سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        تاوان غفلت

        شعری از

        علی رضایی

        از دفتر شعرناب نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۰ ۱۹:۳۱ شماره ثبت ۱۰۴۴۱۸
          بازدید : ۲۳۷   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی رضایی

        پیکری صد پاره دارم، دستهایی غرق خون
        داغ دل گل کرده چون آلاله های واژگون
        در تنم بیگانه ای تکبیر طغیان گفته، باز
        تیشه ای دیوانه افتاده به جان بیستون
        فکر میکردم طبیعت با وجودم  دشمن است
        دست شیطان را نمیدیدم که در پیراهن است
        قد کشیدم تا کسی سرشاخه ام را نشکند
        شاخ و برگی را که رویاندم خود اهریمن است
        شاخه ام خواب تبر میدید و برگم خواب دود
        ریشه هایم غافل از همدستی سیلاب و رود
        عشق ورزیدم به شاخ و برگ خوشرنگم ولی
        چرخ گردون فال بدرنگی برایم دیده بود
        سالها سختی کشیدم تا سرم سامان گرفت
        خشک سالیها کشیدم تا کمی باران گرفت
        دسته ی تیز تبر از شاخه هایم جان گرفت
        ضربه های محکمش جان مرا آسان گرفت
        خواب موهومی که دید اینجا خودش تعبیر کرد
        زیر آوار تنم شاخ و تبر هم گیر کرد
        او مرا از خود ندانست و ندانسته کشید
        بر تنم زخمی که بر جان خودش تاثیر کرد
        برگ بی رحمی که با شاخه تبانی کرده بود
        دور تر از من زمین افتاد بر پهنای رود
        وقت افتادن قیام برگها آهسته بود
        رنگ عوض کردند وقتی دست و بالم بسته بود
        آری از من بود تیری که به قلبم خورده بود
        ضربه ی تیز تبر بی دسته اش ممکن نبود
        هر که نا آگاه باشد از خودش پا میخورد
        خواب غفلت زندگی را مفت از چنگم ربود
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۰ ۱۴:۴۵
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        آموزنده
        دستمریزاد خندانک
        علی رضایی
        علی رضایی
        چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۰ ۱۹:۲۷
        درود و مهر جناب استکی عزیز
        ممنون که به مهر خواندید بزرگوار🙏🙏🙏🌺🌺🌺🌺🌺
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۰ ۲۰:۱۴
        باسلام فراوان
        درود برقلم توانا وشیرین شما
        هزاران درود برشما
        شاعر بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مریم کاسیانی
        پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۲۸
        درود بر شما
        بسیار عالی ست
        قلمتان ماندگار
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        سید محمد حسین شرافت مولا
        جمعه ۱۴ آبان ۱۴۰۰ ۱۳:۲۴
        با سلام و عرض ادب
        زیبا سروده اید
        به یاری خداوند اقدس موفق باشید
        با تقدیم سپاس بی کران
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4