مقدمه. شاید شاملو خوشش نیاید که او را با فردوسی در زبان فارسی همتراز دانست. ولی 60 سال کار ادبی او 2 برابر تعداد سالهای صاحب سطر "بسی رنج بردم در این سال سی/ عجم زنده کردم بدین پارسی"می باشد. اگر فردوسی واژه های خراسانی را هزار سال پیش در شعر جا انداخت؛ شاملو واژه های زبان محاوره ای تهرانی را در کتاب کوچه، موازی کار سترگ لغتنامه دهخدا، گردآوری کرد؛ در آثار ادبی خود بکار برد. کتاب کوچه بصورت نرم الکترونیک در ویکی اینترنت بمرور خواهد آمد.
نقد شعر و آثار شاملو ابعاد گوناگونی را دربر دارد. در این جستار 3 خصیصه شاملو در باره شعر - که از او حضورا شنیده ام- واشکافی می شوند:
کوتاهی طولی شعر- متناسب با گنجایش حافظه کوتاه مدت خواننده
دستنویس اولین شعر- تقلیل کنترل مشعر در مغز راست نویسش در مغز چپ
زمزمه خوانش شعر- کاربرد تلفظ دهانی لحن و شنیدن آهنگ
مسئله. کوتاهی طولی شعر بمعنی فرم با محدویت تعداد سطرها در 1-2 مفصل می باشد. محتوای آن، فکر کتره ای متجانس با عواطف لحظه ای شاعر است. مثلا 4پاره، 3لختی هایکو، 2بیتی رباعی، قطعه، طرح و شبانه شکلهای کوتاه شعر یند که از قرون وسطا تا عصر مدرن بکار میروند. غزل و تصنیف ترانه مدرن هم با کوتاهی شعر، تاثیر آنرا تشدید می کنند. کوتاهی شعر با امکان مانایی در حافظه کوتاه مدت خواننده در زمان و گنجایش متناسب است.
فاصله فکر تا بیان کلامی در نویسش ویراست/ ورژن نهایی شعر هرچه کوتاه تر از نظر زمانی باشد؛ غلظت و خلوص عاطفی شعر بیشتر است. البته این کوتاهی زمان نیاز به تجربه ممتد و استعداد شاعری فراوان دارد. نیز دستکاری شعر بنا به هنجارهای سنن عروض بومی، اصول زیبایشناسی حهانی، ابداعات آرایه های ادبی فردی به زمان و داوری مشعر نیاز دارد. این طول زمانی بین فکر تا بیان، با تکرار 2باره نویسی و ویرایش به لغزش دور شونده پیدرپی از مبدا فکری می انجامد؛ باعث دوری شکل نهایی شعر از فکر آغازین می شود.
زمزمه شعر رابطه بین تولید دهانی/ صوتی شعر و دریافت گوشی است که حافظه های حس بصر، سمع، عاطفه را فعال می کند. زمزمه شعر بهنگام خوانش، صدا را از گوش به حافظه سمعی و حافظه زبانی میرساند. در حالیکه خوانش بیصدای شعر با چشم، تصویر واژه ها را به حافظه بصری برده؛ حافظه زبانی را فعال می کند. پس افزون بر مفاهیم زبانی، حسگرهای سر صوت و تصویر راهم با بار عاطفی به مشعر ترابری می کنند. از اینرو می تواند مدارهای بسته/ فیدبک در سر را برای درک همه جانبه شعر در مثلث ورنیکه در مغز چپ فعال کند. اکنون 3 خصیصه کوتاهی، عدم دستکاری، و زمزمه در شعر شاملو واشکافی می شوند.
