سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        هنر ، علم نیست
        ارسال شده توسط

        علیرضا آیت اللهی

        در تاریخ : جمعه ۸ فروردين ۱۳۹۳ ۰۳:۴۳
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۹۵۴ | نظرات : ۱۷

        می گویند :
        « یک دیوانه سنگی به چاه می اندازد که هزار عاقل نمی توانند آن را از چاه بیرون بیاورند ! »
        به اطرافتان نگاهی بیاندازید ! .
        پس ، علم هزار عاقل ممکن است پاسخگوی هنر !!! یک دیوانه نباشد . اینجاست که می گویند نه تنها شعر ، بلکه به طور کلٌی هنر به دونوع تقسیم می شود : سازنده - تخریبی .
        قریب به پنجاه سال قبل ، روزی دکتر حسین آیدین که رئیس مستقیم ِ مطبوعاتی بنده و مردی هنردوست و هنرمند پرور بود گفت تو که بچٌه مسلمان و خواهان ثواب کردن هستی به خانه ی هنرمند مشهور ح . ب برو که تنها با یک کلفت زندگی می کند ، با پسرش قهر کرده است ، بیسواد است و حساب کردن بلد نیست ؛ حساب کتابهایش را برایش بنویس ! . ح . ب ، بیسواد ، هنرمند بود ، تریاکی بود ، عرقخور بود ، امٌا آزارش به کسی نمی رسید؛ مردم فریب و مردم آزار نبود .
        سالوادور دالی هم نقٌاش بود و بسیار کم سواد و... به نوعی دیوانه که با سخنرانی های جذابش در اسپانیا شهری را به هم میریخت .
        همان حدود پنجاه سال قبل روزی چندنفر مهندس ، دونفر معمار ، یک نفر نقشه کش ، و...را آوردند که خانه ای کنار خانه ی ما را که خشت و گلی و مخروبه بود خراب کنند و به جایش ساختمانی مرتفع و آجری بسازند ... فردایش عمله ای آمد که طی دوماه تا کارهای اداری خانه درست شود آن خانه را تخریب کند . پدرم وقتی تعجب مرا دید گفت ؛ برای ساختن نیاز به گروهی عاقل و دانا و متخصص داریم ؛ امٌا :
        برای تخریب ، فقط یک عمله کافی است ! .
        به یاد آن دیوانه ای افتادم که ...
        به پدرم گفتم لابد مصداق همان شعری است که میگوید : « خُم در این مجلس بزرگی ها به افلاطون کند ! » . پدرم گفت : 
        عمله که یک سبو و حتی یک پیاله هم نیست چه رسد به یک خُم !.
        به علاوه ، اینجا موضوع فنٌی در کار است ؛ امٌا آنچه که تو میگوئی موضوع کاملا" علمی ، در قلمرو علوم انسانی ، و بگوئی نگوئی از علم سیاست است . به یاد سیاست ملٌا نصرالدین افتادم . ازوی پرسیدند مرکز زمین کجاست ؟ گفت :
        مرکز زمین همینجاست که من میخ طویله ام را کوبیده ام ! نمیخواهی برو متر کن !. 
        خدا رحمت کند مدرس را که گفته است : « سیاست ما عین دیانت ماست » امٌا آیا چنین چیزی تحقق میپذیرد ؟ مسلما" هرگز ( چون اگر چنین شود فلسفه ی فرج منتفی است ) . حدس می زنم که این گفته ی شریف شهید مدرس ، و در واقع گفته هائی شبیه آن مورد تشبث بسیاری از مسلمان نمایان نا مسلمان جهان از یزید و ابن زیاد و منصور و امیرمبارزالدین عرب گرفته تا تیمور تاتار و قذافی و صدام و... و ... قرار گرفته باشد . بر عکسش هم بوده است . قبل از انقلاب ملعونی بنام منوچهر آزمون ، که سخنگوی حکومتی بود ، برای تحقیر دین اسلام و جلوگیری از به حکومت رسیدن اسلامی ها در ایران اصولا" وجود حضرت آدم را منکر می شد و به منظور جاه و مقامی زود گذر با مباهاتی عجیب خود را از نسل میمون معرفی می کرد ! ؛ و عوام هم هنر سخنرانی وی را به شدٌت تحسین می کردند ! .
        سالوادوردالی برای کسب شهرت ، ثروت و مقام ، هنرمندانه به سخنرانی هائی عوامفریبانه دست میزد و به مقصود خود هم رسید ، منوچهر آزمون هم تقریبا" ، امٌا ...
        طی قیام های جهانی ، همه مثل امام خمینی (ره) ، و حتی ربسپیر و میرابو و بنظر برخی لنین ومائو... نبوده اند که سخنرانی هائی در حقیقت به نفع مردم یا عموم ملٌت داشته باشند ؛ بلکه چه بسیار سخنرانانی که با هنر سخنرانی ، یا اندک هنر سخنرانی خود و به طمع شهرت و مقام وخوشخدمتی و مزایای گوناگون آن حاضر شده اند که قلم قرمز بروجدان و شرف خود و اجداد و ایل و تبار خود بکشند و حتی به فرزند میمون بودن جلوی جمع مباهات کنند ! . اینگونه ماموران  معمولا" به ناگاه عالم در تمام علوم عالَم می شوند !!! ، حال انکه علم در علوم انسانی همان چیزی است که اکثریت مردم جهان در اکثریت طول تاریخ آن را پذیرفته باشند و نه اینکه فقط مورد قبول افرادی چون آزمونها و گروهکهای بی شخصیت و فرصت طلبی چون آنها باشد ! . هنر این فرصت طلبان ، چه با شعر ، چه با نثر و چه طی سخنرانی هائی در اکثر قریب به اتفاق موارد « فرمایشی - سیاسی » ،  سنگ به چاه انداختن است و به اصطلاح به خاطر یک دستمال بازار قیصریه را به آتش کشیدن !. زهی تاسف از قابیل تا عمروعاص و آزمون ! .
        لعنت الله علیهم اجمعین !
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۳۵۹۲ در تاریخ جمعه ۸ فروردين ۱۳۹۳ ۰۳:۴۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2