پست های وبلاگ

درود استاد سپیدسرا..
خدا قوت.. این مجله هم پربار و جالب بود..

از طراحی عکس پروفایل هم بسیار سپاسگزارم.. زیبا شده.. سیوش کردم..
خیلی لطف کردید.. راضی به زحمت نبودم..
سلامت و ثروتمند باشید

درودبرشما استادفخوری عزیز
خداقوت
مثل همیشه بسیارعالی وپرباربود
دست شماوتمام عزیزانی که همکاری می کننددردنکند


باآرزوی توفیق بیشتروسلامتی وشادکامی شما استاد فعال وپرانرژی

درودو خسته نباشید مجددبرشما استادفخوری عزیز

🌹🍀شعری برای صورخیال..🌹🍀

نیلوفرانه
گره خورده ام به تو
مثل نیلوفران قشنگ باغچه
‌که به پروپای آفتابگردان ها پیچیده اند
حالا هرروزبیشترازدیروز
درمن ریشه دارمیشود عشق
و روشنترم می کند
خورشیدمهربان نگاهت

✍️جمیله عجم

ضمن خوش آمد گویی به مخاطبان گرانقدرو ار جمند مجله آفتاب تاب
یک عذر خواهی به جناب دکتر هادی خان عزیز از بابت همین شماره بدهکارشدم
که نام ایشان را در میان اهدائی های تندیس زرین فراموش کردم استاد نازنینم قربون ادب و مهربانی ها شما !
بخاطر این قصورم یک شعری را ازشما دریک صفحه شکیل طراحی خواهم کرد تا مخاطبان کلی ازشعرتان بامزه طرح بنده لذت ببرند

درود استاد فخوری خدا قوت خسته نباشید ممنونم از درج تمام مطالب
ممنونم به تمام زحمتهایی که در این راه می کشید
تندیس تان هم عالی ومتعالی
سپاس
زبان قاصر می شود از حمدتو سپاس استاد

سلام و درودها استاد فخوری بزرگوار
خدا قوت مثل هر بار مجله خیلی خوب و مطالب آموزنده و خواندنی زیبایی دارد
از قسمت داستان خوشم آمد تا آخر خواندم
و مطالب ارسالی دوستان که ماشالله فعال هستند و زود دست به قلم می شوند و من خیلی دوست دارم ولی سعادت نداشتم و شرمنده شما استاد بزرگوارم هستم ...
در مورد قسمت شطرنج اولین نگاهی که به ذهنم رسید نزدیک به نظر بانو شاهزاده جان است که هیچ مرزی وجود ندارد و ما می توانیم با اینکه در دو جای دور هستیم با هم در ارتباط باشیم و به یاد فضای مجازی افتادم که در هر کجای دنیا باشی به هم دسترسی داری و مثل همین بازی های آنلاین که صورت می‌گیرد هر کس در منزل خود و با هم در ارتباطند
موفق و سرفراز باشید 🌺🍃🍃

درودتان استاد ارجمند
بسیار عالی
آیا یک رویا بود ؟ خواندنیست و متاثرم کرد و چقدر زیبا فقدان یک عزیز از دست رفته را روایت میکند،و یاداور میشود که
مرگ نزدیک و پرطمع و نامهربان است!

تمامی پاره های مجله، درخشان و ناب بود
بنا بر سلیقه ،ارسالی استاد معزز جناب مدهوش را بیشتر پسندیدم، و نکته ای نیز اضافه میکنم :نخستین آموزش همگانی به مفهوم مدرسه در زمان هخامنشیان بود ،اولین تربیت پزشک،روانپزشک و پرستار نیز در زمان هخامنشیان صورت گرفته است ..

