سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 9 آذر 1403
  • روز بزرگداشت شيخ مفيد
28 جمادى الأولى 1446
    Friday 29 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۹ آذر

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      راز برتری غزل سعدی: یک مقایسه
      ارسال شده توسط

      محمد شریف صادقی

      در تاریخ : شنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۴۸
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۰۳ | نظرات : ۱۲

      برتری و فضل سعدی در غزل فارسی چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد و اکثر صاحبان ذوق او را در زمره بهترین غزل‌سرایان فارسی قرار داده‌اند. در این نوشتار قصد دارم با یک مقایسه نشان دهم چه عواملی در موفقیت غزل نقش دارند و البته واضحا نمی‌توان در یک نوشتار کوتاه به تمام عوامل اشاره کرد.
      برای روشن شدن مسئله یک غزل از «جمال الدین عبدالرزاق» شاعر قرن ششم را مقایسه می‌کنیم با یک غزل از سعدی که به «استقبال» از غزل جمال الدین سروده شده است (وزن و ردیف و قافیه آن با غزل او یکیست) اما از منظر موسیقیایی و زیبایی شناختی و اثر بر مخاطب برتری قاطعی بر آن دارد.
      غزل جمال الدین عبد الرزاق:
      برخیز که موسم تماشاست
      بخرام که روز باغ و صحراست
      امروز بنقد عیش خوشدار
      آن کیست کش اعتماد فرداست
      می هست و سماع و آن دگر نیز
      اسباب طرب همه مهیاست
      گلرا چو مشاطه ماه باشد
      گر جلوه کند سزد که زیباست
      نرگس چو بدیده خاک روبد
      نتوان گفتن که سخن رعناست
      رنگ رخ لاله بس لطیفست
      وانخال سیاه چشم بدراست
      تاخیمه زدست در دلم دوست
      ما را ز درون دل تماشاست
      از خود بدرآی و شاد بنشین
      کاین هستی ماست کآفت ماست
      حال غزل سعدی به استقبال از غزل بالا:
      بوی گل و بانگ مرغ برخاست
      هنگام نشاط و روز صحرا‌ست
      فراش خزان ورق بیفشاند
      نقاش صبا چمن بیاراست
      ما را سر باغ و بوستان نیست
      هر جا که تویی تفرج آنجا‌ست
      گویند نظر به روی خوبان
      نهی‌ست نه این نظر که ما راست
      در روی تو سر صنع بی چون
      چون آب در آبگینه پیدا‌ست
      چشم چپ خویشتن برآرم
      تا چشم نبیندت به جز راست
      هر آدمیی که مهر مهرت
      در وی نگرفت سنگ خارا‌ست
      روزی تر و خشک من بسوزد
      آتش که به زیر دیگ سودا‌ست
      نالیدن بی‌حساب سعدی
      گویند خلاف رای دانا‌ست
      از ورطهٔ ما خبر ندارد
      آسوده که بر کنار دریا‌ست
      واج‌آرایی، نغمه حروف، تناسب معنوی و وزنی، ظرافت کلام و تصاویر در شعر سعدی واضحا برتر است. بگذارید کمی با جزییات شروع کنیم. ابتدا به سراغ بیت مطلع دو غزل می‌رویم؛ بیت مطلع غزل جمال الدین:
      برخیز، که موسم تماشاست
      بِخْرام، که روز باغ و صحراست
      ساختار نحوی دو مصراع به ترتیب اینچنین است:
      مصراع اول) فعل امر+که+ترکیب اضافی+فعل اسنادی
      مصراع دوم)فعل امر+که+ترکیب اضافی+و+اضافه دوم+فعل اسنادی
      واج آرایی صدای س(و هماهنگی با ش) در مصراع اول بسیار خوب است و نوعی توازی بین دو مصراع از نظر ساختار وجود دارد که بسیار دل‌انگیز است. بر صاحبان ذوق پوشیده نیست که این بیت «رقیب قدری» برای هر کسی‌ست که بخواهد به استقبال این غزل برود. اما سعدی جادو می‌کند:
      «بویِ گل» و «بانگِ مرغ» برخاست
      «هنگامِ نشاط» و «روزِ صحرا»ست
      اولا ساختار نحوی این بیت اینگونه است:
      ترکیب اضافی + و+ ترکیب اضافی + فعل غیراسنادی
      ترکیب اضافی+ و + ترکیب اضافی + فعل اسنادی