کوتاهی طولی. برای شاملو طول بهینه یک شعر بین رباعی و غزل است- یعنی از 4 تا 14 سطر. چرا؟ اکثر شعرهای ماندگار شاملو در 1-2 صفحه بیشتر نیستند. کوتاهی شعر را موثرتر در برانگیختن عاطف و درک مفهایم در خواننده می کند؛ بسادگی در حافظه دراز مدت خواننده می ماند. رباعی و غزل نمونه های کوتاهی طولی شعر کلاسیک اند. آنها در ادبیات فارسی و برای توده های مردم بسیار اثرگذار بوده تا جاییکه بیتهایی برای کاربرد تجربه گذشتگان بصورت جملات قصار در زندگی روزمره بکار میروند.
بهررو، از شعر های بلندتر هم مانند قصیده و روایت فقط بیت یا نیم بیتی در حافظه عمومی بیشتر نمی ماند. این امر بخاطر محدودیت مقدار حافظه کوتاه مدت برای نیم دوجین مقوله تا چند دقیقه و نیز بهتر بخاطرآوردن آتی می باشد. برای نمونه: میازار موری.. و توانا بود.. فردوسی. انگیزه شعر در گذشته الهام نامیده می شد. عصبهای حافظه مغزی موجود زنده برای بقای محتوا بطور کتره ای فعال می شوند- درست مانند کاربرد عضلات برای سلامت آنها. در شبانه روز 12 هزار فکر کتره ای در مغز فعال شده که بخش بصری آن بصورت خواب دیده می شوند. بخاطر امری محیطی یا ذهنی، گیردادن مشعر به برخی از فکرهای کتره ای منبع درونی شعر در حافظه کاری است.
پس کوتاهی شعر متناظر با فکر کتره ای حول وحوش توجه، تمرکز، مراقبه شاعرانه بوده که طولانی کردن شعر از ترکیب چند فکر کتره ای، نیازهای زبانی، سنن شعری محصول شعری را از تازگی فکر ادبی آن دور می کند. این فاصله اندازی مشعرانه فکر را در بیان بیات می کند؛ واسطه بین فکر و بیان را ضخیمتر می کند. البته این یک نوع شعر است که شاملو آن را طرح یا شبانه می نامد.
شعر روایی و تصویری هم وجود دارد که می تواند بسیار بلند باشد از فردوسی گرفته تا اخوان، فروغ، سهراب و نیما. در شعر روایی خرد و مشعر ساختار روایتی، شخصیتها و پلات را بر شعر سوار می کنند. در شعر تصویری راوی با شیوه پیوست مقوله ها، فضا، زمان به بیان محیط و اشیاء و با شیوه گسست به جهش از یک مقوله، محیط، زمان با فلاش بک به دیگری می پردازد.
گاهی یک فکر برای طول یک غزل کوتاه است. باید باشیوهایی عقلانی مانند مقدمه، پند منتجه، تسبیح چند فکر مربوطه- آنرا به تعداد بیتهای متعارف افزایش داد. حافظ در برخی از غزلهایش چند فکر کتره ای فررار را بصورت تسبیح 2-3 رباعی با تمهای مستقل ولی با وحدت هنری سر هم بندی می کند. بحث وحدت هنری یا هارمونی در حوصله نقد حاضر نیست. بررسی این سبک در برخی از غزلهای حافظ فرصتی دیگر می طلبد.
این نوآوری چنددیدگاهی، چندتمی، چندتوصیفی، چندراوی، چندصدایی حافظ را برخی از معاصرانش خرده گرفتند. حتی امر بر خود شاملو هم مشتبه شد تا به "تصحیح" این نوع غزلها بپردازد. او چند غزل با قافیه مشترک را گزیده؛ با محرم کردن موتیفهای سطور، جابجایی بیتها، تاکید بر یک موضوع، ابیات این غزلها را بُر زده؛ چند غزل با وحدت موضوعی سرهم کرد تا آنها یکدست شوند.
