جمعه ۲ آذر
روزگار سرد سکوت
ارسال شده توسط عبدالله خسروی (پسر زاگرس) در تاریخ : پنجشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۳ ۲۱:۴۹
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۲۴ | نظرات : ۴
|
|
از سطرهای زخمی من نترس .. گاهی حرفها باید راست و تلخ گفته شوند تا دلها بلرزد و آدمها تلنگر بخورند .. اشتباه فکر نکن .. شاید روز موعود فرصت فریاد نباشد .. امروز بخدا خواهم گفت ..در خیابان های این شهر خاموش کسی با صدای بلند نمی خندد .. به گمانم چون دلها همه با مرثیه هماهنگ شده است کسی دلش آواز نمیخواهد .. باد سرد و خسته سکوت در کوچه ها و خیابان می وزد و مردم در گذر تلخ روزگار و سرمای زندگی دست به دامان دود و آه شده اند .. مردم از حرف زدن میگریزند .. انگار میدانند گوش های تیز برنده تر از دهان های باز هستند .. کاش برای رهایی از خاموشی و سکوت یکنفر آشکارا مستی کند و عریان حرف بزند تا مردم ترانه شاد لذت بردن از باغ بهار را در گوش هم زمزمه کنند ..
از دفتر : روزهای سیاه وسفید روزگار من
نوشته : عبدالله خسروی ( پسرزاگرس)
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۴۹۶۰ در تاریخ پنجشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۳ ۲۱:۴۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.