      مانند مطلع غزل جمال الدین، توازی نسبی بین ساختار نحوی دو مصراع دیده می‌شود اما اینبار به جای فعل امر ترکیبات اضافی آماده است. شاید کسی انتظار داشته باشد که وجود فعل امر در شعر جمال الدین آن را جذاب تر از «ترکیبات اضافی» سعدی کند اما سعدی آنقدر عالی تناسب موسیقیایی صوتی و معنوی میان این ترکیبات ایجاد می‌کند که ما را غافلگیر می‌کند: «بوی گل» در بردارندهٔ دو حرف «ب، گ» با فاصله یک هجاست و در «بانگ...» باز همین الگو تکرار می‌شود؛ فعل «برخاست» با وزن طرب انگیز «مفعول مفاعلن فعولن» پیوند معنوی مهمی ایجاد می‌کند؛ اساسا غزل سعدی بیشتر به این «وزن» می‌خورد تا غزل جمال الدین: غزل سعدی پر از رقص و طرب است برخلاف غزل جمال الدین که ساکن تر است و حرکت تصاویر در آن کُند است. پیوند دو حس بویایی و شنوایی (بوی گل و بانگ مرغ) از طریق یک فعل واحد باشکوه مثل «برخاست» در همان مصراع اول خواننده را جذب خود می‌کند. ضمنا در بیت مطلع جمال الدین هر دو مصراع عملا یک معنی را تداعی می‌کنند: حرکت کن و بیا که الان وقت شادی و فلان است. اما شعر سعدی در مصراع اول مقدمه می‌چیند و یک تصویر واضح از طبیعت را تصویر می‌کند، بعد بلافاصله می‌گوید: پس وقت نشاط و گشت زدن در صحرا و دشت است! یعنی اول فضا را آمده می‌کند بعد خواننده را به آن فضا فرا می‌خواند. بیت دوم غزل سعدی:
      فراش خزان ورق بیفشاند
      نقاش صبا چمن بیاراست
      آنقدر زیبا، متناسب و منسجم است که در غزل جمال الدین حتی یک مصراع نزدیک به فُرم آن وجود ندارد:
      فراش و نقاش که به ترتیب کلمات آغازین دو مصراع این بیت هستند نه تنها هم قافیه هستند بلکه هر دو بر وزن «فعّال» هستند؛ حروف «ش ، ف» در آغاز مصراع اول و در پایان مصراع اول با هم تناسب ملموسی ایجاد می‌کنند. افشاندن «ورق» (به جای پهن کردن) آشنایی‌زدایی لطیفی دارد که وقتی با رقص «ف، ش» که اشاره کردیم پیوند می‌خورد شکوه را تداعی می‌کند. فرق غزل جمال الدین و سعدی هم همین است: غزل جمال الدین فقط «زیباست» اما غزل سعدی «باشکوه» هم هست. او از نغمه حروف و ترکیبات لطیف و در عین حال باشکوه استفاده می‌کند. بله مصراع آخر غزل جمال الدین «کاین هستی ماست کآفت ماست» واج آرایی «س» و «ت» دارد و اتفاقا فوق العاده هم هست (یکی از بهترین مصاریع غزل جمال الدین - شاید بهترین آن است هم از نظر موسیقی هم از نظر پیام معنوی). اما «ماست» اول در این مصراع که به صورت یک هجای کشیده در میانهٔ مصراع است خواندن مصراع را سخت می‌کند و مقداری از اثر موسیقی کلام را خنثی می‌کند؛ اما سعدی:
      ما را سر باغ و بوستان نیست
      هر جا که تویی تفرج آنجا‌ست
      خبری از هجاهای کشیده در میانهٔ مصراع‌ها نیست. اما اثر واج آرایی «س» و «ب» در مصراع اول و «ج» در مصراع دوم به نرمی به گوش می‌رسد.
      سخن در مقایسه این دو غزل بسیار است اما به گمانم همین موارد برای نشان دادن فضل غزل سعدی کافی‌ست. سهل ممتنع بودن سعدی هم که شهرهٔ آفاق است و نیازی به یادآوری آن نیست.

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۴۹۷۹ در تاریخ شنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۴۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۲۷
      یه چیز دیگععع هم میشههع من اضاف کنم؟...🤔
      زبان جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی سخت و کهن... برخی عبارت‌ها ناملموس ولی زبان سعدی روان، انگاری مال عصر حاضره... فک کنم این معجزه‌ست، چه نبوغی داشته این بشررر... خندانک خندانک

      درود بر جناب صادقی ارجمند خندانک
      مچکرم از این پست زیباتون خندانک خندانک
      اوج زیبایی غزل سعدی رو در این بیت دیدم...

