سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 19 خرداد 1403
    2 ذو الحجة 1445
      Saturday 8 Jun 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۱۹ خرداد

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        تقدم به كساني كه راه نمي روند
        ارسال شده توسط

        ژاکان باران ملکشاهی

        در تاریخ : جمعه ۱۷ خرداد ۱۳۹۲ ۱۴:۳۲
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۹۰۲ | نظرات : ۲۴

         
         
        ایستاده (از کتاب بدون اسم)



        از نشستن خسته ام و

        در گوش خدا بلند ، بلند داد نمی زنم ...!

        در این شبهای یلدایی

        جادوی این تخت شده ام و

        خواب نمی روم ....!

        در دستهای نارنجی پاییز

        مغلوب خزان شده ام و

        در فهرست مرگ با باد نمی روم ...!

        سالهاست که جاده مرا می خواند

        و من هر بار آهسته زیر لب می گویم :

        که هرگز راه نمی روم...!



        كبوتر باران (كاك باران) فيروزكوه 1381
         

        اين شعر تقديم به تمام كساني كه به هر دليل باقي مانده ي عمر را قادر به راه رفتن نيستند
        ا
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۵۷۸ در تاریخ جمعه ۱۷ خرداد ۱۳۹۲ ۱۴:۳۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        محمدرضا آزادبخت

        م سر به سر اگر سرم برود هرگز نمی گذارم سر به نا سر رود در سرم این شد شش سر جناب فرشید خان جنگی در کارنیست غول شش سر نام شعرم است از دفتر بانوی ازلی
        افسانه نجفی

        تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
        فرشید به گزین

        ت ما را سریست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوندو سر برود هم برآن سریم این میشه سه تا سر محمدرضاجان یعنی حداکثر قدرت ما پس قبول که ما سپر انداختیم اگر جنگ است
        محمدرضا آزادبخت

        ه شاه به میل خود هرگز سوار بر اسب نمی شود مگر ملکه خورشید آفتابش را کجتر کند ستیز با تو معنا ندارد وقتی خورشید خودستیز تر از همه تاج را بر سر گذاشت ااافرشید جان نمی دانستی من شاعر معنا ستیزم و گاهی معنا گریز اصلا مفهوم شعربرای من معنا نداردفقط زیبایی شعر برایم مهم است ای دشمن نازنینم غول شش اسر از دست تو عصبی ست
        فرشید به گزین

        دریافتمت که فر خورشید تویی فرشید کجا قبله امید کجا ااا چه مشاعره معناستیزی شده البت به جز قسمت شاهانه

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0