سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 ارديبهشت 1403
    19 شوال 1445
      Saturday 27 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۸ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        عشق راستین(تفسیر شعر گله)
        ارسال شده توسط

        منصور دادمند

        در تاریخ : يکشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۱۹:۰۳
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۸۴ | نظرات : ۵

        تفسیر هر حرف شعر را قلب شاعر میسازد و هر حرف ممکن تفسیری بسیار متفاوت در نظر دیگه شاعران داشته باشه
        من شاعر نیستم تنها دل نوشته می نویسم به جهت تجربه واقعی که از رنج و مهر و برزخ داشته ام شعر را تفسیر میکنم
        تنها گله ام بر خاک نیست
        متاسفانه مهمترین مسئله که نقش بسیار حیاتی در سر نوشت انسان دارد علما به نحو مطلوب کلام های گو هر بار ائمه اطهار (س) تفسیر نکرده اند و در تفسیر قران از جنبه های مختلف به این امر نپرداخته اند اما امکان دارد حکمت بزرگی بر این امر باشد
        کلامهای اخلاقی  بسیار زیبا وتاثیر گذار است و گاه علمای  جاهل وفاسد از این  امر سوء استفاده کرده اند و مریدان بسیار گرد خود آورده اند و به سبب عدم طهارت لا زم  باعث شددند  مردیدانشان به وادی جهل و ریا وارد شوند هر کلام اخلاقی شیوه باز گویی آن می بایست مطابق به فهم وشعور و تزکیه و قلب سالک استوار باشد
        خدایا من را ببخش
        مهمترین مسئله در حیات انسان شناخت خود است تا خودش را نشناسد نخواهد توانست خدای خود را بخوبی بشناسد
        آنچه از انسان میدانیم این است
        1-دارای قدرت اختیار
        2-امانت الهی را او قبول کرد و دیگران سر باز زدند
        4-فرشتگان بر او سجده کردند
        5- ابلیس دشمن کینه جوی انسان است
        6-حقیقت اسماء الهی را بیان نمود
        مهمترین چیزی که در این 6 دانستی انسان است  چرا فرشته گان بر انسان سجده کردند و حقیقت اسماء الهی چیست
        خدایا مرا ببخش
        امانت الهی عبادت بوداما  عبادتی که فکر میکنید نیست خداوند امانت الهی به فرشتگان عرضه داشت آنها به خودشان و هستی شان نگاه کردند سر باز زدند زیرا وقتی کوه با آن استحکام و قدرت امانت را قبول کرد متلاشی شد
        خدایا مرا ببخش
        اما انسان وقتی امانت الهی را بر او عرضه داشت همش به خدا نگاه میکرد نه به خودش و خداوند (من انسان را برای خودم خلق کردم) انسان ( حضرت آدم ) تمام احکام خداوند مهر و زیبا می دانست سعادت انسان این است که احساس حضور خدا را داشته باشه و ببیند که خدا اورا نگاه میکنه اگر چه در جهنم دست و پا میزنه
         
        حالا در اینجا خدا با او هم کلام میشه چیزی بالاتر از سعادت او  و انسان خدا را می بینه بالاتر از سعادت سعادت و خداونداز اوانسان میخواهد چیزی را قبول کند بالاتر از سعادت سعادت سعادت انسان بدون تفکر جوابش بله است زیرا قلبش داره فریاد میزنه هرچه از تو رسد نیکوست اگرچه آتش جهنم باشد و من مانند این کوه متلاشی بشم
        خدایا مرا ببخش
        اما حقیقت اسما ءالهی چیست
        این تنها خدا می داند 
        نمی دانم که حضرت آدم ذره ای  یا بطور کامل واقعیت اسماء باز گو کرد
        بعضی ها تعداد این اسماءگفتن شاید 73 که یکی از این اسماء مختص خداست و کسی نمی داند و آیا این اسما و ذکرهایی که با عث می شود مرده زنده و یا بالعکس  و روی آب راه رفتن و شفای بیماران و.. چیست نام اسما مهم نیست
        اما تنها کسانی می توان قدرت این اسماءدارا باشند که خالص باشند از ریا غرور تکبر به دور باشند مهر در آنها ملکه شده و تمام اعمال و رفتارشان زیباباشد
        شایدانسان شرایط لازم  برای افشای حقیقت را نداشت اما به جهت انتخاب امانت کسی جز او شایستگی این امر را نداشت و شرایط نقض آن هنوز در او ظهور نکرده بود
        فکر کنید خداوند به انسان گفت حقیقت مهر را برای فرشتگان بیان کن  و بگو من صاحب مهر و مهرورز هستم  موقعیت مکانی انسان بدین صورت است که انسان به عنوان متهم در دادگاه حضور داره و فرشتگان شاکی پرونده هستند در چنین دادگاهی اگر انسان تعهدی  میدهد و یا کلامی میگوید که قلبش متعهد آن نیست
        مسلما بدترین عذاب را میبیند زیرا خداوند هر چه را که ببخشد دروغ وریا نمی بخشد انسان میگوید هرچه من دارم از توست و این مهرو محبت توست که سرتاسر عالم فرار گرفته و اگر من را نیست هم کنی و یا در قعر جهنم عذابم کنی من آن را از روی محبت تو می بینم و بسیار مسرورم و حاضرم برای یک مهر کوچک مانند یک سلام پر مهر هر بهایی بدم زیرا ذره ای ازرنگ تو پیدا میکنم
        فرشتگان اینجا شوکه شدند زیرا فهمیدند عبا دتشان طولی بوده نه عمقی با اشک زاری به سجده انسان افتادند زیرا انسان باعث علو مقام فرشتگان شد  و فرشتگان عاشقانه انسان دوست داشتند ولذت ذکر خداوند را فهمیدن چیزی که اکثر  انسانها از درک آن  عاجز هستند
        شیطان به جهت شتاب و عجله و کبر وریا اش  بر خدا کافر شد و از عشق محروم شد
        تنها گله ام از خاک نیست
        خدایا تنها ناراحتی من این نیست مقامی بس عظیم به من دادی عشق دادی و ..فروتنی دادی که من دنبال قدرت  و مقام نروم  واین با عث شده شیطان صفتان صاحب قدرت مطلق زمین شوند و جرم و جنایت و ...در زمین صورت بگیره
         
        بر آب روان از چشمه دلم ناپاک نیست
        این همه به من لصف و مهربانی میکنی  که مهر را در دنیا بگسترانم
        اما من با ریا و غرور و..باعث شدم مردم مزه مهر واقعی نکشند ومهر ترا درک نکنند
        و من  وظیفه ام را به درستی انجام ندهم
         
        بر اشک آسمان بر ناله بر خاک نیست
        من باعث شدم فرشتگانمزه واقعی عبادت و عشق و مهر سوختن را بفهمند و حس کنند اما خودم راه ستمکاری پیشه کرده ام
        بقیه دفعه بعد بایست بروم گوشت بگیرم خدا حافظ شما

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۳۸۳۵ در تاریخ يکشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۱۹:۰۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0