يکشنبه ۲ دی
پرسشی از اساتید محترم سایت قسمت د وم
ارسال شده توسط بابک قدمی و اریانی (ققنوس) در تاریخ : جمعه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۳:۱۰
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۷۷ | نظرات : ۸
|
|
با سلامی دوباره بر همه عزیزان و اساتید و همچنین مدیریت سایت شعر ناب که این امکانات را فراهم نموده تا من نوآموز و امثالهم به جواب تردیدها و مشکلاتمان برسیم.ممنون از بزرگواریتان.
در مبحث قبل صحبت بر این بود که وزن عروضی و یا کلا اصول بر زیبایی و روانی شعر برتری و ارجعیت دارد و انجام ندادن آن امکان پذیر نمی باشد و از دایره شعر خارج خواهیم شد.
مقوله دیگر این بود که اگر قطعه ادبی (ما فعلا بر آن نام شعر نمیگذاریم البته فعلا ) را خواندیم بسیار زیبا و دارای موسیقی و روانی خاصی بود و در آخر اینکه دلنشین بود میتوانیم آن را شعر بنامیم و آنرا در موضع اشعار قرار دهیم ولو اینکه اوزان عروضی را رعایت نکرده ویا اصول کافی شعر را در نوشته اش قرار نداده آیا شعر سروده البته ما اینجا احساس را نه در نظر میگیریم ونه رد میکنیم چون در هنگام نگارش آن احساس است که به نوشته جان میدهد و من نوعی در وهله اول تکلیف خودم را روشن میکنم که شعر میخواهم بگویم یا یک قطعه ادبی این مسئله را در قسمت قبلی من آموختم که تکلیف خودم را در اول کار بدانم حالا که تکلیف خودم را دانستم و نوشتم آنچه احساسم بود و به غیر از خودم در چند جایی مانند همین سایت معتبر به نمایش گذاشتم و بازخورد خوبی هم گرفتم .اما من فارغ از وزن و دیگر اصول نوشتم حال چرا برای خیلی ها خوش آمد .نظر خودم اینست که وقتی من به این مرحله میرسم و خودباوری در من ریشه میگیرد پس مطمئنم اندکی وزن های شعر را بلدم اما نه با عنوان هایی که واقعا امروزه یادگیری آن برای من که از نسل(منظورم زمان هست نه اینکه منهم شاعر این دوران هستم ) شاعرانی مانند اساتید محترم سهیل ،ساعد،اشعار جدید ابتهاج و هستم سخت است وای به حال این نسل جدید که حفظ کردن :محذوف ....
بحث را کوتاه میکنیم تا جوابها را هم قطعه قطعه بگیریم تا بتوانیم استفاده کنیم و جوابهای کلی و کلی گویی دردی از من دوا نمیکند .چون در آن صورت الان سال چهارم دانشکده ادبیات بودم.از اساتید محترم عاجزانه تقاضا میکنم من و اشخاصی همانند من را جدی گرفته و جواب سوالهای ما را بزرگوارانه زکات علم شان قرار داده و تا آنجا کهامکان داره در حد ما توضیح دهند و اگر من در اشتباه هستم و باید دور شعر و ادبیات را خط بکشم چون در زمانه ای نتوانستم وارد دانشگاه شوم پس از این حوزه بیرون روم آن را هم بگوئید مخلصانه وبا شعف فراوان در انتظار یادگیری هستم.قسمت اول برایم این را روشن کرد که تکلیف خود را بدانم که شعر میخواهم بگم یا قطعه ادبی.ممنون از همه بزرگواران که در این بحث شرکت میکنند.نمونه ای از شعر هایی که زیبا هستند ولی خارج از قواعد .در بحث بعدی آنها را مو شکافی مینماییم.با تشکر از همه عزیزان
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۹۹۶۰ در تاریخ جمعه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۳:۱۰ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
سلام... بسیار زیبا فرمودید استاد استیکی عزیز.. خدا سایه شما بزرگان را بر سرمان حفظ کند... ....... 🌹🌹🌹🌹 | |
|
"""گمانم این سروده از همان دست سروده هایی ست که به زعم شما هم زیباست و هم پر احساس و هم روان. و به همین دلیل شاید دوست ندارید هیچ ایرادی داشته باشد. و یا به تعبیری آنقدر در نظر شما زیباست که حاضر نیستید دست به تغییر بعضی مصاریع آن بزنید چون از نظر شما این سروده مُبیِن احساس درونیِ شماست. چون شما همه ی آنچه را که در ذهن داشته اید، آنگونه که دوست داشته در این سروده گنجانده اید و از نظر حسی تخلیه شده اید و فکر میکنید حالا اگر دست به تغییر و اصلاح آن بزنید دیگر آن شور و حال و آن جذابیت ابتدایی را ندارد. و حالا این خواسته ی شماست که؛ با شعری اینچنین و دارای این خصوصیات که اما ایراد وزنی دارد چکار کنیم؟!""" با سلام و عرض ارادت خدمت شاعر و دانشمند و ادیب جناب آقای هداوند. شما بسیار زیبا و قشنگ و بسیار عالی برای کسانیکه عزم انتقاد دارند خود را الگویی خوب معرفی نمودید .یعنی شما هم متکلم وحده بودید و جای من تصمیم گرفتید و آنقدر در روانشناسی استاد که فهمیدید من با این سیاه مشق تمام احساسات درونم را بیرون ریختم .و تازه مطمئن هم هستید که اگر دست به این سیاهه بزنید من شدیدا ناراحت شده و اصلا دوست ندارم کسی روی حرفم حرف بزند .