سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        مرد یعنی سکته، یعنی C.C.U !!
        ارسال شده توسط

        شهره توکلی

        در تاریخ : چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۲ ۲۱:۰۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۲۱۱ | نظرات : ۱۳

         
        مرد یعنی کار و کار و کار و کار
          یکسره در شیفت های بیشمار

        مثل یک چیزی میان منگنه
         روز و شب از هر طرف تحت فشار

        مرد موجی است هی در حال دو
         جان بر آرد تا برآرد انتظار

        او خودش همواره در تولید پول
         لیک فرزند و عیالش پول خوار

        با چه عشقی دائما در چرخشند
         گرد شهد جیب او زنبور وار

        چون که آخر شب به منزل می رسد
         خسته اما با لبانی خنده بار

        جای چای و یک خدا قوت به او
         می شود صد لیست در پیشش قطار

        از کتاب و دفتر و خودکار ، تا
         اسفناج و پرتقال و زهرمار

        آن یکی می خواهد از او شهریه
         این یکی هم کفش و کیفی مارک دار

        هر چه می گوید که جیبم خالی است
         هر چه می گوید ندارم ، ای هوار

        نعره می آید : "به ما مربوط نیست
         ما مگر گفتیم ماها را بیار ؟ "

        مرد یعنی آن که با پول و پله
         می شود در خانه ، صاحب اعتبار

        مرد یعنی سکته ، یعنی سی سی یو
         ختم مطلب ، مرد یعنی جان نثار

        خلقتش اصلا به این خاطر بود
         تا درآرد روزگار از وی دمار...
         
        " شاعر ناشناس " ؟
         
         
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۴۹۲ در تاریخ چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۲ ۲۱:۰۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3