سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        نام پایتخت های جهان از کجا آمده؟
        ارسال شده توسط

        بیژن آریایی(آریا)

        در تاریخ : دوشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۵ ۱۳:۲۳
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۴۵ | نظرات : ۶

        نیویورک:





        در حدود سال ۱۵۲۴ میلادی هنگامی که پای کاشفان اروپایی
        به قاره آمریکا باز شد، بیش از ۵۰۰۰ سرخپوست آمریکایی
        در منطقه نیویورک فعلی زندگی می‌کردند. درآن هنگام،
        کاشف معروف ایتالیایی «جیوانی دا ورازانو» که در آن
        زمان برای دربار فرانسه خدمت می‌کرد، منطقه نیویورک را
        به نام فرانسوی( نوئل آنگولیم) نامگذاری کرد. مهاجران
        اروپایی هم‌زمان با آغاز به کار کمپانی هلند در منطقه
        نیویورک، آغاز به سکنی گزیدن کردند. مهاجرت اروپائیان
        بخصوص هلندی‌ها به نیویورک باعث شد تا قسمت جنوبی
        منطقه منهتن را در سال ۱۶۱۴ میلادی (نیو آمستردام)
        بنامند. درآن زمان فرماندار مستعمره هلندی‌ها به نام
        «پیتر مینوئیت»، تمامی جزیره منهتن را از سرخ‌پوستان
        در سال ۱۶۲۴ میلادی با مبلغ ۲۴ دلار خریداری کرد .در
        سال ۱۶۶۴ میلادی، انگلیسی‌ها شهر نیو آمستردام را
        اشغال کردند و آن را به نام «نیویورک» و به افتخار
        پادشاه وقت بریتانیا، جیمز دوم که دارای لقب سلطنتی
        (دوک یورک و آلبنی) بود، نامگذاری کردند.

        پاریس:





        نام پاریس برگرفته از نام گروهی از افراد قوم گل(گُل،
        گال و گالیا منطقه‌ای در غرب اروپا است که امروزه
        فرانسه، بلژیک، غرب سوییس و بخش‌هایی از هلند و آلمان
        در آن قرار دارند) به نام پاریزی‌ها است. در دوره
        استیلای روم نام این شهر به «لوتشیا» تغییر کرد، اما
        در زمان یولیانوس پادشاه روم نام شهر دوباره به پاریس
        تغییر یافت. پاریس دارای القاب متعدد زیادی است، اما
        مهم‌ترین نام آن «شهر نور» (La Ville lumiere) است.
        این نام هم به مرکزیت این شهر در زمینه علم و تحصیلات
        و هم به پر نور بودن این شهر در شب‌ها برمی‌گردد.

        پکن:


        در جای شهر کنونی
        پکن در ابتدا شهری به نام (چونگدو) بود که مغول‌ها آن
        را سوزاندند و ویران‌کردند. «قوبیلای قاآن» در جای پکن
        کنونی شهری ساخت و آن را پایتخت خود کرد. آن شهر را در
        مغولی «خانبالِق» (به معنای شهرِ خان) و در چینی
        «دادو» به معنای پایتخت بزرگ می‌خواندند. در متون
        فارسی دوران مغول نیز این شهر به صورت خانبالق و
        خانبالغ ذکر شده است. پس از برپایی سلسله «مینگ» در
        سال ۱۳۶۸ میلادی، این شهر نام بِیپینگ (به معنای صلح
        شمالی) گرفت و در سال ۱۴۲۱ نامش به «بِیجینگ»، به
        معنای پایتخت شمالی (Beijing) تغییر کرد. پکینگ و پکن
        گونه‌های دیگری از نگارش همان واژه چینی بیجینگ اند.

        تهران:




        در مورد وجه تسمیه تهران اختلاف نظر زیادی وجود دارد،
        پاره‌ای از پژوهشگران(ران) را پسوندی به معنای دامنه
        گرفته‌اند و شمیران و تهران را بالادست و پایین‌دست
        خوانده‌اند. برخی دیگر تهران را تغییر شکل یافته
        (تهرام)به معنای منطقه گرمسیر دانسته‌اند، در مقابل
        شمیرام یا شمیران که منطقه سردسیر است و همچنین
        عدّه‌ای بر این باورند که سراسر دشت پهناوری که امروز
        تهران بزرگ خوانده می‌شود در میان کوه‌های اطراف، گود
        به نظر می‌رسید و بدین سبب(ته ران) نام گرفت. روستایی
        که پیش‌درآمد شهر تهران بوده‌است، پیش از اسلام نیز
        وجود داشته، امّا پس از اسلام به‌تدریج نام آن معرّب
        گردیده و از تهران به طهران تبدیل شده‌است. امّا
        جغرافیدانان معروف آن روزگار نیز به املای تهران اشاره
        نموده‌اند.

