سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        مصائب کربلا از زبان امام سجاد (ع)
        ارسال شده توسط

        حمیدنوری(احمد)

        در تاریخ : سه شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۶ ۰۳:۱۳
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۹۱۵ | نظرات : ۷

        هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیهالسلام...
         
        از امام سجاد علیه السلام
        پرسیدند:‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟
        در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام...
        امان از شام
        در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود
         
        ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند.
         
        سرهای شهداء را در میان هودج‌های زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگه‌داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند، و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم سُتوران قرار می‌گرفت
         
        زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
         
        از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند:ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟
         
        ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند  امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید
         
        ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت
         
        ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم..
         
        صلی الله علیک یا سیدالساجدین،الامام العارفین،زین العابدین...
         
        برگرفته از :‌‌ تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۸۴۲۱ در تاریخ سه شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۶ ۰۳:۱۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        ابوالفضل رمضانی  (ا تنها)
        سه شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۶ ۱۱:۲۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        حمیدنوری(احمد)
        حمیدنوری(احمد)
        پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۶ ۱۹:۲۷
        درود دوست من از حضورتان سپاسگزارم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مرضیه سادات هاشمی
        چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۶ ۰۱:۰۸
        ماجورباشید.......السلام علی الشفاه الذابلات
        سلام بر لب های تشنه
        حمیدنوری(احمد)
        حمیدنوری(احمد)
        پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۶ ۱۹:۲۷
        درود بانوی گرامی از حضورتان سپاسگزارم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی رفیــــعی وردنجانی
        علی رفیــــعی وردنجانی
        چهارشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۶ ۰۲:۱۱
        سلام و درود استاد نوری عزیز
        ماجور باشید
        درود برتعهد قلمتان
        التماس دعا خندانک خندانک خندانک
        رحیم رحیمی صبا
        سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۷ ۱۲:۱۲
        کربلا در خا ک تو جاری شده خون یاران حسین
        هر طرف افتاده گلگون بی کفن، نعش یاران حسین
        درود بر شما
        جواد  رفیعی  (جواد)
        چهارشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۰۱:۰۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2