سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 27 شهريور 1403
  • روز شعر و ادب فارسي - روز بزرگداشت استاد سيد محمدحسين شهريار
14 ربيع الأول 1446
    Tuesday 17 Sep 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      سه شنبه ۲۷ شهريور

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      هفته ای یک حکایت
      ارسال شده توسط

      عباس یزدی (طوفان)

      در تاریخ : دوشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۰ ۱۷:۲۹
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۳۰۶ | نظرات : ۲

      در روزگار عبدالرحمن جامی مردی شیاد بود که حضور این عالم - محدث و شاعر نامی را مزاحم خود در شهر جام میدید
      روزی حیله ای کرد و مردم را جمع مرد و گفت: من با این شخص اختلاف علمی و اعتقادی دارم و او را شیاد میدانم
      ما دو با هم به مناظره مینشینیم و هرکدام از پاسخ عاجز ماند از شهر بیرونش کنید و دیگکری را گرامی دارید
      مردم این حرف را پذیرفتند
      چس در حضور مردم از جامی پرسید (لاادری) یعنی چه؟
      جامی گفت: نمیدانم

      مرد شادمانه فریاد برآورد و به مردم گفت دید چه گفت! گفت . نمیدانم
      مزدم بر سر عبدالرحمن جامی ریختند و از شهر بیرونش کردند
      جامی چون مکر این مرد شیاد و سادگی مردم را دید
      گفت من از این شهر میروم و فقط میخواهم یک نار مو از ریش این عالم و زاهد را برایم بگیرید
      مرد شیاد چون چنین دید با افتخار و مباهات همچون افرادی صاجب کرامت تاری از ریش خود را با کمب درد و سوزش کنده و با تکبر به مردم داد
      و گفت : این تار مو را جهت شفا به این دردمند بدهید
      مردم تار مو را گرفته و به جامی دادند و جامی از شهر رفت
      مردم با خود گفتند جامی از کرامات این مرد آگاه بوده که تنها یم تار مو از او تقاضا کرده چون ارزش تار موی زاهد را دریافتند
      به درب منزلش هجوم بردند و تمام موهای سر و ریش این بیچاره را دانه دانه کندند


      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۴۵۶ در تاریخ دوشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۰ ۱۷:۲۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید
      ۰ شاعر این مطلب را خوانده اند

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1