سه شنبه ۴ دی
برمیگردم شعری از فرهاد معارفوند
از دفتر راز تنهای نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۵۹ شماره ثبت ۱۰۱۸۴۲
بازدید : ۱۷۹ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب فرهاد معارفوند
|
بر میگردم
اگه یه روز یه غریبه
اومد و دوباره در زد
پشت قفل سنگیه در
پر و بال بی ثمر زد
اگه یه روز یه مسافر
باز نشست بر سر راهت
خسته از در بدری ها
خواست بمیره تو نگاهت
کاشکی یادت مونده باشه
گفته بودم – بر میگردم
گر چه باز غصت میگیره
که به تو پناه آوردم.......
اگه باز پیچیده تو کوچه
ساز یک عابر شبگرد
که از عمق درد می خونه
تا شاید بگی که: برگرد
اگه یک سایه خسته
تکیه زد پشت اتاقت
یاد اون روزای رفته
اومدش باز به سراغت
می کشی دوباره اونروز
پرده پنجره ها رو
تا بفهم که نمی خوای
بردارم فاصله ها رو
تا بفهم که هنوزم
پیش تو جای ندارم
دیگه هرگز نمی تونم
سر رو شونه هات بزارم .
|
نقدها و نظرات
|
سلام استاد ممنون مادرم متاسفانه دیروز به رحمت خدا رفت دعا کنید برام | |
|
ممنون | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا و پر احساس بود