سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 6 آذر 1403
    25 جمادى الأولى 1446
      Tuesday 26 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        سه شنبه ۶ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        شرح غزل 109 حافظ
        ارسال شده توسط

        احمدی زاده(ملحق)

        در تاریخ : پنجشنبه ۴ تير ۱۳۹۴ ۰۴:۰۳
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۳۵۵ | نظرات : ۲۸

        درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
        نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد
        چو مهمان خراباتی به عزت باش با رندان
        که درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد
        شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما
        بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد
        عماری دار لیلی را که مهد ماه در حکم است
        خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد
        بهار عمر خواه ای دل وگرنه این چمن هر سال
        چو نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هزار آرد
        خدا را چون دل ریشم قراری بست با زلفت
        بفرما لعل نوشین را که زودش باقرار آرد
        در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ
        نشیند بر لب جویی و سروی در کنار آرد
         
        معانی ابیات غزل 109
        بار آرد: ثمر آورد ، حاصل آورد.
        نهال : درخت نورسته  ، درختچه .
        •   جمع خرابه ، در ادبیات فارسی کنایه از مکان فسق و فجور مانند میخانه فاحشه خانه ، شیره کش خانه و در اصطلاح صوفیه جا و مقام بی اعتنایی به رسوم متعّبدان و اتّصال به الله.
        مهمان خراباتی :  اشاره یی است به ابولحسن بصری (به شرح ابیات این غزل  مراجعه شود ) ، مهمان خراباتی هستی .
        به عزت باش : باعزّت واحترام رفتار کن .
        شب صحبت :شبی که با دوستان به مصاحبه می گذرد.
        عماری دار: مکاری ، کجاوه کش ، کسی که افسار و مرکب کجاوه را دردست دارد.
        • کجاوه  
        مهد: گهواره.
        مهد ماه:گهواره ماه در اختیار اوست.
        بهار عمر:کنایه از دوره جوانی است.  
        دل ریش: دل مجروح وافسرده
        با قرار آرد : آرامش بخشد، آرام نگه دارد.
        پیرانه سر : به هنگام پیری   
                                                                              معانی غزل 109
        1. درخت دوستی بکار تا از حاصل آن دل به مرا د خود برسد. (و) نهال دشمنی را از بیخ و بن برآر که زحمت بسیار را سبب خواهد شد.
        2.  چون مهمان خراباتیان شدی با رندان با عزّت واحترام رفتار کن و گرنه در پایان مستی و دوره خماری از رفتار ناپسند خود پشیمان شده دچار دردسر خواهی شد.
        3. شب مصاحبت با دوستان را قدر بدان و غنیمت شمر ، چرا که این گردونه فلک بعد از روزگار ما چه بسیار با گردش خود روز و شبهایی بیاورد که تو نباشی.
        (4) خدایا  بر دل کجاوه دار لیلی که گهواره آن ماه را در اختیار دارد بینداز که از کنار خانه مجنون عبور کند.
        (5) ای دل ، تو قدر دوره جوانی و نشاط زندگانی خود را بدان و گرنه این باغ دهر ، هر سال گلهای زیادی  چون گل نسرین و بلبلهای بسیار ی را می پروراند.
        (6) اکنون که دل خونین و مجروح من با سر زلف تو پیمان محبّت بسته است ، از برای خدا به لب نوش آفرین خود بگو که او را از بی قراری به در آورده ، آرامش بخشد.
        (7) اگر خواست خدا باشد، بار دیگر حافظ ، در این سر پیری بر لب جویی در این باغ نشسته و معشوق سروبالایی را در بر می گیرد.
        شرح معانی ابیات غزل (109)
        وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن                  
        بحر غزل: هزج مثمّن سالم
        *
            این ، غزلی است پخته و به نظر می رسد حاصل ایّام کمال شاعر باشد . شاعر در بیت دوم ، رندان خرابات نشین را انسهانهای وارسته و عارفان سالک می شناسد و توصیه می کند که مباد به چشم حقارت در آنها بنگری  که ( مردمان خدا ممکنند در  اوباش ) . این نویسنده بر این تصوّر است که حافظ به  هنگام سرودن این بیت به یاد گفته ابوالحسن بصری افتاده است که در رساله قشیریه مندرج است . ابوالحسن بصری نقل می کند که در عبادان مردی سیاه و فقیر در خرابات مأوا داشت چیزی با خود بردم و او را طلب کردم . چون چشمشش بر من افتاد تبسم کرد و با دست خویش اشارات بر زمین کرد . زمین راهمه طلا دیدم که می درخشید . شاعر در بیت چهارم  ، کجاوه یی را که لیلی در آن نشسته است به مهد ماه تشبیه می کند. این تشبیه را قبل از او خاقانی بدین صورت بیان می کند .
                                     فرزند عزیز  را به صد جهد         بنشاند چو ماه در یکی مهد
            و حافظ این تشبیه را در نظر داشته است . و بالاخره در بیت مقطع جمله : در این باغ ار خدا خواهد یا : در این باغ از خدا خواهد هر دو ضبط قابل قبول و از لحاظ معنای بیت وافی به مقصود است.
        دکتر عبد الحسن جلالیان
        به نیت بانو صفیه پاپی عزیزخندانک

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۵۷۵۳ در تاریخ پنجشنبه ۴ تير ۱۳۹۴ ۰۴:۰۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1