سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 6 مرداد 1403
  • روز ترويج آموزش هاي فني و حرفه اي
22 محرم 1446
    Saturday 27 Jul 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      شنبه ۶ مرداد

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      یون فوسه شاعر نروژی
      ارسال شده توسط

      سعید فلاحی

      در تاریخ : شنبه ۴ آذر ۱۴۰۲ ۰۴:۱۷
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۱۲ | نظرات : ۳

      آقای "یون فوسه" به عنوان بزرگ‌ترین نمایشنامه‌نویس معاصر نروژی و یکی از مهم‌ترین نمایشنامه‌نویسان زنده دنیا شناخته شده است، که توانست در سال ۲۰۲۳ میلادی، به عنوان صد و شانزدهمین برنده نوبل ادبیات، این مهم را به دست بیاورد.
      وی این جایزه را «برای نمایشنامه‌ها و نثرهای بدیعش که صدای ناگفتنی را می‌دهد» به دست آورد. 
      آکادمی سوئدی نوبل در جریان اعلام این نویسنده به عنوان برنده نوبل ادبیات امسال، از کتاب‌های «دیگر نام»، «من چیز دیگری است» و «نام جدید» که در فاصله سال‌های ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ منتشر شدند به عنوان دستاوردهای بزرگ فوسه یاد کرده است.
      همچنین "آندرس اولسون" رئیس کمیته نوبل در قالب بیانیه‌ای ضمن مقایسه فوسه با نویسندگانی همچون "ساموئل بکت"، "توماس برنهارت" و "گئورگ تراکل"، این نویسنده نروژی را به عنوان فردی توصیف کرده که پیوندهای زبانی و جغرافیایی را با تکنیک‌های هنری مدرنیستی ترکیب می‌کند.
      او کارنامه‌ی ادبی قابل توجهی از جمله ۴۰ نمایش‌نامه،‌ چندین رمان، شعر، مجموعه مقاله، کتاب کودک و ترجمه دارد، و یکی از پر اجراترین نمایش‌نامه‌نویسان اروپا محسوب می‌شود.
      یون فوسه در سال ۱۹۵۹ میلادی، در غرب نروژ به دنیا آمد، دوران کودکی را در ساحل دریا قد کشید و بالید و در برگن به مدرسه و دانشگاه رفت و جامعه شناسی و فلسفه خواند. 
      منتقدان صاحب نام و محققان بسیاری درباره یون و آثارش کتاب ها و رساله های زیادی نوشته اند، آن چنان که حجم آنها از آثار خود یون افزون تر است.
      فوسه نخستین‌بار در سال ۱۹۹۹ میلادی به دنبال اجرای نمایش‌نامه‌ «کسی می‌آید» در پاریس به شهرت رسید. او پیش از نوشتن نخستین نمایشنامه‌اش، ۱۵ سال رمان، داستان و شعر برای کودکان نوشته است. وی به درخواست یک کارگردان جوان نروژی کای یونسن، در سال ۱۹۹۴ نمایشنامه «و ما هرگز از هم جدا نمی‌شویم» را نوشت. سال ۱۹۹۶ برای «کسی می‌آید» موفق به دریافت جایزه ایبسن شد.
      او زبان تئاتری را در اواخر قرن بیستم متحول کرد و نگاهی نو به آن بخشید. ویژگی منحصر به فرد در آثار فوسه، زبان و فرم روایی اوست. او در نمایشنامه‌هایش از شیوه‌ای شاعرانه استفاده می‌کند، او کلمات را به صورت پلکانی و متقاطع می‌نویسد، تقریبا شبیه شعر نو، که همین ویژگی او را از بین دیگر نمایشنامه‌نویسان هم عصرش متمایز می‌کند.
      آثار عظیم او که به زبان نروژی نینورسک نوشته شده و ژانرهای گوناگونی را در بر می‌گیرد، شامل انبوهی از نمایشنامه، رمان، مجموعه شعر، مقاله، کتاب کودکان و ترجمه است.
      اغلب آثار فوسه در ایران، با ترجمه "محمد حامد" در نشر نیلا منتشر شده است، نشر شباهنگ و نی هم آثاری از او منتشر کردند.
      از آثاری که از این نویسنده در ایران ترجمه و منتشر شده است می‌توان به دختر با بارانی زرد، کسی می‌آید، مجموعه‌های نمایشی سگ‌های مرده و صورت‌های مرگ، دخترک روی مبل و زمستان، و هرگز جدا نمی‌شویم، شب آوازهایش را می‌خواند، اسم، دیدار، سایه‌ها، بیدار و خواب، آن‌جا، بنفش، ساکالا و آزادی اشاره کرد.

