سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 3 مهر 1403
    21 ربيع الأول 1446
      Tuesday 24 Sep 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        سه شنبه ۳ مهر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        سرنوشت یک سوال .......؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
        ارسال شده توسط

        محمدرضا آزادبخت

        در تاریخ : يکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ ۰۲:۵۱
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۸۶ | نظرات : ۱۴

        این یک سوال نیست که بخواهی جواب آن را به احتمال زیاد به کشمکش سکوتت بیاوری 
        به نحوی غیر موجه برای من روشن تر از هیجانت یک ماه سر عیش خطای خود باش 
        به اندازه کافی آیا مجرم دل خویش نبوده ای گاهی عقده از دلت که بر می خیزد بدون شک آدم تازه ای می شوی 
        دل تپنده ات را کنار بگذار وبرای من روشن تر از یک سوال پتکی بر سرم فرود بیاورگاهی جمجمه چندین سال را در اعماق خاک وجودش را به اندازه فهم تو رستاخیز یک سوال می کند 
        پیداست مهربان تر از یک رنجشی 
        پیداست تاب نخورده سرت نقاب چهره ات را می سوزانی 
         
        آنقدر گسیخته وار سرت را دور دستت نچرخان
        گاهی به تفصیل شبیه آدمی می شوی که تمام نوشته هایش را در سند دیوانگیش می نگاشت 
        گاهی به شرح ناکافی می خواهی متقاعد شوم که احساس صحنه آخر این تله دیوانگی باشد به تردید صبح روز بعد از قبل خود تحمل پنجره ها را آه کشان مشتاق غروب محاط شده همه چیز مجهول خود می کنی 
        پرسه می زنی در صبح وقتی سوال پشت سر هم پونه ها را به سمت جنون باغچه می کشاند 
        دلداده رویای واکس زده می شوی آنچنان که برق از سرت نپردهمه را مقصر روی میز یادداشت خود در جمله ای ناخوش وبا لحنی به ظاهر اندیشناک در لبخند توهم بر آمیز خود می کنی 
        ناگهان سرنوشت یک سوال تمام بدنم را می لرزاند آری می لرزاند 
        با احترام استاد محمدرضا آزادبخت 
        تقدیم به هیئت منصفه احساس پس از قرائت سوال و سرنوشتش 

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۴۸۲۲ در تاریخ يکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ ۰۲:۵۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        يکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۲۰
        درودبرشما
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        يکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۱۱
        درود استاد رحیم زاده ممنونم
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        يکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۳۰
        خندانک
        درودبرآزادبخت واندیشه های متفاوتش خندانک
        قلمتان نویساتر خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        يکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۱۱
        درود استاد بانو عجم ممنونم
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        يکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۴۴
        سلام استاد
        زیباست
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        په کو سوال؟
        محمدرضا آزادبخت
        يکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۱۰
        درود استاد نظری ممنونم اول جمله گفتم سوالی در کارنیست توتله فریب افتادی
        آذر دخت
        يکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۶:۰۵
        به اندازه کافی آیا مجرم دل خویش نبوده ای
        عرض ادب
        درود بر شما
        دقیقا وقتی دنبال مقصری اعماق وجدت نجوایی می گوید مقصر خودت بودی حالا تو هی انکار کن
        موفق باشید و سلامت زیبا بود
        🌸🌱🌱🌱🌸
        محمدرضا آزادبخت
        يکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۲۸
        درود بانو آذر دخت ممنونم
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۳ ۰۵:۰۰
        خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۳ ۰۸:۲۵
        درود جناب افشاری ممنونم
        آوا     صیاد
        دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۱۰
        درود اگر سوال نیست پس چیست
        آوا     صیاد
        دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۱۳
        یافتم سرنوشت سوالی است که پرسیده میشود ودرنهایت یا جواب دارد باندارد پس جواب سوال است که عاقبتی خوش دارد یانه
        محمدرضا آزادبخت
        سه شنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۳ ۰۳:۳۶
        درود بنویس شبیه آوای من
        که پنجره ها به درستی مرگ رادریافته اند
        بنویس قلم شکوه تاریخ را به تمسخر گرفت
        از سمت کدام تاریکی انقلاب ستاره ها را
        ستر عفاف خود کرده ای
        برخیز آهای برخاسته شده از چنگال غوغا
        هوار بکش تنها تو می توانی
        جنگلها را بسوزانی
        جنیان با تو خبردار می شوند
        جنون هوای جنگل را تاریک نمود
        از سمت کدام مداد انقلابت
        پندار ستاره ها را عوض خواهد کرد
        از سمت پندار من
        تنها خورشید دلداده زمین خواهد شد
        تنها خورشید به سمت گندم زارها
        جنون آفتاب را وثیقه آب خواهد کرد
        گندم ها هنوز بوی صلابت آفتاب را دارند
        هوای خورشید به سر کدام سمت تو
        گرما رابهانه ی غوغای تو خواهد کرد
        صبر کن کمی صبور تر از برکه ها
        تنها امیدشان نفس در لابلای آفتاب است
        که قلبی را تپنده چشمان تو کنند
        خندانک
        مریم عادلی
        چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۵۹
        سلام استاد آزاد بخت
        اثر ارزشمندتون رو خواندم
        بسیار عالی بود خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3