سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        دریا مگرارثیه ی بابای توست؟
        ارسال شده توسط

        حمیدرضاابراهیم زاده

        در تاریخ : دوشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۳ ۲۳:۴۶
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۷۳ | نظرات : ۱

        دریا سکوتم راشنید
        درد درونم رادرید
        دریا مرا بیچاره دید
        دریا ز آب دیده ام لاجرعه جامی سرکشید...
         
        زبس از آب دیده  دل دریا را بخون آغشته کردم
        به یک فتوای با دریا همخونی ام راهشته کردم
         وشریکم با دریا در خون
        زیرا آنچه در دل دریا جریان دارد عصاره درونم است
        عصاره ای که  همراه بااشک من در جان دریا جاری است
         اگر آب دیده  ام را به  شمعدانی های بهشت می سپردم
        سیلاب بهشت را به برزخی از آب و دل  مبدل می نمود....
         
        می خواهم به رحم دریا برگردم که سراسر وجودم را در آغوش می کشد
        و غبار دلواپسی هایم را می روبد  و از مرارت ها و ناگواری ها غسلم می دهد
        کنون مرا ماوایی جز دریا نیست .
        او که سکوتم را می فهمد
        و در ساحل آغوشش نوازشم می دهد و هر بار به موجی اشک از من بر می چیند
        و اگر هم مرا از شوق  و عطش ببلعد کالبد خاکی ام را به زمین پس می دهد.
        امانتدار خوبی است
        همیشه باعث کشمکش و دعوایم
        خاک  کالبد مرا می خواهد
        آسمان روح مرا
        و دریا سکوت و اشک و عصاره ی جانم را....
         
        آه باز چرا دیر گفتم
        کاش هرگز برای نرفتن درآغوش دریا با تو پیمانی نمی بستم
        دریا مگر ارثیه بابای توست؟
         به آبروی دریا
        ساده از خون  خودم میگذرم
        آب مگرمهریه ی مادرمظلومه من نیست  عزیز؟!!

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۴۱۱۴ در تاریخ دوشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۳ ۲۳:۴۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2