نوآوری حافظ تجربه گرایی آنتونیونی 1912-2007م ، کارگردان شهیر ایتالیا را بیاد می آورد. این کارگردان معتقد بود گاهی با چند دوربین از زاویه های گوناگون باید موضوع/ سوژه را با نور روی فیلم سلولوید قرار داد. نام این فیلم با صحنه انفجار یک خانه از چند زاویه دید چند دوربین همزمان، شاید رویداد یا نقطه زابریسکی 1970 باشد
عدم دستکاری. لغزش در تغییرات تدریجی بیان کلامی بنا به هنجارهای ادبی بومی در دسترس مشعر مغز راست شاعر، باعث دوری نسخه پایانی شعر از فکر آغازین می شود. در روند ویرایش چندباره، شعر عاطفی فردی به شعر فرهنگ جمعی سوق داده می شود. لذا در ورژن نهایی شعر چاپی، کیفیت عاطفی و صمیمیت فکر اولیه شعر تقلیل می یابد. طولانی تر کردن فاصله فکر الهامی تا نویسش نهایی در طیف ثنوی عاطفه-زبانبازی، شعر را به مصنوعیت می کشاند.
اخوان در بازه زمانی بین لحظه الهام تا تولید چاپی، شعر خود را دستکاری، ماساژی، دوباره نویسی و ویرایش فراوان میکرد. برخلاف او، شاملو معتقد بود که فاصله بین آمدن فکر زبانی از حافظه زبانی به حافظه کاری تحت کنترل مشعر برای نویسش یا تحریر کلامی آن باید کوتاه باشد تا عاطفه و خلوص دستمالی و رقیق نشوند. برای شاملو ورژن نخست شعر که روی کاغذ می آمد شکل نهایی شعر بود. پس از نویسش ورژن نخستین، شاملو شعر را رفع و رجوع، رفوگری، وصله دوزی، ویرایش نمی کرد؛ از 4پاره گذاری و چپاندن هجای ضروری برای انطباق وزنی و جابجایی سطرها یا کلمات برای قافیه حذر می کرد.
روشن است که برای نگارش این گونه شعر نثر بسیار طبیعیتر از نظم است. زیرا در نظم، لایه آرایه های اوزان عروضی و قافیه در مغز راست بر روال بیرونریزی شعر از حافظه زبانی و عاطفی نظارت می کند. این سوار کردن لایه عروضی بر شعر عنصر عاطفه را در آن تقلیل می دهد. تا جاییکه از سنن بدیع و بلاغت پیشین، مانند قالب ریخته گری، فکر را در سامانه ثابت وزن و قافیه معین، به شعری محدود و معیاری تبدیل میکند.
البته طیف انواع عاطفه در دهها وزن ثابت مدون ازپیش تعبیه شده اند. مثلا یک وزن شوخ و شاد، وزن دیگر غمین و آرام، وزن سوم حماسی و مطنطن است. در عصر عتیق دانش اوزان عروضی، بخشی از آموزش ادبی یا ضبط استعدادی، در مغز شاعر بود. در عصر مدرن که شفافیت عمده است، این بحور مخل شفافیت فکر شده؛ لذا شعر منثور طرفدار بیشتر از منظوم دارد.
نیز بنا به نظریه مخابرات شانون، تکرار واج در قافیه عنصر خبری شعر را تقلیل می دهد؛ پیش بینی پذیری را افزایش می دهد. نظریه شانون در 1948 منبع، انتقال، سیگنال، کانال، نویز، بایس/ غرض، گیرنده، مقصد اطلاعات، احتمال خبط، کودینگ، دیکودینگ، نرخ اطلاعات، گنجایش کانال را با هم ربط می دهد. روشن است که شعر هم از زاویه نظریه مخابرات شانون پیامی در کانال زبان از شاعر فرستنده به خواننده گیرنده برای ترابری اطلاعات از مبداء به مقصد است.
