1) مراعات نظير چيست ؟
آوردن واژه هايي از يک مجموعه است که با هم تناسب دارند .
خود آزمايي
در شعرها و عبارت هاي زير ، آرايه ي مراعات نظير را بيابيد و مشخص کنيد که تناسب واژه ها از چه جهت است ؟
ابر و باد و مه و خورشيد و فلک در کارند تاتواني به کف آري و به غفلت نخوري
مراعات نظير و از نظر مکاني با هم تناسب دارند . / نان ، خوردن ، همراهي
(سعدي)
شعاع آفتابم من، اگر در خانه ها گردم عقيق و زر و ياقوتم ، ولادت ز آب و طين دارم
مراعات نظير – از نظر جنس / همراهي
(مولوي)
دردي است درد عشق که هيچش طبيب نيست گر دردمند عشق بنالد ، غريب نيست
مراعات نظير در همراهي واژه ها.
(سعدي)
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج فکر معقول بفرما گل بي خار کجاست
همگي کلمات خط کشيده شده مراعات نظير در همراهي واژه ها دارد .
(حافظ)
سر نيزه و نام من مرگ توست سرت را ببايد زتن دست شست
مراعات نظير و از نظر همراهي کلمات با هم تناسب دارند .
(فردوسي)
يکي گرديم در گفتار و در کردار و در رفتار
زبان و دست و پا يک کرده خدمتکار هم باشيم
مراعات نظير از نظر نوع و همراهي .
(فيض)
بسي تير و دي ماه و ارديبهشت برآيد که ما خاک باشيم و خشت (سعدي)
مراعات نظير از نظر زمان خاک ، خشت ، مراعات نظير از نظر جنس
سر من مست جمالت ، دل من رام خيالت گهر ديده نثار کف درياي تو دارد
مراعات نظير از نظر همراهي گهر ، کف دريا از نظر مکان با هم تناسب دارند
(مولوي)
1) آرايه ي "تمليح " را توضيح دهيد ؟
اشاره اي است به بخشي از دانسته هاي تاريخي ، اساطيري ، و ..... و ارزش تمليح به ميزان تداعي اي بستگي دارد که از آن حاصل مي شود .
خود آزمايي
در بيت ها و عبارت هاي زير ، آرايه ي تلميح را مشخص کنيد و دانسته ي مورد نظر را در دو سطر توضيح دهيد ؟
شاه ترکان سخن مدعيان مي شنود شرحي از مظلمه ي خون سياوشش باد (حافظ)
تمليح به داستان سياوش و مرگ ناجوانمردانه ي او بوسيله ي افراسياب شاه ترکستان است.
پدرم روضه ي رضوان به دو گندم بفروخت من چرا ملک جهان را به جوي نفروشم ؟
اشاره به داستان حضرت آدم ابوالبشر و رانده شدن او از بهشت و فرود او به اين دنياي فاني است .
(حافظ)
اين مد ، که چون منيژه لب چاه مي نشست گريان به تازيانه ي افراسياب رفت
اشاره به داستان عاشقانه ي " بيژن و منيژه " است که افراسياب پدر منيژه ، بيژن را در چاهي زنداني مي کند ولي منيژه هر شب پنهاني به بالاي چاه مي آيد و براي او آب و خوراک مي اندازد .
( فريدون مشيري)
ز حسرت لب شيرين هنوز مي بينم که لاله مي دمد از خون ديده ي فرهاد
کل بيت اشاره به داستان دل دادگي فرهاد به شيرين و موضوع پيشنهادي شيرين که کندن کوه بيستون است مي باشد .
(حافظ)
چو گل گر خرده اي داري ، خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلط ها داد سوداي زر اندوزي
اشاره به گنج قارون است که قارون راضي نشد مقداري از اين ثروت را در راه دين خدا خرج کند و حضرت موسي (ع) او را نفرين کرد و به امر الهي قارون با همه گنجايش به قعر زمين فرو رفت .
(حافظ)
درويشي را ديدم سر بر آستان کعبه نهاده همي ناليد که : يا غفور ، يا رحيم ، تو داني که از ظلوم جهول چه آيد .
اشاره به آيه ي قرآن ( سوره احزاب ، آيه ي 72) دارد که معني آيه اين است : " ما امانت را بر آسمانها و زمين و کوه ها عرضه کرديم پس از حمل آن خود داري کردند ولي انسان آن را به دوش کشيد . بدرستي که او (انسان ) ستمگر و نادان بود ."(سعدي)
نویسنده: سیدی