هماره تابنده و پویا مانید بزرگوار
با مهر و احترام

درود وعرض ارادت خدمت پدر واستاد فرهیخته وپر تلاشم
وتمامی عزیزانی که سهمی در انتشار این مجله پر بار داشتند ودارند
تمام قسمت ها عالی بود ..
داستان رو خیلی پسندیدم وخیلی حرف داشت برای گفتن مخصوصا نوشته ها بر روی سنگ 😔😔😔
صحبت های برادر دانشمندم جناب علامیان هم عالی بود👏👏👌
اشعار تمام دوستان یک به یک عالی وناب 🌺🌺🌺
مطالب جناب استاد مدهوش عالی ودست مریزاد می گم به ایشون..
نقد جناب عزیزیان مثل همیشه پر بار،🏵️🏵️
هوش مصنوعی کمی عمامه رو بزرگ گرفته بود که سر مبارک سعدی خیلی اذیت می شد😂
پروفایل خواهر عزیزم مبارکشون باشه😘
ادبیات جهان واشعار بزرگان هم عالی بود 💐💐💐
صور خیال دوستانم عالی فقط نام بانو مهتدی درست مشخص نبود🥺🥺
مصاحبه هم خوب بود ولی خیلی فلسفی بود 🤔🤔
صور خیال رو دوباره بر میگردم الان حسش نیست☺️
دوزندانی شطرنج باز این جمله رو تداعی کرد که در هر شرایطی که هستید از زندگی لذت ببرید خواه ناخواه باید تحمل کنید پس چه بهتر که به جا نالیدن استفاده بهینه ببریم 🌺👌

مطلبی که گفتید دوست دارید بر سنگ قبر بنویسید ..
اولا اصلا به مرگ فکر نمیکنم شاید کار درستی نباشه ولی خوشم نمیاد 🥺
اگرم روزی بمیرم که خواهم مرد به اطرافیانم گفتم وثبت هم کرده ام اگر تصادف ومرگ مغزی شدم که کل اعضای به درد بخور رو اهدا وبقیه اش را به اب بسپارند تا غذای ماهیان باشم واصلا نمیخوام سنگ قبر داشته باشم 😔
اگر هم مرگ طبیعی بعد از ۱۲۰سال مردم😂
باز هم من دفن نکنن چون اون زیر خفه میشم ،😂
اب از همه بهتره 😉
خلاصه این نظر منه ☺️☺️☺️
دیگه چی داشت ؟؟
اها فامیلی خانم رامینا هم یار احمدی است که به اشتباه نوشته شده بود احمدی 🌹🌹🌹
تمام صفحات عالی بود خدا قوت وخسته نباشید باز هم سپاس از زحمات بی دریغتان 🙏🙏🙏
در پناه خداوند همیشه سلامت باشید

درود بر استاد فرهیخته و گرامی جناب فخوری ارجمند و سپاس بیکران از زحمات شما سردبیر بزرگوار مجله ناب
سپاسگزار استاد عزیز جناب ملحق بابت ایجاد و مدیریت سایت وزین ناب هستم
و عرض احترام و قدردانی از استادان گرامی سایت و دوستان نازنین محفل نابی ها

استاد فخوری در ابتدا بگم خیلی منتظر بقیه داستان آیا یک رویا بود ،بودم و بسیار متعجب شدم از نگاه نویسنده ☹️🥸همیشه فکر می کردم از خودم بدبین تر دیگه وجود نداره اما نویسنده یکدست وجود نیکی در انسان ها رو کاملا انکار کرده بود ولی داستان مهیج،خواندنی و جذابی بود ورای اعتقادات نویسنده به انسان ها

اشعار دوستان رو خیلی پسندیدم ،شعرها در خصوص گورخواب بسیار قوی بودند و آفرین میگم به شاعران عزیز و شعر خودمم دوست داشتم راستش، خیلی کم پیش میاد چیزی بنویسم و رغبت کنم دوباره آن را بخوانم ☺️
در موضوع کوچه باغ اشعار دوستان بسیار لطیف و حس برانگیز بود به جز شعر من که همچنان معتقدم شبیه نوشته های یک نوجوون بود🤭


مصاحبه با جناب وحیدی شیرازی برام جذاب بود خواندنش سوالات جالبی مطرح شده بود و پاسخ های ایشان هم قابل تامل بود(مباحث فلسفه و متافیزیک رازمانی دنبال می کردم در خیلی سال های دور)
تصاویر هوش مصنوعی مربوط به بهشت و جهنم جالب بود خصوصا جهنم

سلام و عرض ادب خدمت استاد فرهیخته جناب فخوری عزیز هنرمند گرانقدر..
درود بر شما..خدا قوت و احسنت بر شما..مثله همیشه عالی آفریدید..
ممنونم از توجه ومهربانی استاد اخلاق و عمل در حق پسر پاپتیشون..














