شنبه ۳ آذر
سطرهای زخمی
ارسال شده توسط عبدالله خسروی (پسر زاگرس) در تاریخ : دوشنبه ۶ آبان ۱۳۹۲ ۲۰:۱۵
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۴۴ | نظرات : ۱۰
|
|
در خیالم برای امروزم نی میزنم .. زندگیم ارزش آهنگ را ندارد .. مدتهاست به خودم بلوف میزنم .. پشت دیوار نشسته ام و برای پنجره ها آواز میخوانم .. با نوک انگشان زخمی ام از روزهایی که مجروح زندگی میکردم سطرهای تلخی را به یادگار خواهم گذاشت .. شلاق روزگار وادارم کرد با عصا راه بروم .. پس از این همه سال هنوز به جای امن نرسیدم .. روحی سرکش وفکری پریشان دارم .. آرزوهایم در کودکی جا ماند و جوانی ام در فصل زمستان گذشت .. از این زندگی سیرم و خودم گرسنه میخوابم .. من را از دست داده ام .. تنها دلخوشی ام این است هنوز مرگ را از دست نداده ام .. روزهای خوش زیادی را به زندگی بدهکارم .. آنقدر که در خاطراتم خودم را دار خواهم زد .. بعد این همه سال آرزویم یک شب بی خیالی ست ..
عبدالله خسروی (پسرزاگرس)
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۲۵۰۰ در تاریخ دوشنبه ۶ آبان ۱۳۹۲ ۲۰:۱۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.