سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 1 آذر 1403
    20 جمادى الأولى 1446
      Thursday 21 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۱ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        داستان یک شعر
        ارسال شده توسط

        مریم حشمت پور

        در تاریخ : چهارشنبه ۲۶ تير ۱۳۹۲ ۰۴:۰۸
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۱۴۵ | نظرات : ۱۲

         
        شعری زیبا از مهرداد اوستا :

        وفا نكردي و كردم، خطا نديدي و ديدم
        شكستي و نشكستم، بُريدي و نبريدم

        اگر ز خلق ملامت، و گر ز كرده ندامت
        كشيدم از تو كشيدم، شنيدم از تو شنيدم

        كي ام، شكوفه اشكي كه در هواي تو هر شب
        ز چشم ناله شكفتم، به روي شكوه دويدم

        مرا نصيب غم آمد، به شادي همه عالم
        چرا كه از همه عالم، محبت تو گزيدم

        چو شمع خنده نكردي، مگر به روز سياهم
        چو بخت جلوه نكردي، مگر ز موي سپيدم

        بجز وفا و عنايت، نماند در همه عالم
        ندامتي كه نبردم، ملامتي كه نديدم

        نبود از تو گريزي چنين كه بار غم دل
        ز دست شكوه گرفتم، بدوش ناله كشيدم

        جواني ام به سمند شتاب مي شد و از پي
        چو گرد در قدم او، دويدم و نرسيدم

        به روي بخت ز ديده، ز چهر عمر به گردون
        گهي چو اشك نشستم، گهي چو رنگ پريدم

        وفا نكردي و كردم، بسر نبردي و بردم
        ثبات عهد مرا ديدي اي فروغ اميدم؟
         
         
         
         ولی داستان عشق و خیانتی که باعث سروده شدن این شعر شد به گوش کمتر کسی رسیده.

        مهرداد اوستا در جوانی عاشق دختری شده و قرار ازدواج می گذارند. دختر جوان به دلیل رفت و آمد هایی که به دربار شاه داشته ، پس از مدتی مورد توجه شاه قرار گرفته و شاه به او پیشنهاد ازدواج می دهد.
        دوستان نزدیک اوستا که از این جریان باخبر می شوند، به هر نحوی که اوستا متوجه خیانت نامزدش نشود سعی می کنند عقیده ی او را در ادامه ی ارتباط با نامزدش تغییر دهند. ولی اوستا به هیچ وجه حاضر به بر هم زدن نامزدی و قول خود نمی شود . تا اینکه یک روز  مهرداد اوستا به همراه دوستانش ، نامزد خود را در لباسی که هدیه ای از اوستا بوده ، در حال سوار شدن بر خودروی مخصوص دربار می بیند...

        مهرداد اوستا ماه ها دچار افسردگی شده و تبدیل به انسانی ساکت و کم حرف می شود. سالها بعد از پیروزی انقلاب ، وقتی شاه از دنیا می رود  فرح  یا نامزد اوستا به فرانسه ..

        در همان روزها ، نامزد اوستا به یاد عشق دیرین خود افتاده و دچار عذاب وجدان می شود. و در نامه ای از مهرداد اوستا می خواهد که او را ببخشد. اوستا نیز در پاسخ نامه ی او تنها این شعر را می سراید..
        حالا یک بار دیگه شعر رو بخونید ....
         
         
         
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۸۳۶ در تاریخ چهارشنبه ۲۶ تير ۱۳۹۲ ۰۴:۰۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2