چهارشنبه ۲۸ آذر
شعر چیست؟ شاعر کیست؟
ارسال شده توسط طارق خراسانی در تاریخ : دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۳ ۰۳:۲۷
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۹۱۴ | نظرات : ۲۲
|
|
شعر چيست؟
شعر، در لغت بمعني دانش و فهم و ادراك است كه چامه، سرود، سخن و چكامه نيز خوانده شده است و در تعريف آن گفته اند كه: كلامي است موزون و مقفي كه داراي معني باشد، و اين تعريف شعر است. از روزي كه انسان شعر را شناخته است ، آن را ملازم وزن يافته و آهنگ و وزن شعر، او را مسحور و مفتون خويش ساخته است. به همين جهت ارسطو كه نخستين كسي است كه رساله اي در باره ی شعر از او در دست است، شعر را در مقابل نثر قرار ميدهد و از شعر ، سخن موزون را اراده ميكند. حكماي دوره ی اسلامي نيز هميشه شعر را همراه و همزاد وزن شناخته اند؛ چنان كه ابوعلي سينا بلخي ميگويد: شعر سخني است خيال انگيز كه از اقوالي موزون و متساوي ساخته شده باشد.
زبان شعر
نخستين نكته ای كه در باره ی زبان شعر بايد گفت اين است كه در آن، لفظ به دو اعتبار در كار است: يكي به اعتبار دلالت بر معني و ديگر به اعتبار صورت و هيئت خاص خود. شاعر به صورت الفاظ بي اعتنا نيست. هركلمه اي نزد او چهره اي دارد، درست مانند چهره ی مردمان، يكي سرد و خشك و يكي گيرنده و دلنشين، اين يك نرم دلاويز، آن يك تند و خشم انگيز. اينجا كلمات سكه هاي بي زبان نيستند، جان دارند و با هم مهر و كين ميورزند، مجمع بعضي هم لطف و آرامش است و اجتماع بعضي ديگر سراسر ستيز و پرخاش. شاعر با اين وجود هاي زنده سرو كار دارد، خوي و چهره ی هريك را خوب ميشناسد، يكي را ميخواند، يكي را ميراند، اين را با آن آشتي ميدهد، آن را از اين جدا ميكند، به تدبير و افسون از اين پراكندگان، گروهي ميسازد كه همدل و هم آهنگ ، به فرمان او روان ميشوند تا دل و جان شنونده را به كمند بيارند و او را به آنجا ببرند كه شاعر خواسته است. زبان شعر را خود شاعر ميسازد. در عالم شعر سكه ها را خود شاعر رواج ميدهد. آزادي و اختيار شاعر در انتخاب الفاظ به او مجال ميدهد كه كلمات را، نه همان براي بيان معني ، بلكه از نظر صورت نيز برگزيند و به طريقي خاص مرتب كند و در تركيب كلام نيز شاعر ميتواند از عادت جاري تجاوز كند. زبان شعر ، زبان كاركرده و دقيق و صيقل يافته است و در آن هيچ سهل انگاري و مسامحه اي روا نيست زيرا كه هم هدف و غرض آن بسيار دقيق تر و عالي تر از زبان نثر است و هم توقع شنونده و خواننده از آن بيشتر است، به سبب همين دقت و ظرافت بيان است كه شعر در خاطره ها ميماند و بر اثر آن در زبان جاري نيز تاثير ميكند.
شعر خوب
مرحوم استاد بهار معتقد بود كه : شعر خوب يعني احساسات موزوني كه از دماغ پرهيجان و از روي اخلاق عالي تري برخاسته باشد. لغت، اصطلاحات، حسن تركيب، سجع، وزن و قافيه ، صحت يا سقم قواعد و مقررات نظم ، هيچ كدام در خوبي و بدي شعر نمي توانند حاكم و قاضي واقع شوند. هرچه هيجان و اخلاق گوينده در موقع گفتن يك شعر يا ساختن يك غزل ، قوي تر و نجيب تر باشد، آن شعر بهتر و خوبتر خواهد بود.
اثر گذاري شعر
شعر از جهت كلام بودنش نيازمند به اين است كه بتواند در نفوس انساني تاثير بگذارد و با صنعت كاري هايي از حدود حرف هاي عادي خارج باشد. شعر وقتي به غايت خود نائل ميشود كه در نفوس تصرف كند و تاثير، يعني عاطفه و خيالي را كه در آن هست، به ديگران سرايت دهد.
