چهارشنبه ۱۶ آبان
لولو ی م..ه دزد !
ارسال شده توسط علیرضا رستمیان (راموز) در تاریخ : پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸ ۰۴:۰۲
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۱۴ | نظرات : ۰
|
|
لو لویِ مه مه دزد
مه مه ذاتاً دو باشد و چو بر دست گیری دو دست تمام به کار بندد و دست از هر چیز دیگر کوتاه. محتسب چو لولو از مهلکه رهانید، فریاد در گوش آسمانِ کر سرداد که آی مردم! برد، آن مه مه برد لولو. مردم در پی مه مه هراسان هر چه بود و نبود که در نهان پنهان بود رها کردند و لولو دنبال می کردند. الباقی تو خود بخوان.
لولو، مه مه دوان به راهی می برد. رندی بدو رسید و گفت: به چه کار آیدت؟ گفت: به هیچ، مگر شادی قومی از برای سخن طلحکی. رند گفت: آن مه مه به باد دادی که وی تلخک است بر قوم ناشاد .
آن لـولـو که مه مه می بردی دوان
خُرخُرش خوردی هم او از ترس جان
امیر لولوان خود دنبال مه مه نیست
چیـز دیگـری شـاید بـوَد انـدر نـهـان
اذهان خلق پرت و دنبال مه مه است
دسـت چــپ بردی امـیر انـدر مـیـان
راموز - مرداد 1389
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۹۵۳۹ در تاریخ پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸ ۰۴:۰۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.