روند نویسش شعر از فکر به تحریر برای شاملو بسیار کوتاه است. البته او در وضع مداقه شبانه روز فکری را در ذهن خودآگاه، نیمه خودآگاه، ناخودآگاه پرورش می دهد. تا لحظه نگارش و تحریر شعر چون آتشفشان فوران کرده؛ او نیازی به دستکاری این ورژن آغازین شعر نمی بیند. تصویر این روال در فیلم آمادئوس 1984 را می توان درباره موتسارت جوان اطریشی دید که نت نویسی آثارش طرفه العین، فی البداهه، سریع بدون هیچ دستکاری و ویرایش می باشد. این سرعت خلاقیت برای آهنگساز سنتی ایتالیایی، سالیه ری در نیمه 2م سده 18م، اعجاب آور بود.
لذا در این نوع خلاقیت فورانی، خامی هنر مد نظر نبوده؛ بلکه روی بلاوسطگی فکر-بیان تاکید می شود. این بیان میتواند کلامی مانند شعر بوده؛ می تواند حسی مانند نقاشی در وان گوگ و موسیقی در شوپن باشد. شاعر با احساس، صمیمیت، عاطفه – فکر خود را بکلام می کشد. او بطور ضمنی و تلویحی شکار کلامی فکر، با بیواسطگی مشعر، صداقت را از چنبر ثابت و محاط حصر سنن ادبی، آزاد می کند. پس استقلال فکر از غالب محدودیت سنن بیان ادبی با اصل عدم دستکاری حفظ می شود.
چون کلام بسرعت، بنا به دستور زبان و عواطف لحظه ای شاعر، فکر را در شعر ترابری میکند؛ این نوع شعر از درجه صداقت بالا برخوردار است. خواننده هم به صمیمیت شاعر لبیک گفته این نوع شعر را ملکه ذهن خود می کند؛ در موقعیتهای مناسب زندگی آنرا نقل می کند. این صمیمیت فکر در بیان شعری یکی از رازهای مانایی شاملو در شعر فارسی است.
روال مراقبه شعری نیاز به مداقه دارد. در وضع مراقبه مشعر فکرهای کتره ای ناشی از بقا در حافظه را با مسایل شخصی، اجتماعی، تاریخی، مضارعی محیط محک میزند. بنا به هنجارهای مورد علاقه شاعر، مشعر فکرهایی را می گزیند؛ در حافظه کاری ضبط می کند تا روند نویسش شعر اجرا شود. این هنجارها می توانند فردی، عشقی، مداحی، اعتقادی، انسانی، حماسی، تفریحی، فلسفی، مطایبه ای، زبانبازی باشند
با این هنجارها نوع شعر و شاعر در جامعه تعیین می شوند. پس از زاویه هنجارهاست که شعر خیام، حافظ، زاکانی، فردوسی، مولانا را از هم می توان تمیز داد. این مراقبه شعری یکی از علل مانایی شاعران طراز اول فارسی- مانند خیام، حافظ، فردوسی، مولانا و در عصر مدرن فروغ، نیما، اخوان، شاملو- است.
نتیجه این سبک کار، یعنی عدم دستکاری ورژن اول شعر، نوعی محرمیت کلامی هم دربر دارد. پس محرمیت کلامی بمعنی گزینش واژه ها در یک دم و تسلسل فکرها در مفصلهای شعری، تاثیر و ضربه impact شعر را بر خواننده بیشینه می کند. این محرمیت در موسیقی و عکاسی امروزی با امپلیفایر در کنسرتها و اگراندیسمان در فیلم قابل قیاس است که تم اصلی را اثر بخشتر می کند. اینگونه اشعار توفندگی و یورش فکری باخود داشته؛ خواننده را خلع ید می کنند. تاثیر عمیق بر ذهن او می گذارند. البته در سرود و روایت شعری شفاهی تکرار قافیه کمک به حضور ذهن و هماهنگی می کند.
