سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 9 فروردين 1403
    19 رمضان 1445
    • ضربت خوردن حضرت علي عليه السلام، 40 هـ ق
    Thursday 28 Mar 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      پنجشنبه ۹ فروردين

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      طنزالمثل
      ارسال شده توسط

      مظفر جوینی

      در تاریخ : شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۸ ۰۶:۳۰
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۷۰ | نظرات : ۰

      گرچه کتاب " طنزالمثل " حاصل نوشتار سال های 1345 تا 1350 است ولی بهرحال باید توجه داشت که مبانی رفتاری انسان ها تغییر چندانی ندارد، بلکه فقط ظاهروشکل رفتار است که تغییر می کند. انسان همواره بر جاده ای ره می پیماید که دو سوی آن منتهی به دانایی و نادانی، نیکی و بدی، شادی و اندوه، حق خواهی و زیاده خواهی، گذشت و کینه ورزی و عدالت و ظلم است. این پویش از تشکیل یاخته تخم شروع می شود و به رحلت از این جهان تحوّل می یابد. الیته منظور سیاه و سفید انگاشتن انسان ها نیست. شایسته نمی بینم که دنیا را به دو رنگ سیاه و سفید تقسیم کنیم. خداوند سه رنگ اصلی و بسیاری رنگ های ترکیبی دیگر را آفریده تا هر کس بر اساس سلیقه خود رنگی یا رنگ هایی را انتخاب کند. چهار فصل را خلق کرده تا هر کس به فصلی یا فصل هایی دل ببندد و از آن لذت ببرد و دل به پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک بسپرد تا امانت اختیار را در راه خیر به سر منزل مراد خویش سپارد. دادار دانا هفت آسمان را بنا نهاده تا هر کس بسته به سعی و قدرت پرواز خود به آسمانی دست یابد و عاشقانه در آن پرواز کند. هشت بهشت را مقرر کرده تا هر کسی بهشتی را بجوید و در آن بیارامد و بالاخره هفت خان را نیز قرار داده تا منزل جانان را به بها یابند نه به بهانه. پر واضح است که انسان های مومن، تلاشگر، قوی و مصمّم از هفت خان بگذرند و طریقت بپیمایند تا به سر منزل مقصود رسند در هشتمین بهشتِ هفتمین آسمان. به رنگین کمان حقیقت دست یابند و از همه ی رنگ های الهی لذت ببرند و بنده ی پاک حضرت حق باشند. پس لازم است که ابتدا پدر و مادر خود را به درستی انتخاب کنیم و سپس در راه اندیشه ورزی و آموزش و اعتلای علمی و اخلاقی خویش بجد تلاش کنیم و در سایه این تلاش به نصرت الهی امیدوار باشیم تا با قلبی مطمئن در راهی روشن طی طریق کنیم. بخاطر داشته باشیم که همه مخلوقات الهی از حقوقی برخوردارند و ما نیز باید به حق خود قانع باشیم زیرا زیاده طلبی ما جز با تجاوز به حقوق دیگران تامین    نمی شود. رعایت عدالت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و نیز شایسته سالاری خلاصه آموزه های تمامی مصلحان جهان است. البته شاسیته نیست که به هر ناشایستی متوسل شویم تا شایستگی خود را بر دیگران به اثبات برسانیم و از زمین و زمان طلبکار باشیم.
      بهر حال تذکر برای انسان فرهیخته همواره مغتنم است تا خود را به محک سپارد و به درستی هدایت شود. طنز زبان شیرینی کام و داروی تلخ درمان است. پس باید که با لذت شنید و با دقت در آن اندیشه کرد. پس اگر تیغی در دست است بهتر است تا نیشتری بر درمان خویش باشد تا شمشیری بر زبان طنز.
      در این نوشتار از ضرب المثل های فارسی در قالب طنز اجتماعی استفاده شده است تا هم بنای نقد شیرین درمیان باشد و هم جوانان با ظرافت ها و عمق زبان فارسی آشنا شوند، زیرا در سال های اخیر عمق این دریای معرفت در حال کاهش است و تلاش مضاعفی را می طلبد تا خزانه واژگانی این زبان هنر و عرفان اسلامی را حفظ کنیم. امیدوارم این تلاش کوچک مورد عنایت خوانندگان عزیز قرار گیرد و نگارنده را از راهنمایی محروم نفرمایند. در پناه حضرت حق روزگار را بس کارآمد سپری کنید. – مظفر جوینی 
      در این ارتباط برگ هایی بر گرفته از کتاب "طنزالمثل" را   تقدیم دوستان می کنیم تا اگر علاقه داشتند ادامه یابد. 
       
