شنبه ۱ دی
تفسیر شعر اذان
ارسال شده توسط حامد پیرایش نیا(هیچ منم) در تاریخ : حدود ۱ ماه پیش
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۱ | نظرات : ۰
|
|
من یک شعر رباعی دارم خواستم یک تصویر عمیق فلسفی براش بسازی :
از این مگوی که فصل و فانی شوی
اذان بگوی تا وصل و مانی شوی
گر خواهی با او یکی گردی
چه باطل که خواهی مانی شوی
ــــــــــــــ
مسائل دنیوی سخن مگو که حقیر و فانی میشوی مثل هم خودشان که فانی اند ، بیا اذان بگو ندای وحی الهی را بگوی تا به او متصل و قدرتمند و جاودانه بمانی منظور از لحاظ جاودانه منظور رفتار و اعمال و کردار ماست که در این دنیا باقی می ماند برای آیندگان، حال اگر بخوای خود او باشی که هستیم جزئی از او ، پس دگر بخوای جاودانه باشی کار بیهوده ای است چون جاودانگی معنایی ندارد چرا که تو بی نهایت هستی
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۵۲۴۶ در تاریخ حدود ۱ ماه پیش در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.