زمزمه. شاملو روی 2 حس بصری و سمعی در خوانش شعر تاکید می کرد. منظور او این بود که خواننده باید ظاهر بصری شعر را روی صفحه ببیند؛ نیز آنرا زمزمه کند نه بیصدا نگاه کند. لذا دکلماسیون شعر در جمع براساس این خیصه های اجتماعی تاثیر شعر را افزونتر از خوانش در خلوت می کند. ابعاد شکوه شعر در خط بصری، زمزمه صوتی، حافظه کلامی به مغز خواننده موثرتر می شود.
لذا او به چینش واژه ها، سطرها، علامتها اهمیت میداد. این توجه به ظاهر شعر روی صفحه کاغذ به شعر بصری کنکرت سده 20م و شعر دیجیتال سده 21م تبلور یافت. در غرب از نوع برخی آثار آپولینر و فوتوریستها و در ایران تجربه شعرهای بصری مهرداد فلاح و دیجیتال علی ابدالی را می توان نام برد. در ایران سنت قدیمی خطاطی و کاشیکاری آرامگاهها میراثی هزاره ای برای این نوع شعر دربردارد. جدیدا شعرهای نرم الکترونیک به این تجربه بصری و صوتی کمک می کنند. شعر دیجیتال میتواند تلفیق تصویر، صوت، متن پویا باشد. در متن هم انواع قلم/ فانت به رنگها، اندازه ها، ضخامت، زیرخط، اریب می توان گزیدکه در فضای مجازی اینترنت ابدی، حی حاضر است.
شاملو می گفت من باید شعر را ببینم؛ آنرا پیش خود زمزمه کنم. این نوع قرائت شعر در عصر مدرنِ باسوادی و وفور کتب کاغذی، شعر را از عهد عتیق با ازبرخوانی، شیوه شفاهی گوشی/ سمعی، متمایز می کند. در شعر شفاهی روال دهنی-گوشی یک سامانه امواج تسلسلی یا سریال کلمات بترتیب از دهان به گوش با فشار هوا است.
در شعر بصری کتبی، شعر روی ماتریکس 2-بعدی کاغذ یا صفحه تصویر رایانه ای آزادی پراشی کلمات و سطور را دارد. البته خط فارسی از راست به چپ و صفحه بندی از بالا به پایین در ماتریکس 2-بعدی صفحه ظاهر می شود که می توان در شعر بصری این سنت ثابت خطی مستقیم را با پراش کلمات روی صفحه بچالش کشید.
از زاویه بصری روی صفحه، شعر از ظاهر موازی یا پارالل برخوردار است. یعنی روی صفحه چینش واژه های افقی، عمودی، اریب آزادی عمل را برای ترابری عناصر تنفس، عاطفه، وضع روحی شاعر برای چشم خواننده قابل اسکن می کنند. چشم خواننده در رویت صفحه شعر با الگوی کتره ای فوکوس کلاغپری از یک نقطه به نقطه دیگر می جهد. این الگوی جهشی چشم مانند مدارات سرانگشت منحصر بفرد است. در گذار از جهان عتیق به مدرن علامتهای املایی مانند پرسش، تعجب، ندا، پایان با مکث، وقفه با ویرگول، تیره، کمانه/ پرانتز، گوشه/اکلاد، ابرو و غیره بکار رفتند.
در سده 21م با جهانی شدن اینترنت شکلکها هم برای تعجب، شادی، غم، خشم به گپ/ چت افزوده شدند تا عواطف لحظه ای نویسنده را برای طرف مقابل بروز دهند. این تکنیک به تحریر با صفحه کلید رایانه هم سرریز کرده تا شوخی یا چشمک را با (؛ و لبخند را با (: و ترشرویی را با ): نشان داد.