         قضاوت کلاه
      همیشه  رسم  بر این  بوده  است که  هرکس از حریم   عدالت  عبور می کرده ، دوستان به او توصیه می کردند که  کلاهش را قاضی کند. ولی نمیدانم   حال چه باید کرد که دیگر  کسی قضاوت کلاه را نمی پذیرد؟  به همین دلیل  کلاهی که قضاوت                  می دانست    بیخ ریش  فروشنده  مانده  بود و خریداری نداشت.
      ناگفته   نماند  که  کلاه  خود  این  بی مهری را  بر  نمی تابد  و  خوب  حق  هم  دارد ،  چه  در اصل از مادر   قاضی متولد شده ، گو اینکه هر  کلاهی را هم که نمی شود  قاضی کرد. به عنوان مثال  کلاه  زنانه را  که بویی از قضاوت  نبرده ، یا  کلاه فرنگی  را که قضاوت شرعی نمی داند و یا کلاهک  را  که  هنوز  کبیر نشده، یا کلاهخود را که  با خشونت بار آمده است. خوب البته کلاهی را که  بیضه در آن شکسته  و رسوا شده  یا کلاه  کج را که تکلیفش روشن است. و البته کلاهی را که برای سرما و گرما   به سر گذاشته باشند ، یا کلاهی را که همیشه پس معرکه است  و  چنین  است  کلاه  کچلی را که آب  می برد، یا  کلاهی را که  مدام   با کلاه دیگران توی هم می رود. و یا کلاهی را که دو دستی چسبیده اند  که مبادا باد ببرد. این گونه است  کلاهی را که برسری است که به تنش نمی ارزد  و یا  سرش را برای کلاهش می دهد ،  و البته کلاه آردو(آردآلود) را.   الحق  که  بعضی ها  کلاهشان   پشم قضاوت  ندارد و آن را  وسیله ای قرار  داده اند  که   هم  می توان به سر   دیگران  گذاشت  و هم از  سر آن ها  برداشت. شاید  شما  هم   داستان  آن  کلاه  را  شنیده  باشید   که شهنه شناس بود ، یا داستان  آن  قاضی را که  کلاهش را برداشته بودند  و دیگر  توان قضاوت  نداشت و  یا  داستان  آن مجرم را که  کلاهش را قاضی کرد تا پرونده اش را  مختومه  اعلام  کند، که البته  کلاهی را که به سرش  گذاشته بودند قضاوت  نمی دانست.
      از  شما  چه  پنهان   ما  که تا کنون کلاهمان را  به  قضاوت  نخوانده ایم، زیرا  هنوز  دانشجوی  سال اول  حقوق است، گرچه بدمان نمی آید که  گاهی  مانند  دیگران داد سخن بر آوریم  که "  از آن نمد  که بر کف دادگاه  است  بر سر  ما هم کلاهی  هست". از  خود  کلاه که بگذریم ، سر بعضی ها هم  اشکال  دارد. یا  کلاه  قضاوت  برایش  خیلی  گشاد  است و یا  آنقدر  کله گنده اند که این  کلاه برایشان تنگ و کوچک است.خوب  البته بستگی دارد به این که  چه  نوع  کلاهی باشد؟ کلاه  شرعی  یا کلاه  قانونی. کلاه شرعی (که به ظاهر چنین است)، کلاهی است که  برای  همه  اندازه است و آن را به سر هرکسی می توان گذاشت  حتی  به سر خودت. ولی  کلاه  قانونی  کلاهی است  که به هر طرفش  صد  ماده  آویخته  و جلو هر ماده اش  هم صدها نر خوابیده. کلاه گشادی است که وکلا آن را از سر موکل  خود ، یعنی خواهان  بر می دارند و به سر خوانده  می گذارند  تا  حق الوکاله خود  را بگیرند.
       

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۹۵۸۵ در تاریخ شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۸ ۰۶:۳۰ در سایت شعر ناب ثبت گردید
      ۲ شاعر این مطلب را خوانده اند

      آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

      ،

      بهروز دارابی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0