سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 21 آذر 1403
    11 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 11 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۱ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        شعر زمانه ما (منوچهر نیستانی
        ارسال شده توسط

        عارف افشاری (جاوید الف)

        در تاریخ : حدود ۱ ماه پیش
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۹ | نظرات : ۰

        منوچهر نیستانی متولد 4/5/1315  درگذشته در 27/12/1360  شاعر معاصر ایرانی بود که عموما در 
        قالب های غزل و سپید شعر میسرود وی متولد کرمان بوده اما تحصیلات متوسطه را در مدرسه دارالفنون
        تهران به پایان رسانید نخستین اشعار خود را در مجلات بیداری و اندیشه کرمان به چاپ رسانید مدتی را در 
        کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشغول به کار بوده و اشعاری را برای کودکان سرود 

        مجموعه اشعاری با نام های   (خراب) و (دیروز خط فاصله) را به چاپ رسانید اما نقطه عطف او مجموعه شعری دو با مانع میباشد
         
        متاسفانه وی در 45 سالگی و بر اثر سکته قلبی چشم از جهان فروبست تا شعر معاصر یکی از یاران خود را 
        بسیار زود از دست داده باشد 

        در زیر شعری از او را خواهیم خواند 


        شعر   نامه ای در شب به شب  از دفتر  دو با مانع 
         
        گفتم که: «می‌نویسم»
        شب، از چمن نوشتم!
        با شب نشستم، این راز
        با اهرمن نوشت    
            با کوه و برز و تابش
              - با این که برده خوابش -
        از تهمتن نوشتم
        من از چمن نوشتم
        با اهرمن نوشتم
        گل‌های رنگ رنگ‌اند
        زیر چراغ مردم
        با رنگ‌های روشن،
        با رنگ چشم‌ها، گم؛
        مانند لاله‌هایی،
        در سایه‌سار گندم
        از گم‌ شدن نوشتم
        آیا وزد نسیمی،
        شب با پیام و پرسش؟
        با بوی شب‌نشینان:
                     گل‌ها
        که در نیایش
        این را، من امشب، آری
                         با نسترن نوشتم
        یک نامه نیز امشب
        با خویشتن نوشتم
        باید بهار را دید،
        با چشم، اگر مسلح
        شب رفت و صبح آمد
        دیدم چه نامه‌هایی،
        از من به من نوشتم

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۵۲۰۰ در تاریخ حدود ۱ ماه پیش در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1