شما چطوری اینقدر از عوالم غیب خبر دارید و با قدرت درباره من حرف میزنید شما از کجا میدانید من این شعر را به سایتی دادم و بازخورد خوب گرفتم.آیا به زعم گفتن این حرف در بالا که من یک شعر را دادم و بازخورد خوب گرفتم پس حتما همین سیاهه بوده .اگر در گفتن اینهمه احساس با قدرت و مطمئن هستید .از شما در خواست دارم به عنوان منتقدی که با تفکر کامل نقد مینماید شدیدا خواستار نشان دادن سایتی که من این شعر را به نمایش گذاشته ام میباشم و خواستار این هستم که سایت مورد نظر را برای من و دیگران اطلاع رسانی نمایید.در غیر اینصورت اجحاف بزرگی در حق من نموده اید که مرجع سایت تصمیم گیرندست تا دیگر کسی با آبروی کسی بازی نکند.در آن جایی که شما این سیاهه را کپی نموده اید در انتهای پیامها قسمت اول و در نظر و پیام شخصی دیگر آورده شده .نه در سایتی به نمایش گذاشته شده و نه حتی آورده شده است .ممنون از شما و منتظر هستم تا به آن سایت رفته و سیاهه خود را ببینم .بازهم ممنون از شما و در صورت علاقه به قسمت سوم دعوت مینمایم شاید محل برای آمرزش باشد..در ضمن یادآوری نمایم که لطف نمایید حداقل در خواندن مطلب از برج عاج پایین آمده و مطلب را درست بخوانید من گفتم که مقوله بحث قبل وزن و اصول ارجعیت داره مقوله دیگر اگر سروده ای را خواندیم و اوزان را رعایت نکرده بود دلنشین بود میشود اسمش را شعر نهاد.من هردو موضوع را بیان کردن و بر هیچ کدام صحه نگذاشتم که شما همان تیکه که دوست دارید را مینویسید.دقت کنید و من باروی باز انتقادی را که برپایه علم و بدون تمسخر ولحن خوب باشد را با دل و جان میپذیرم .قسمت اول گواه منست . | |
|
درود جناب هداوند گرامی کاملا با شماموافقم بهره بردم از نقد ؤ نظر ارزشمندتان موفق باشید | |
|
درود بر شما دوست گرامی مجددا عرض ادب و احترام دارم "یک سوالی که ذهنم را مشغول خود کرده است این است اگر من شعری را می خوانم و یا شعری را مینویسم و یا با کسی در میان میگذارم این شعر بسیار زیباست .ولی مثلا در بعضی مصرعها هجاهای یکسانی ندارد. و یا اینکه رعایت وزن انجام نگرفته است." "شاید در یک مصرع شعر هنگام تقطیع متوجه شویم یک هجا زیاد است و ی یا کم و بیش در کل شعر این اتفاق بیفتد ولی همچنان شعر زیبایی خود را دارد و روان خوانده میشود ودران سکته ای هنگام خوانش بوجودنیاید.." این قسمتهایی از مطالب شماست در پست قبلی. که در ادامه نوشته اید و یا خواسته اید که با این گونه اشعار چکار باید کرد. به نظر شما که شاعر فرهیخته ای هستید؛ بهتر نبود یک نمونه از اشعارتان را همراه درخواستتان می آوردید تا دوستان و اساتید ببینند و بهتر راهنمایی کنند؟! بنده هیچ کجا از شما شعری نخوانده و ندیده ام. و اگر اشاره ای شده منظورم همین شعری است که در پست قبلی یا به قول خودتان مبحث قبلی و در آخرین کامنت آورده اید. *** "در مبحث قبل صحبت بر این بود که وزن عروضی و یا کلا اصول بر زیبایی و روانی شعر برتری و ارجعیت دارد " این هم بخشی از کلام شماست در این پست. از کجا به این نتیجه رسیدید دوست عزیز؟! چه کسی گفته وزن بر روانی شعر ارجح است؟! یا به قول شما ارجع است...؟! تعریف شما از روانیِ شعر چیست؟! شما چه تعریفی برای وزن دارید؟! مگر میشود وزن باشد و روانی نباشد؟! مگر می شود وزن نباشد اما زیبایی باشد؟! چه تعریفی از زیبایی دارید؟! این سوالاتی است که هر دوستی که قصد راهنمایی و کمک به شما را داشته باشد از شما می پرسد. بستگی دارد برای شما خوشایند باشد یا خیر. دوست عزیز بنده روانشناس نیستم؛ علم غیب هم نمیدانم! اما بر خلاف نظر شما باید عرض کنم که خیلی ساده و خیلی صمیمی نوشتم بدون هیچ قصد و غرضی. برای من هم پیش آمده؛ با آنکه شعرم ایراد داشته و خودم هم میدانستم که ایراد دارد و قبول میکردم، اما وقتی ایراد شعرم را عیان میکردند، شعرم را همان طور که سروده بودم دوست داشتم. در واقع احساسِ موضوع را بیشتر از منطقِ موضوع دوست داشتم. متاسفانه گویا مطلب را بگونه ای نوشتم که باعث رنجش خاطر شما دوست گرامی شده است. امیدوارم دوستان بهتر راهنمایی کنند و شما هم زودتر به نتیجه برسید. موفق و موید باشید. | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
در پاسخ سوال شما در مورد شعر
نظر اساتید بسیار متفاوت است
ولی گفته میشود عنصر خیال و آهنگ لازمه شعر بودن است
چنانچه وزن و آهنگ رعایت شود ولئ خیآل انگیز نباشد
سروده را نظم میخوآنند
اگر از هردو مورد اشكال داشت آنرآدلنوشته میدآنند