باور مکن

درود بزرگوار
بسیار زیبا و دلنشین بود
موثر و پر معنی
موفق باشید

سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد گرامی جناب حمید غرب بزرگوار🌺
کم پیش می آید خواندن شعر از شاعری که با قلمش آشنایی دارید شما را " شوکه" کند!
امروز از خواندن غزلتان شوکه شدم قربان.
نه اینکه بی پروایی و جسارت در قلم شما ندیده ام که دیده ام و آموخته ام.منتها چنین میزان از جسارت و به قول خودمانی به سیم آخر زدن را باور نداشتم در شعر شما ببینم.واقعا زیبا بود و ناب،واقعا ناب بود.
در روزگاری که گاها فریاد هم چاره ی درد آدمی نیست چنین شکایت هنرمندانه ای خلق شدن آن هم از قلمی که دوستش دارم دور از ذهن نبود.
آنقدر راحت کلام را در دستتان ورز میدهید که آدمی جدا باورش میشود شعر گفتن آسان است!!
این از خصوصیات اساتید است🙏🙏🙏🌺🌺🌺

سلام
خیلی زیبا بود
آقا شاگرد قبول میکنید

خیلی خوب بود
خیلی
وا الله من همین ها رو بلدم
فقط مینویسم زیبا بود
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀

سلام جناب غرب در محضرتان می آموزم
زیبا و زیباتر از همیشه

گفتم از پرچین گذشتن ، سوی باغ آرزو
گفتم از گل در لطافت ، بشنو و باور مکن

شام ریزم در غروبت بعد ظهری داغِ داغ
آورم دیگر بهارت ، بشنو و باور مکن

درودها بر شما جناب غرب بزرگوار
بسیار زیبا وچون همیشه استادانه
دستمریزاد ماندگار قلم توانایتان
شادی همسفره دلتان

سلام و درود جناب استاد غرب عزیز
دستمریزاد واقعا زیبا و عالی سرودید دوست عزیز
آنچه بر دفتر کشیدم ، ایده های دلنشین
گفتم از روی حماقت ، بشنو و باور مکن

شاد یاشید و سلامت

درود بیکران بر استاد عزیزم
بسیار بسیار زیبا سرودید.
خواستم بگویم که:
غرب زدگی همیشه هم بد نیست

درود استاد عزیز
بسیار عالی لذت بردم مثل همیشه

سلام و درود بر شما استاد گرامی
قلمتان اندیشمندانه شما همیشه آموزنده است برایم
سلامت و پیروز باشید بزرگوار

درود
می نویسم با خطوط عشق بر دیوان شعر
بگذرد دوران هجرت بشنو و باور مکن
مویدباشید

سلام بر استاد گرانقدر و دوست داشتنی و بزرگوارم
به احترام شعر دلنگارتان که هر بیتش نشان از کوله باری تجربه است
می ایستم.معتقدم که هر بیت در دلش صدها درس زندگی و(بندگی) دارد
از آنجایی که در این بیت فرموده اید:

درب زندانی نماند بسته بر روی اسیر

                   طی شود روز اسارت ، بشنو و باور مکن

می توانم اسارت خود را در زندان هوا و هوس برداشت کنم که عمریست به فرداها موکولش می کنم.
و از بیت آخر استادم گله دارم. با اینکه خود می دانید همه ی اشعارتان جز اخلاص و بندگی حرفی دگر ندارد .چرا از واژه ی حماقت استفاده کردید


آنچه بر دفتر کشیدم ، ایده های دلنشین

                  گفتم از روی (عنایت) ، بشنو و باور مکن

با احترام

درود بر شما
قلمتان زرنگار

سلام جناب غرب
شما بسیار شاعر توانایی
هستید
دورود بر شما

عزیز دلم جناب خوشروی نازنین
من که خود را در مقایسه با دیگران خاکی بیش نمیبینم و فقط سعی میکنم آنچه را که دل و احساس می‌گوید ، به تحریر در آورم و از طرفی زیبایی‌های نگاشته دیگران را مد نظر دارم که از آن جمله سروده آقازاده ها و شبهای تهران خودت که سراسر احساس بود و تجسمی از واقعیات دردناک جامعه
پس قلم بزن که خود در مسیر خویش استادی و ما را بی نصیب نگذار

لطفت ماندگار و قلمت زرنگار

سلام و درود شاعر توانا
بسیار زیبا بود
قلمتان خاص و منحصر به فرد بود

درود بر شما استاد غرب عزیز
بسیار استادانه و پر معنا سرودید.
در پناه حق شادکام وبه مهر زنده باشید

درودها





⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘

گفتم از پرچین گذشتن ، سوی باغ آرزو
گفتم از گل در لطافت ، بشنو و باور مکن

شام ریزم در غروبت بعد ظهری داغِ داغ
آورم دیگر بهارت ، بشنو و باور مکن


با سلام و درود بر شما جناب غرب گرانقدر

زیبا و دلنشین بود لذت بردم از غزل تان

تندرست و شاداب باشید

سلام و ادب
ولی تو را و قلم تو را باور داریم

بشنو وباور نکن

عالی بود

پر محتوا ونغز

درودها برشما جناب غرب

قلمتون ماندگار