      ▪نمونه‌ی شعر:
      (۱)
      [A human being is here by Jon Fosse] 

      A human being is here
      and then disappears
      in a wind
      that vanishes
      inwards
      and meets the rock’s movements
      and becomes meaning
      in always new unity
      of what is
      and what is not
      in a silence
      where wind
      becomes wind
      where meaning
      becomes meaning
      in lost movement
      of everything that has been
      and at once is
      from an origin
      where the sound carried the meaning
      before the word divided itself
      and since then never left us
      But it is
      in all past and it is in all future
      and it is
      in something
      that doesn’t exist
      in its vanishing border
      between what has been
      and what shall come
      It is infinite and without distance
      in the same movement
      It clears up
      and disappears
      and remains
      while it disappears
      And it lights up
      its darkness
      while it speaks
      of its silence
      It is nowhere
      It is everywhere
      It is near
      It is far
      and body and soul meet
      there as one
      and it is small
      and as big
      as everything that is
      as small as no thing
      and where all wisdom is
      and no thing knows
      in its innermost self
      where nothing is divided
      and everything is at once itself and everything else
      in the divided
      which is not divided
      in endless boundary The way I let it disappear
      in obvious presence
      in vanishing motion
      and walk around in the day
      where tree is tree
      where rock is rock
      where wind is wind
      and where words are an incomprehensible unity
      of everything that has been
      of everything that disappears
      and thus remains
      as conciliatory words
      ◇ برگردان فارسی:
      [یک انسان اینجاست] 
      یک انسان اینجاست 
      و سپس غیب می‌شود
      در درون خود
      همراه با باد ناپیدایی که می‌وزد
      و ملاقات می‌کند با تکانه‌های صخره
      و در می‌آید به شکل معنا 
      در وحدتی همیشه تازه
      در سکوت محض  
      از آنچه هست و آنچه نیست 
      جایی که باد
      باد می‌گردد
      جایی که معنا 
      معنا می‌یابد 
      در حرکتی بی‌اختیار
      از همه آن چیزهایی که بوده است 
      و به یکباره است 
      از یک منشأ 
      جایی که صدا، معنا را با خود می‌برد
      پیش از آنکه کلمه خودش را بشکند و تقسیم کند 
      و دیگر از آن پس 
      هیچگاه ما را ترک نخواهد 
      اما، آن در تمام گذشته و در تمام آینده جاری است 
      و آشکار است  
      در چیزی که نیست 
      چیزی در مرز محو شدن
      میان آنچه بوده
      و آنچه خواهد شد 
      آن نامتناهی و بدون فاصله است 
      در همان حرکت پاک و
      محو می‌شود 
      و آنجا می‌ماند 
      در حالی که ناپدید می‌گردد
      روشن می‌گردد
      تاریکی‌اش
      در حالی که سخن می‌گوید 
      از سکوتش 
      هیچ جا نیست 
      همه جا هست 
      نزدیک است 
      دور است 
      و جسم و روح
      به هم می‌آمیزند 
      و یکی می‌شوند 
      و کوچک است 
      تا اندازه‌ایی بزرگ
      بسان هر چیزی که هست 
      به کوچکی هیچ چیز 
      و همه حکمت در آنجا است 
      و هیچ نمی‌داند در درون خود
      جایی که هیچ چیز تقسیم نمی‌شود
      و همه چیز به یکباره
      خودش می‌گردد
      و هر چیز دیگری در آن 
      تقسیم شده
      که تقسیم نمی‌شود
      در مرز بی‌پایان
      طوری که اجازه دادم
      ناپدید گردد 
      در حضور آشکار
      در حرکت ناپدیداری
      حالا بیا و
      در روشنا قدم بزن
      در جایی که درخت درخت است 
      جایی که صخره صخره است 
      جایی که باد باد است 
      و جایی که کلمات
      در یک وحدت گنگ (نامفهوم) هستند 
      از همه چیزهایی که پیش از این بوده است 
      از هر چیزی که ناپدید می‌شود و همچنان باقی خواهد ماند 
      به شکل کلماتی آشتی دهنده.
      ▪ترجمه: #سعید_جهانپولاد 
       
      گردآوری و نگارش:
      #زانا_کوردستانی

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۴۲۵۳ در تاریخ شنبه ۴ آذر ۱۴۰۲ ۰۴:۱۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      عارف افشاری  (جاوید الف)
      شنبه ۴ آذر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۷
      خندانک
      زهره دهقانی ( شادی)
      دوشنبه ۶ آذر ۱۴۰۲ ۱۸:۱۲
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      علی شاهی تخلص(محزون)
      شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۲ ۰۷:۱۳
      سلام
      درود بر شما
      زنده باشید
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0