يکشنبه ۲ دی
مادر(تقدیم به همه ی مادران جهان) شعری از منصور نگهداری
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۱ ۲۳:۳۹ شماره ثبت ۱۰۱۷۱
بازدید : ۸۲۰ | نظرات : ۹
|
آخرین اشعار ناب منصور نگهداری
|
کنار برکه ای آرام
درختانی پر از شوق کبوترها
هجوم نعمت باد سحرگاهی
نگاه بغض آلود ملایک
مرا زادی تو ای مادر
تو ای جریان رودخانه
تو ای روشن تر از خورشید
تو ای هر سو پر از اشک اهورایی
پراز گلبرگ ترد غمگساری
مرا زادی
و من در بستر قلبت
ز شهد سینه ی مهرت
شدم سیراب لذّت ها
دلت خوش بود به آواز پر از خیسم
تمام شب برایت روز روشن بود
دوای درد بی خوابیت لبخند بود
گلی بودی و من چون پیچکی شیطان
و پیچیدم به دور شاخ و برگ مهربانت
همان گونه که برگ و شاخه هایت درد می شد
و دائم نور خورشیدت زرد می شد
من آن شاداب نرگس ها
من آن برق شقایق ها
تو آن پر زخم ساکت در دل دشت
تو آن کوه سخیّ چشمه جوشان
و من دشت نیاز مهر نوشان
کنون بعد از بسی اردی بهشت پر شتابان
و یا بیش از چهل پاییز حیران
هنوزم پیچکم شیطان شیطان
ولیکن تو درختی بس کهنسال
پریده شاخه های آبدارت
بسی کوچیده است گلبرگ تازه
ز روی دست های شاخسارت
آه
چه می شد گر که آن خورشید پر اشک
زمستانش بدل می شد به خرداد
به ماه گرم پر برگ بهاری
چه می شد برکه های خالی از آب!
دوباره مملو از شوق کبوتر
و شاخ و برگ مام شاعر شعر
پر از رنگ پر از حسّ خدایی
چه می شد عقربه در شهر ساعت
به جای سرعت مایل به فردا
به سوی خواب دیروز چرخ می زد
وزان سوتر، زمان بر عکس می شد
خطوط چهره ها مرطوب می شد
غروب لحظه ها در بستر خواب
به سوی شوق مشرق ذوب می شد.
مرا زادی تو ای مادر!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.