      چشم چپ خویشتن برآرم
      تا چشم نبیندت به جز راست خندانک خندانک
      خدا رحمتش کنه خندانک و ایضا جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی‌روخندانک
      شاد باشید خندانک
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      شنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۳۵
      درود. دقیقا حرف شما درسته. مثلا جمال الدین از مخفف‌های ناجوری مثل «کش» ( که اش) و «کت» (که ات) زیاد استفاده می‌کنه اما سعدی و حافظ خیلی کمتر استفاده می‌کنن (البته بعضی مخفف ها مثل «گر» از «اگر» بیشتر به کار میره تو شعراشون که ناجور نیست اتفاقا گاهی قشنگ تره). اصلا استفاده زیاد از واژگان ناملموس در شعر خوب نیست (مگر برای مقصود خاصی). مثلا خاقانی زبان فخیمی داره و خیلی از اشکالات جمال الدین رو نداره اما در قصیده هاش انقدر سختتتتتتتت شعر میگه که آدم وسطش از خوندنش پشیمون میشه😑😑😑 (یکی از دوستام به خود من میگفت خاقانی کوچولو😐😶 حالا بلانسبت اون مرحوم ولی بهم برنخورد🤣🤣🤣)
      ارسال پاسخ
      مهرداد عزیزیان
      شنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۰۱
      درود
      وبلاگ زیبایی بود
      احسنت
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      شنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۰۵
      درود ممنون از لطف شما👌👌👌👌
      ارسال پاسخ
      فرشید به گزین
      شنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ ۱۵:۰۴
      سلام جناب صادقی عزیز
      صحبت از فضایل سعدی همیشه شیرینه
      ولی یک بیت عبدالرزاق قابل توجهه:
      می هست و سماع و آن دگر نیز
      اسباب طرب همه مهیاست
      اینکه عنصر سوم چی میتونه باشه شاید واضح به نظر بیاد ولی بدیهی نیست خندانک خندانک
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      شنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ ۱۵:۱۵
      درود. بله غزل عبد الرزاق هم بسیار زیباست (همینکه سعدی استقبالش کرده نشان دهنده این مسئلس). این بیت که شما آوردید اتفاقا خیلی دلچسپه؛ اون «آن دگر نیز» خصوصا طنز جالبی توش هست و رقص «ب» و «ه» در مصراع دوم خیلی خوشاینده وقت خوندن. ضمنا در «همه» یک سکته وزنی وجود داره (سکته ملیح) که باعث تاکید روی کلمه همه میشه. یعنی وقتی میگید «همه مهیاست» در انتهای هَ مِ به دلیل کشیدن (مِ) روی همه تاکید صورت می‌گیره (سکته ملیح همیشه بد نیست؛ گاهی برای تاکید روی یک کلمه میتونه اتفاقا مفید باشه).
      با جمله آخرتونم کاملا موافقم‌. در نهایت ذوق خوانندگان معیار زیباییه و این تحلیلا صرفا «سایه» ای از حقیقت زیبایی شعره
      ارسال پاسخ
      فرامرز عبداله پور
      يکشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۲۲
      درود
      زیبا و دلنشین و پر معنا
      سروده اید
      ⚘🌺❤
      رقص قلمتان ابدی
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      يکشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۴۶
      🙏🙏🙏🙏🙏
      ارسال پاسخ
      علی نظری سرمازه
      يکشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۳۵
      می هست و سماع و آن دگر نیز
      اسباب طرب همه مهیاست

      گویند نظر به روی" آن نیز"
      نهی‌ست نه این نظر که ما راست
      خندانک خندانک
      خندانک
      به نظرم سعدی معادل آن نیز را
      روی خوبان گرفته اند
      خندانک خندانک خندانک
      درود بر جناب صادقی با صداقت خندانک
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      يکشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۴۶
      درود👌😁👌😁👌🙏🙏🙏🙏🙏
      ارسال پاسخ
      فرشید به گزین
      يکشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ ۰۴:۰۵
      که گفت بر رخ آنان نظر خطا باشد
      خطا بود که نبینند روی ایشان را خندانک
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      يکشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ ۰۷:۴۳
      🙏🙏🙏🙏🙏
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1