سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        تهران 52(داستان زندگی من ودرد بودن)
        ارسال شده توسط

        علی ناصری(عین)

        در تاریخ : دوشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۰۰:۵۹
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۵۴ | نظرات : ۱۳

        گاهی اوقات که دلم می گیرد به گذشته سرک می کشم ومی روم به عالم هپروت انگار گوش هایم می شود دود کش دیک بخارلکو موتیو در سربالایی ولی واقعن یادش بخیر وقتی که می گفتند :باباش دانشگاه قبول شده ومی خواهند بروند تهران،بله با با دانشگاه تهران رشته دبیری زیست شناسی قبول شد ه بود .این برایم خیلی اهمیت نداشت وفقط در سر م رویای رفتن  به تهران بود ، آن هم از روستای قشنگ وییلاقی مان همانجایی که مادرم زیر بال وپر ما را گرفته بودوما چهار دادش را پرورش می دادکه دو تا مدرسه می رفتند .ومنم که چهار سال ودادش رضا حدودیک ساله بود  البته یک سال وچند ماه،بگذاریم وبگذریم که مادر ،مارا باید از راه مشهد وجاده کناره به تهران می برد.واز زمان پیام بابام هرچه سریعتر مهیای عزیمت به تهران شدیم ودر جاده شمال وحالا درحال حرکت درجنگل های زیبایی بودم وبا تمام وجود این  زیبایی هارا درک می کردم
        آن روزها مادرمان خانمی جوان بود .عین ماه ،با گونه های تپلی ولی کمی بد ماشین ،حدود ساعت هشت صبح رسیدیم تهران شهری بغایت پر دود ومن بچه چهار ساله ای که تا به حال فقط چشمه جوشان وزلال آب دیده بود ودرخت گردو،وقتی که از ماشین پیاده شدم با خودم غرولند می کردم وزیرلب می گفتم :تهران ،تهران؟! همین است. ودر همین افکار بودم صدای پسرکی که کوله ای بردوش داشت ومرتب می گفت :واکسی واکسی مرا به خود آورد.وبه سمت دیگر که نگاه کردم پسر دیگری را دیدم که شلوار نیم دار پاره ای در پا داشت وداد می زد شانسی ،شانسی،هرکه می خواست شانس اش را امتحان کند می رفت جلو سکه ای راداخل سطل پر آبی می انداخت واگر شانس با اویار می بود وسکه داخل لیوان می افتاد.می توانست استکان شربت خاکشیر نوش جان کند.واین هم از شانس در شهری به این بزرگی ، خوب بگذریم.در حال حرکت به محله ی زندگی آینده  مان بودم .محله ای در جنوب تهران در حولی خیابان منصور، وارد کوچه  هشت متری جمشید شدیم.ولی همه چیز داشت الا نشان از جمشید وخدم وحشمش ،کوچه ای بود چپه  با خانه های خفه که سمت بالای کوچه جوی آبی بود که غیر از لجن چیزی نمی شد در آن یافت وانتهای این جوی هم حکایتی دارد. نمای خانه ها آجری پر دود انگار اگزوز بالا شهری ها را همین جا ول کرده بودندو این تصاویر لحظه به لحظه بر اندوه من می افزود.....ادامه دارد پایان قسمت اول 

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۳۸۶۶ در تاریخ دوشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۰۰:۵۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1