        استانبول:




        این شهر در ابتدا با نام بیزانتیوم یا قسطنطنیه
        (عربی‌شده کُنستانتینوپول ـ شهر کنستانتین ـ که به
        افتخار قیصر روم کنستانتین یکم بدین نام نامیده شد)
        شناخته می‌شد. در سال ۱۹۶ میلادی «سپتیموس سوِروس»
        امپراطور روم با حمله به بیزانتیوم آن را اشغال کرد و
        بسیاری از رومیان به این شهر مهاجرت کردند. تلاش
        امپراطور برای نامیدن این شهر به نام فرزندش «آگوستا
        آنتونینا» موفق نبود و مردم تا زمان تغییر نام شهر به
        «کُنستانتینوپُل» یا قسطنطنیه را برای آن بکار
        می‌بردند. از سال ۱۹۳۰ رسماً استانبول نامیده شد. نام
        استانبول که تا قبل از فتح آن به دست ترکان به رواج
        داشت، از نام «ایستیم پولی» که در زبان یونانی به معنی
        شهر یا مرکز شهراست، برگرفته شده است. در سال ۱۷۷۰
        میلادی سلطان مصطفی سوم با ضرب سکه‌هایی که روی آن نام
        استانبول نقش بسته بود، به این نام رسمیت بخشید و
        جایگزین قسطنطنیه شد. در دوره جمهوریت و از روز ۲۸
        مارس سال ۱۹۳۰ اداره پست ترکیه از تمامی کشورهای جهان
        خواست تا در مکاتبات خود از نام استانبول استفاده
        کنند. لازم به ذکر است که در دوره ای از حکومت عثمانی،
        نام «اسلامبول» به معنی شهر اسلام نیز بسیار کاربرد
        داشته است.

        ابوظبی:




        وجه تسمیه این امارت بعنوان پایتخت امارات متحده عربی
        به ابوظبی از آنجاست که به علت وجود آب شیرین در دوران
        قدیم، گله‌ای از (ظباء) یعنی آهو، قبل از ورود انسان
        به این منطقه در آنجا وجود داشته‌است. در سال ۱۷۶۱
        قبیله بنی یاس بعد از پیدا کردن آب شیرین در منطقه
        ساکن می‌شوند و نام منطقه را به خاطر وجود آهو (ظباء)
        ابوظبی می گذارند.

        ریاض:




        ریاض، پایتخت عربستان سعودی از «الریاض جمع روضه وأرض
        المکان وأروض أی کثرة روضه» به معنای؛ گلزار و باغ است
        که آن را گلستان نیز می گویند. یعنی جایی که در آن آب
        باران جمع شود و پس از آن گلهای رنگارنگ وخوشبو بروید.
        از اینجا است نام الریاض آمده است. چرا که شهر ریاض در
        میان این دره‌ها واقع شده‌است، و در موسم باران و بهار
        سر سبز و سرشار از گل های رنگارنگ می‌شود، تاریخ نگار
        معروف (الهمدانی) در کتاب خود که به نام صفة جزیرة
        العرب معروف است، شهر «ریاض» را، حجر الخضراء به معنای
        سنگ سبز، نامگذاری کرده ‌است.

        بغداد:




        بَغداد واژه ای است به زبان پهلوی به معنای خُداداده.
        این واژه پیش از اینکه بر این شهر گذارده شود در اوستا
        به گونه صفت آورده شده بود. این واژه در اوستا به شکل
        «بغوداته» و به همان معنا در بخش‌هایی از اوستا از آن
        دسته وندیداد آورده شده‌است. در پارسی میانه این واژه
        باز به همان معنا و اینبار به ریخت بَغ‌دات آورده
        شده‌است. برخی دیگر از زبان‌شناسان عقیده دارند بغداد
        از دو کلمه «بغ» مخفف باغ و «داد» مخفف دادار به معنی
        ایزد و پروردگار تشکیل شده‌است و بغداد به معنی باغ
        خدا است. اگرچه در خصوص ریشه‌های ایرانی هیچ شبهه‌ای
        وجود ندارد ولی کلمه بغداد دو نوع ریشه اصلی متفاوت
        داشته‌است. قابل اطمینان‌ترین موردی که توافق بیشتری
        بروی آن گردیده لفظی است که از ترکیب فارسی پهلوی با
        نام «باگا» (بت، خدا) +داتا (معلوم مسلم) بوجود آمده
        که کلمه فارسی میانه«بگدات/بگداد» (داده شده توسط
        خداوند) از آن گرفته شده؛ و سرانجام به کلمه فارسی
        مدرن و عربی «بغداد» تغییر یافته‌است.
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۷۴۳۸ در تاریخ دوشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۵ ۱۳:۲۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        دوشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۵ ۱۵:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
         موسی عباسی مقدم
        سه شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵ ۰۷:۵۷
        درود بر شما جالب بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی توکلی
        سه شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵ ۱۱:۵۸
        درود بر شما
        بغداد خیلی جالب بود
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2