سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        لماذا اُمرتَ بقتلنا ( قصیده تختص للفقر فی کل انحا العالم)
        ارسال شده توسط

        جاسم ثعلبی (حسّانی)

        در تاریخ : شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲ ۰۱:۲۹
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۲۸ | نظرات : ۴

        لماذا اُمرتَ بقتلنا ( قصیده تختص للفقر فی کل انحا العالم)
        انا الولید ابن الجلید
        انا ابن الزبرجدو الذهب والحدید
        و انا اطعتکَ این ما ترید
        لماذا امرت بقتلی
        انا الوفی
        انا الزکی
        انا الدحرت المعتدی
        لقد اشرقت الشمس
        یا مدینتی فاسعدی
        ویا طیور فی الجو قردی
        جاء الربیع
        و انکشف الصلیع
        بدموع عیناکَ
        و علی الغاشم فسددی
        و اُکل لحم الثور
        و شعل الویلات
        و جعل المقابر قصوراً
        جثث بلا اکفان
        علی ضفّت الانهار
        و علی کتف الجبال
        اکثری  من بکاک
        یا حزینة تمددی
        و هو الذی استهان عِرضنا
        وبداء بکراهتنا
        فی ابار حرصنا ندلی
        و تبسّم  بسمات الضباع
        و تمرحب حتی یشاع
        قلنا له برمشات جفوننا
        لماذا امرت بقتلنا
        این الضمایر والهمم
        و این المعانی و النسم
        مت واقفا
        تحت شجره المنتهی
        و دموع بکاء القلم
        یا ویلتی
        سقطتی عریانه
        این الملابس و الحتم
        کلاب البین تنظر من بعید
        علی عود ریحاناً
        معطراً  بالکرم
        نسخ  ادابنا المتّهم
        بلا هذیر و لا نغم
        ولا قافیة شعرٍ اسرجت
        وابواب الفرح اغلقت
        و جدران المحبه و الامان انکسرت
        و الحضارات تناثرت
        من قال ویحک فهو صریم
        و من باشر فی خلق عورتٍ فهو سلیم
        این المفر یبن النعیم
        این المفر
        یا سدرة المحتضر
        اذّانی من یتستّر
        و دموع عیناهُ تتماطر
        بالوعدوالوعید
        لا جنة رایناها و لا عیدٍ سعید
        و نا ر جهنم مشتعله فی حرق الورید
        کفانا فقراً
        والتهمنا صبراً
        و شربنا ظلماً
        و انضربنا قدرا
        کشفنا جروحنا فی الهتافات و النشید
        حضر المصلی
        و جمع ما جمع
        لا خیر فی من جمع
        بل ینطقَ ولا سمع
        و قال کبیرهم
        خذوهم وصلوهم
        و علی بکرة ابیهم قطعوهم
        علی قمه جبلٍ مرتفع
        لا خیر فیهم من نفع
        مشحونه قلوبهم فی الطمع
        و الرب ناظرٌ مستمع
        و الخیول تطارد
        و البحار تعاند
        و السیوف عقارب
        تلسع النائمین
        تجفی او تساند
        ویلک یا زمان
        لقد حان الاوان
        و ارتفع السنان
        من نقود الادمان
        الارض باکیه
        والسهول شاکیه
        والدموم ساقیه
        هبت الریاح حامیه
        امرکَ بقتلی ما هیه
        الا کراهتاً باقیه
        والّا عداوتاً سامیه
        جاسم ثعلبی (حسّانی) 18/11/1392
         
         
         
         
         
         
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۳۲۸۰ در تاریخ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲ ۰۱:۲۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2