سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        چشم بصیر
        ارسال شده توسط

        یدالله عوضپور آصف

        در تاریخ : يکشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۱۷:۲۷
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۹۴۷ | نظرات : ۱۵

        چشم بصیر
        صبح که ازخواب پاشدم برا نماز ، عیال مربوطه امرفرمودند ، امروز هوس آش کردیم . اگه زحمت نیست برو یه کم آش بگیر . سر راه اگه سنگکی بازبود ، نون هم بگیر . نمازوکه خوندم لباس پوشیدم و رفتم برا آش .
        بعد از چند دقیقه معطلی تو صف ، آشوگرفتم ورفتم سراغ نونوایی . توراه برگشتن ، به یه میدون رسیدم که کُلّی آدمای جورواجور دورهم جمع شده بودند . از وسایل تو دستشون فهمیدم  کارگرن و منتظرن  یکی بیاد ببردشون سرکار .
        یه مکث کوچک کردم ، یباره به سمت ماشین من هجوم آوردن فکرکردن من کارگر میخوام . شیشۀ ماشینو کمی پایین آوردم که بگم دنبال کارگرنیومدم ، یکیشون گفت آقا من دیگه خجالت میکشم برم خونه ، الان چند روزه میام اینجا وکارگیرم نمیاد . دست خالی روم نمیشه برم پیش زن وبچه م . باورکن خیلی محتاجم . تنها سرمایه م جسممه که سالمه ، توروخدا اگه کارداری به من بده .
        یه جوری خودمو ازشون جداکردم وبراه افتادم . بین راه رفتم تو فکرکه چرا باید اینطورباشه . اینا چگونه امرار معاش میکنن.آخه مگه میشه با این مخارج گرون یه نفر آدم مُعیّل  چندروزبیکاربمونه . یاد این شعر افتادم که؛
        اگه  دستم رسه بر چرخ  گردون     ازاو پرسم که این چونست و آن چون
        یکی را داده ای صد ناز ونعمت      یکی  را  قرص  جو  آلوده  در خون
        رسیدم به یه چهارراه ، ازبس فکرم مشغول بود ، چراغ  خطر رو رد کردم .   خدا روشکرخلوت بود وحادثه ای پیش نیومد . اما اون طرف چهارراه  صدای سوت پلیسی منو بخودم آورد . کشیدم کنار ، اومدم پایین وسمت افسرپلیس حرکت کردم . مدارکم روهم با خودم بردم . بنده خدا ماموره یه نگاه به سروشکل من انداخت وگفت حاج آقا شماهم ؟ ازخجالت آب شدم . چیزی نداشتم بهش بگم .فقط گفتم ببخشید .مدارکم رو گرفت وبعدش بایه قبض جریمه اوناروبهم برگردوند.
        حرکت کردم . وقتی رسیدم خونه ،عیال سفره رو پهن کرده ومنتظرآش ونون بود. صبحونه روگذاشتم میون سفره . حاج خانم از توچهره م خوند که مشکلی پیش اومده . ازم پرسید چی شده ؟ گفتم بعد ازصرف صبحونه میگم . سفره روکه جمع کرد ، گفت حالابگو . ماجرا روسیرتاپیازبراش تعریف کردم . بغض گلومو گرفته بود . ازخودم بدم میومد . بخودم گفتم مرد حسابی تو دیگه چه جورآدمی هستی؟ به تو هم میگن انسان مسلمون . اون کارگره بازبون بی زبونی اظهار نیازکرده بود . ولی تو راحت ازکنارش  رد شدی . فکرنکردی  شاید اون ماموره ؟ پول که داشتی ! کَمِت میومد  یه کمکی به اون بنده خدا میکردی ؟ نکردی ! نتیجه شو دیدی . چشمتو رُومامور آخرت بستی . مامور دنیا یقه تو گرفت . میتونستی حاجتی رو بدون اجباربرآورده کنی . نکردی ! چندصدمتر اونطرف تربه اجبار ازت گرفتن.
        آخرسخن:مسلمونی تنهابه نمازو روزه وحج وازاینکارا نیست . مسلمونی به بازکردن گره از زندگی دیگرونه  ، هرروزه ما با این آزمایشات الهی  مواجه هستیم . خوشا آنانکه چشمی بصیر دارند و پندپذیر . "فَعتبرویااولوالابصار"
        دانی که خداچرا تورا داده دودست         من می دانم که اندرآن سرّی هست
        یک دست به کارخویشتن  پردازی         با دست دگر زدیگران گیری دست
                                                                                           ی.ع.آصف

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۵۵۳۰ در تاریخ يکشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۱۷:۲۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1