سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        هستی
        ارسال شده توسط

        معصومه عرفانی (عرفان )

        در تاریخ : چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۳ ۰۰:۵۸
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۲۱۶ | نظرات : ۱۱

        با نام خداوند بزرگ آغاز میکنم که تمام هستی ازاوست
        خداوندی که ما را آفرید و تمام نعمتها را برای ما مهیّا کرده
        اوست که به ما آرامش میدهد
         واوست که به هر کس بخواهد عزت میدهد
         و به هر کس که بخواهد ذلت ...
        زمین و آسمان درید قدرتش می باشد
        خداوندا مارا لحظه ای به خودمان وا مگذار
        دنیای عجیبی شده دنیای وارونه وارونه وارونه
        هرچه بگویم از این مردمانیکه فقط منافع خودشان را میخواهند
        بازهم کم گفتم
        نمیدانند آخرش باید به کجا رفت
        و روز جزایی هم هست که هر کس به سزای اعمال خود میرسد
        اینهمه دروغ  دزدی حرام خواری برای چه ؟
        قدری به خود بیاید آی مردم بس است دیگر
        روزی که تو را درآرامگاه ابدیت بگذارند
        هیچکس به فریاد تو نمیرسد غیر از اعمالت
        حالا خود دانی و آن توشه ای که با خودت می بری
        ما همه از خاک هستیم و به خاک میرویم وخاک می شویم
        زیر آواری از خاک مدفون می شویم
        پس این خاک دراین دنیا چه گردو خاکی میکند
        خداوندا کمکمان کن که متاع دنیا فریفته مان نکند

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۴۲۹۲ در تاریخ چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۳ ۰۰:۵۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3