گیرایی شعر شاملو علل فراوانی دارد از جمله 3 خصیصه کوتاهی، تازگی و نجوایی. شعر شاملو از هر 3 لایه مغز مرکزی غرایز، میانی عواطف، بیرونی زبان و خرد شاعر برای انتقال موضوع به هر 3 لایه مغز خواننده کمک می گیرد. عمده ترین شاکله شعر شاملو مانند همه شاعران تراز اول جهان صداقت و صحت رابطه بین عنصر ذهن شاعر و عنصر عین در بیرون از ذهن شاعر است. این عنصر عین می تواند جامعه، خواننده، تاریخ، زیبایشناسی هنری، انسانیت، آمال مردم، عشق به همنوع یا معشوق جنسی باشد.
پس سوای قدرت تخیل و گستره زبانی، صداقت و تطابق ذهن و عین عناصر دیگر سترگی شاعران بزرگ در جهان اند. این عناصر را در زرتشت، هومر، خیام، فردوسی، حافظ، مو لانا، گوته، پوشکین، نرودا، نیما، فروغ و شاملو می توان دید. گیرایی شعر شاملو بخاطر بیانی سهل و ممتنع با ایجاز کلامی آهنگین و طبیعی، مشتق از زبان محاوره امروزی، فشردگی مفهومی، ارتباط با محیط و آمال انسانی می باشد. در این جا 2 نمونه در رابطه با 3 خصیصه کوتاهی، بیدستکاری، زمزمه وار برشمرده در فوق می آیند. واشکافی این نمونه ها نیاز به فرصتی دیگر دارد
طرح
شب
با گلوی خونین
خوانده ست دیر گاه،
دریا
نشسته سرد.
یک شاخه
در سیاهی جنگل
به سوی نور
فریاد می کشد.
شبانه
شب اعترافی طولانیست شب اعترافی طولانیست
فریادی برای رهاییست شب فریادی برای رهاییست.
و فریادی برای بند.
شب
اعترافی طولانیست.
اگر نخستین شبِ زندان است
یا شامِ واپسین
ــ تا آفتابِ دیگر را
در چهارراهها فرا یاد آری
یا خود به حلقهی دارش از خاطر
ببری ــ،
فریادی بیانتهاست شب فریادی بیانتهاست
فریادی از نومیدی فریادی از امید،
فریادی برای رهاییست شب فریادی برای بند.
شب
فریادی طولانیست.
زندگی. شاملو 75 سال زیست: 21 آذر 1304 – 2 مرداد 1379 . او شاعر، نویسنده، مترجم، فرهنگ نویس؛ پایه گذار پیروزمند شعر سپید منثور در تقابل با شعرنو منظوم نیمایی بود. شاملو شاعر شبانه هاست؛ شبانه های تغزلی او تکاپوی نیم قرنی فلات اند. شعر او به ضمیر فرهنگی فارسی زبانان تصعید کرد. سطرهای شعری او روی کارتهای تبریک، در شعارهای اجتماعات، در محاوره های روشنفکرانه نقل قول می شوند. نوارهای صوتی، مجموعه های شعری، فعالیتهای انتشاراتی، ادبی، سینمایی/ هنری، سفرها، سخنرانیها- زندگی او را مالامال از مردم زمان خود می کنند.
منابع. http://wiki.shamlou.org/ کتاب کوچه
http://www.jasjoo.com/books/new-poems/ahmad_shamloo/23/
http://www.shamlou.org/index.php?q=taxonomy/term/18
http://www.hashtaad.com/naghd/110-bijan-baran.html بیژن باران: شعر دهه 80
http://www.asre-nou.net/php/view.php?objnr=10760 بیژن باران: یادها- احمد شاملو
محمد حقوقی، شعر نو – از آغاز تا امروز، 1301-1350، کتاب جیبی، تهران، 1351.
دکتر تورج رهنما، شعر رهایی است- 1320-1357، انتشارات ققنوس، تهران، 1377.
دکتر اسماعیل رنجبران، راه و رود + شعر نو فارسی با ترجمه انگلیسی، آذروش، تهران، 1351.
پانویس. http://persianpost1.blogspot.com/ 2/25/2011 2
00 AM
دلتان سبز