سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        تحول دو
        ارسال شده توسط

        زهرا حسین زاده

        در تاریخ : شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۱۲
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۸۳ | نظرات : ۴

              
        ادامه ..........من توي خونواده اي بزرگ شدم که پدرم مسلمون نبوده اصلاً قلم خيلي خوبي هم داشته و توي آمريکا زندگي ميکرد .با مامانم آشنا شده بود .مادرمم توي خونواده اي بسيار ثروتمند بسيار شناخته شده زندگي ميکرد . توي اون شرايط من وقتي که اون معلم اومد نشست سر کلاسمون من هيچ اطلاعاتي نداشتم راجع به دينم راجع به نماز خوندنم راجع به هيچي  . هيچ اطلاعاتي نداشتم
        و اين خانم نيومد فقط يه سري اطلاعاتي که همه ميدن رو بده يه سري اطلاعات عرفاني داد به ما مثلاً نماز رو براي ما باز کرد .و فکر مي کنم تا امروز اون نمازي که ايشون براي من توصيف کرد که اصلاً نماز چيه ؟ نشنيدم از کسي خيلي طولانيه البته اگه بخوام همشو براتون توضيح بدم .ولي تا اونجايي که بتونم آره ميگم . مثلاً براي قامت بستن ميگفتن که وقتي دوتا دستاتونو ميزاريد کنار گوشاتون نماد از اينه که تو داري ميگي من دوتا گيتي رو گذاشتم پشت سرم خدايا. بعد رو به سجاده ميندازي دستاتو ميگي حالا تو بيا حالا جاي توئه بعد توضيح ميدادن ميگفتن شما ها وقتي که شروع مي کنين به نماز خوندن بيشتر آدما ميگفتن هر چي گم شدست تو نمازتون پيدا ميشه هر چي يادتون رفته تو نماز پيدا ميشه اما تو با نمادي که داري انجام ميدي داري مي گي که من نه به اين دنيا ميخوام فکر کنم و نه به اون دنيا ميخوام با تو حرف بزنم تو بيا فقط بعد مثلاً سجده رو ميگفتن شما وقتي سرتونو ميزارين روي مهر داريد ميگيد که اين نمادي از اينه که من ازين خاک آفريده شدم . ميگيد خدايا منو ازين خاک آفريدي .بعد بهش ميگي سبحان ربي الاعلي و بحمده چون بالا دسته به خدا ميگيد تو منو ازين خاک آفريدي بعد بلند ميشي مي گي الله اکبر با بزرگي خودت منو بلند کردي از اين خاک . بعد دوباره سرتو ميزاري روي اون خاک ميگيد که دوباره به اين خاک مي بري بعد دوباره بلند ميشي که يعني دوباره از خاک بلندم مي کني يا مثلاً تو خود سوره توحيد خودش خيلي تفسير و توضيح داره خيلي. فکر ميکنم که خيلي قشنگه که آدم بهش بپردازه ميگه بسم الله الرحمن الرحيم حالا از بسم و الهش بگذريم رحيمشو من هميشه يادمه ميگفتن که الرحمن يعني همه رو خدا دوست داره .حتي اوني که بهش بدي مي کنه .بهش همه چي ميده اجازه ميده نفس بکشه بهش پول ميده سلامتي ميده . همه چي . همه ي اون چيزايي که به تو ميده به اونم ميده . ميگه ولي........... ادامه دارد

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۶۶۷۶ در تاریخ شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۱۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۲۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۱۱:۵۸
        خندانک خندانک خندانک
        امیری کرمانشاهی
        چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۹:۵۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        غلامرضا مهدوی (مهدوی)
        دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۴ ۲۰:۴۴
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1