سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 31 ارديبهشت 1404
    25 ذو القعدة 1446
      Wednesday 21 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        امام علی ع :خودپسندی سر آغاز کم خردی است.

        چهارشنبه ۳۱ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        زن سالاری !!! /داستان کوتاه طنر
        ارسال شده توسط

        سعید مطوری (مهرگان)

        در تاریخ : دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۰ ۱۳:۳۰
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۷۰۲ | نظرات : ۲

                                                                  يا لطيف


        - گمشو برو بيرون خودت كم بودي سگم آوردي توي خونه
        - خانم بذار توضيح بدم
        - چي ميخواي بگي؟هان چي داري بگي؟بازم همون حرفهاي بي منطق گذشته
        - كه نگذاشتي بگم البته
        - مسخره ميكني ؟خوبه زبون داري به اندازه خُرطوم فيل
        - كه فقط باهاش آب ميخورم ههههه
        - ديگه صبر تموم شده برو سگ لعنتي چخه اينو هووم نكرده بودي كه كردي ببين چشم دريده چه پارسي ميكنه حتما سگ ماده هم هست
        - آره گفتم نژادش خوبه ازش بچه بگيريم
        - اي واي مردكه ديونه همون توله هاي خودت بسه ،آخه توله سگ ميخوايم چكار
        - نازي سگم زنها همينطورند به جنس موافق خودشون حسودي ميكنند ،حتي اگر مثل تو سگ باشه
        - واه واه چه عشوه اي مياد از اون سگاي هرجاييه،برو گمشو ببينم سگ هرجايي ولگرد
        - خانم قربونت برم گوششو ول كن گازت ميگيره تا حالا هم نگرفته نگاهش بيچاره به منه، ببينه چي ميگم
        - همينم كمه كه اين از تو اجازه بگيره ،اصلا ميكشم ،قيمه قيمش ميكنم،تيكه تيكش ميكنم
        - ولش كن زن چرا گازش ميگيري ،واي نگاه كن انگار راستي راستي هووشو گاز ميگيره
        - آييييييييييييي گازم گرفت ،اي واي حالا هاري ميگرم ،اي داد ببرم دكتر ،ماده سگ هرجايي منو گاز ميگيري،رفتي پشت شوهر من غايم شدي، ميگيرمت
        - زن ولش كن لباس بپوش هردوتاي شما را ببرم دوادرمون كنم آخ ببين چه گازي ازش گرفتي تموم گوشتو وموشو كندي
        - چشمم روشن بعد از اين همه كلفتي توي خونه ات حالا اين ماده سگ از من بهتر شد،هق هق هق دستت درد نكنه خوب مزد دستمو دادي
        - اي واي لباس بپوش تا ببرمت واكسن بزني زود باش تا هاري نگرفتي كه دوبرابر ميشه
        - وايسا آماده بشم
        - اي داد بي داد آرايش كردنت ديگه چيه مگه ميخوايم بريم عروسي
        - چطور اين سگه رو رُبان بستي و شيك وپيك بره بعد من مثل كلفت برم بيرون كور خوندي آقا بعد ميگن براي همين مردش رفته ماده سگ آورده
        - قربونت برم چه ربطي داره اون سگه تو آدمي وعزيز من
        - قربون صدقه نرو كه ديگه گول تورو نميخورم از امشبم من ميدونم با تو واين سگ
        - خوب سوار ماشين بشيد
        - برو گمشو عقب سگ بي چشم رو برام اومده جلو نشسته ،برو عقب ببينم، چخه
        - حركت كنم حالا يا نه،كُشتي منو
        - برو خبر مرگت هنوز زخمم داره سوز ميده
        - وزخم اين سگه ببين چه زوزه اي ميكشه
        - براي اون دل مي سوزوني، اينم سگت، برو گمشو بيرون
        - واي خداي من سگ بيچارم، آخ رفت زير اون ماشين
        - به جهنم تا تو باشي براش دل نسوزوني اگر زيادي حرف بزني خودتم ميفرستم پهلوش اون دنيا ،حركت كن برو
        - چشم ... بفرما خانم رسيديم بيمارستان...

        سعيد مطوري/مهرگان

        از سري داستانهاي كوتاه


        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۶۶۱ در تاریخ دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۰ ۱۳:۳۰ در سایت شعر ناب ثبت گردید
        ۰ شاعر این مطلب را خوانده اند

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        یا وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم ااا درد دارد که می بینم ااا دیگران یاد عشق هایشان می افتند ااا ولی تو هنوز در عالم بی خیالی طی می کنی
        ساسان نجفی(سراب)

        یاد شهدای خدمت خصوصا سید مظلومان گرامی باد اا هارداسان یعنی کجایی مرد میدان هارداسان اا ای دل غمگین و ای لب های خندان هارداسان اا در کدامین کوچه دنبالت بگردم بعد از این اا در کدامین روستا در زیر باران هارداسان اا خاطرت می آید آن شب را که در مه گم شدی اا تا کجاها رفته بودی ای مسلمان هارداسان اا زیر و رو کردیم و پشت میز عکسی از تو نیست اا با عبای خاکیت استان به استان هارداسان اا آن یتیم آن دخترک آن کارگر آن پیرمرد اا از چه دنبال تو می گردد کماکان هارداسان اا آهنگ هارداسان با صدای مهدی رسولی
        سیده نسترن طالب زاده

        ن کمر بستند بهر کین شهان ترکان پیکاری اااهمه یکدل به خونخواری اااا همه تاجی ز جراری
        شاهزاده خانوم

        ن دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من
        سیده نسترن طالب زاده

        ش دل بردی از من به یغما اااا ای تُرک غارتگر من

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1