سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        سوران ندار شاعر سلیمانیه‌ای
        ارسال شده توسط

        سعید فلاحی

        در تاریخ : يکشنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۲ ۰۵:۱۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۲۲ | نظرات : ۱

        آقای "سوران ندار" (به کُردی: سۆران نەدار) شاعر, نویسنده‌ و روزنامه‌نگار کُرد، زاده‌ی ۱۵ اوت ۱۹۸۵ میلادی در سلیمانیه است.
        از وی کتاب‌های مختلفی در زمینه‌ی شعر و ادبیات و کودکان چاپ و منتشر شده است.
        همچنین ایشان سردبیر نشریه‌ی "هلمه‌ت" است.
        ■□■
        (۱)
        در برگ‌ریزان، کودکی می‌گرید،
        نامش زمستان است!
        در یخبندان، صدای پای دختری به گوشم می‌رسد،
        نامش بهار است!
        در میان گلزارها، صدای بانویی را می‌شنوم،
        نامش تابستان است!
        در زیر تابش و گرمای شعله‌های آفتاب،
        صدای ناله‌های زنی شوهر مرده را می‌شنوم،
        نامش پاییز است...

        (۲)
        لوله‌ی تفنگ‌ها را گلدان خواهم کرد،
        خاکسترهای بجای مانده از جنگ‌ها را
        برای کودکان سرزمینم 
        به جوهر تبدیل خواهم کرد،
        تا در دفترهایشان مشق کنند.

        (۳)
        صدای آمدن پاییز می‌آید 
        براستی چند برگ و گل 
        از شاخه و شاخسار خواهند افتاد و 
        به زیر خاک خواهند رفت؟!

        (۴)
        آسمان را
        با موشک‌های کاغذی بچه‌ها هم 
        غصب خواهد کرد،
        جنگ...

        (۵)
        انفال آمد و 
        عاشقی را از یاد بردم.
        و برگه‌های سپید را با اشک پر کردم...

        (۶)
        برف که سپید نبود،
        انفال به آن سپیدی بخشید!
        شب که سیاه نبود!
        برادرکشی آن‌را سیاهپوش کرد...

        (۷)
        شهری نوین بنیان خواهم نهاد 
        که نه جنگ در آن جای بگیرد 
        و نه گرسنگی و نه غم...

        (۸)
        گر به هر سرزمینی گذرت بیافتد،
        بوی خاک وطن من،
        به مشامت خواهد رسید.

        (۹)
        همه‌ی عاشقان جهان
        حجله‌ی عشق خود را آذین بستند،
        فقط من نتوانستم!
        چرا که در آن زمان، 
        مشغول سرودن شعری برای تو بودم.

        (۱۰)
        از گل سر شاخه‌ی درختان 
        کینه دارد،
        همه‌ی فرمانروایان ستمکار...

        (۱۱)
        بی‌سواد بودند 
        تمام عشاق نامدار جهان!

        (۱۲)
        هر روز 
        آدمی را به هلاکت می‌کشاند،
        زمانه!

        (۱۳)
        یافتمش!
        نه معدن قارچ و دمەلان!*
        بر آورده کردم،
        رویاهای شیرین کودکان را نه!
        رد پایش را گرفتم،
        دزد کفش نمازگزاران مسجد را نه!
        بلکه قبر گم‌ شده‌ی سربازی را
        در آن سوی سه گوشه‌ی جهان! 
         
        ----------
        * دمه‌لان: نوعی قارچ خوراکی که زیر خاک یافت می‌شود.

        (۱۴)
        زمین و کفش 
        با همدیگر ازدواج می‌کنند و 
        فرزندی زیبای روی به دنیا می‌آوردند...
        اسمش را، "رد پا" می‌گذارند.

        (۱۵)
        باد نغمه‌سرایی می‌کند،
        مگر این نیست که به رقص درآمده‌اند،
        همه‌ی شاخه‌ها...

        (۱۶)
        اندام تو فرورگاه‌ست و 
        دل من هم هواپیما!
        اما افسوس که فرود آمدنم،
        ممنوع است...

        (۱۷)
        احساس می‌کنم که تو روح منی!
        چونکه وقتی تو تنهایم می‌گذاری،
        پیکرم می‌میرد!
        پس چرا تو هی می‌گویی:
        - روح دیده نمی‌شود!
         
         (۱۸)
        ابر هم زن است!
        مگر نه اینکه زمستان می‌شود،
        درد زایمان می‌گیردش و 
        تگرگ می‌شود...

        (۱۹)
        کرکوک،
        دختر بزرگ کُرد بود!
        به زور شوهرش دادند...
         
        (۲۰)
        چشمه،
        آیینه‌ی توست یا که ماه؟!
        که اینچنین،
        زیبا و شفاف و تماشایی‌ست...
         

        گردآوری  نگارش و ترجمه‌ی اشعار:
        #زانا_کوردستانی 

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۴۵۴۱ در تاریخ يکشنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۲ ۰۵:۱۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۲ ۰۸:۳۲
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2