شاعر كيست ؟
شاعر نقاش زبر دستي است كه خوبيها و بدي ها را مجسم مينمايد و مناظر جامعه خود را با بهترين طرزي بيان ميسازد. شاعر ، با سرودن اشعار نغز و با انتخاب معاني لطيف و بديع توجه همه را بخويش معطوف ميدارد و افكار خود را بر ديگران تحميل ميكند.
شاعر، با نوشتن اشعار و مقالات مهيج و آتشين ، مفاسد اجتماع را روي صفحات كاغذ درمي آورد و عليه ظلم و استبداد و بيدادگري به مبارزه ميپردازد؛ از دوران گذشته تا كنون هر نهضت و انقلاب ، هر ترقي و تعالي، هر جنبش و فعاليتي كه در بين جوامع بوجود آمده، تنها در سايه ی تذكر گويندگان بوده است. شاعر با الهام خدايي با توجه به حقايق، يا سير در آفاق و انفس ، براي ما سخن ميراند و گمگشتگان وادي ضلالت و بيخبري را به صوب صواب و حقيقت راهنمايي و رهبري ميكند. به عقيده ی ديگر، شاعر يك ماموريت خدايي دارد تا بشر گمراه و سرگردان را متوجه خطا ها ، پليدي ها ، بدي ها كرده ، راه و چاه را بشناساند.
اينكه ميگويند مقام شعرا و نويسندگان والاست، نه از آن جهت است كه آنها الفاظ و عباراتي را به صورت نوشته ها و اشعار در مي آورند؛ بلكه از لحاظ تفوق فكري و برتري فهم و قوه ی عاقله است. آنها سالها رنج برده و از خوب و بد جامعه اطلاع حاصل كرده اند؛ با همه كس محشور شده و از افكار و آرزوي عموم طبقات آگاهند؛ از اين رو سخنان آنان بر جان و دل مي نشيند، و همه چون غذاي مطبوعي، ترانه هاي آنها را نوش جان ميكنند.
صفات و مشخصات يك شاعر خوب
اهل مطالعه و محقق باشد. واقع بين باشد. در باره ی چيزي كه مي سرايد و مي نگارد با بصيرتداشته باشد نه از روي اتكا به عادت و سنت و مسموعات اقدام كند. سخنش را بر اساس واقعيات استوار سازد و آنچه حقيقت و حريت حكم مي كند، بنويسد.
شاعر واقع بين، همواره در جست و جوي علل وقايع بر مي آيد و پس از حصول اطمينان كامل، قلم بدست ميگيرد. شاعر خوب به حكم وجدان عمل ميكند. شاعر نبايد به خاطر كسب مال، حب جاه، و پاره اي مقاصد نا صواب سرودن آغاز كند بلكه بايد به نداي وجدان گوش فرا دهد. با بيدادگري بستيزد، با مفاسد و تيرگي ها شديدا خصومت ورزد و از كار هاي كه به زيان جامعه است انتقاد كند. از گفتار راست نپرهيزد و نهراسد.
شاعر خوب، نيك انديش و آزاده باشد. شاعر پاكدل و خير انديش همواره دريچه هاي روشن از سعادت بشري را به روي مردم مي گشايد. آزادگي را پيشه ی خود مي كند و از فريب و ريا مي گريزد. خود مي سوزد تا راه رستگاري ديگران را تابناك سازد. شاعر خوب هرگز شهرت و ثروت را غايت مراد خود نمي داند.
شاعر خوب، فكرش محدود و بي حركت نبوده و نبايد فكر خود را به همان اندازه از علوم و فنون كه آموخته است و مي داند محدود سازد و به سكون و ثبوت انديشه قناعت كند، بايد حركت كند، تجربه بيندوزد و به مفاهيم بلند دست يابد.
منبع: https://groups.google.com/forum/#!topic/tanin90-mgn/I2gEkCW3e6g
و کلام آخر:
دوست شاعرم ، کودکی که با تمام وجودش به پدرش می گوید:«دوستت دارم» شاعر است و شعری سروده است ، هرگز شاعران نوپا را به تندی مورد انتقاد قرار ندهید و اگر خدای ناخواسته کسی که علاقه به شعر داشته و در آینده می توانسته است با یک بیتش فقط یک نفر را از وادی غم نجات دهد و شما باعث رنجش او را فراهم کرده که از شعر و ادب بیزار شود، بدانید در حق او ویک دجامعه مرتکب جنایتی بزرگ شده اید.
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۴۲۱۸ در تاریخ دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۳ ۰۳:۲۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.