نگاشته یادگاری اندک تقدیم به قاب صورخیالتون..

نوشیدن یک فنجان قهوه
با طعم تلخ تنهایی..
به شیرینی یادت
میارزد..

ساسان نجفی( سراب)

سلام و احترام
استاد احمدی زاده بزرگوار مدیریت محترم سایت وزین شعر ناب. سپاس فراوان بخاطر فراهم کردن امکانات . سایه ی مهرتان مستدام.
درود تان استاد فخوری عزیز و گرانمهر خسته نباشید و خدا قوت. سپاس از زحمات وا لطاف بیدریغ تان. سلامت و سر فراز باشید. باز هم سپاس از محبت و عنایت شما به حقیر.
سپاس از استادان و دوستان.
انشاالله باز برمی گردم

صور خیال ..
انقدر در اغوش هم
غرق در لذت
محوتماشای طلوع افتاب
جوانه زدند
گلهای زندگی در تاروپود وجودمان
مفهوم عشق
را در وجود تو درک کردم ..

بداهه نرگس زند

درود و عرض خدمت استاد فخوری
و عرض ادب خدمت اهالی ناب👋
خسته نباشید جناب فخوری
تندخوانی کردم و حتما باید در آرامش کامل مطالعه کنم و مثل همیشه لذت ببرم
سپاسگزارم از زحمات جنابعالی

سلام رحیم جان عزیزم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم بسیار مجله هشتم عالی وزیبا وپرهیجان تر شده بسیار عالی شده 👌👌👌👌👌👌👌
خب بریم سراغ مجله هشتم
قسمت اول، ❤️❤️❤️فروغ فرخزاد بسیار شعر زیبا بود وپرمفهوم ممنونم رحیم جان عزیزم که به تصویر کشیدی دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️
❤️❤️
❤️
قسمت دوم 🩵🩵🩵بجای مقدمه هم بسیار عالی بود لذت بردم احسن برشما پرمفهوم بود رحیم جان عزیزم بسیار،به زیبایی به تصویر کشیدی دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم 💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵
🩵💙💙💙
💙💙💙
🩵🩵
💙
قسمت سوم 🩵🩵🩵شعر کلاسیک ازاستاد عزیزم جناب ملایری عزیزم بسیار زیبا بود وپرمفهوم احسنت برشما خداقوت بهتون میگم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم قلمتان نویسا باد هميشه عزیزدلم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️
❤️❤️
❤️
قسمت چهارم 💙💙💙نقد وتحلیل شعر توسط استاد عزیزم جناب عزیزیان عزیزم بسیار عالی نوشتيد وعالی قلم زدید وپرمفهوم ومفید واموزنده بود خداقوت بهتون میگم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم استاد عزیزم 💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵
🩵💙💙💙
💙💙💙
🩵🩵
💙
قسمت پنجم 🧡🧡🧡داستان کوتاه هم بسیار جالب وعالی وپرمفهوم بود احسنت برشما رحیم جان عزیزمممممم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم بسیار ممنونم از این همه زحماتی،که برای این مجله‌ میکشی واقعا ازت تشکر میکنم خداقوت بهتون میگم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️
❤️❤️
❤️قسمت ششم 💛💛💛شعر+من >>>>بسیار ازاستاد عزیزم امیرجان علامیان عزیزم بسیار عالی نوشتيد مطالب را احسنت خداقوت عزیزدلم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم قلمتان همیشه سبز ونویسا باشدعزیزدل جاتون توقلبمه عزیزدلم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️
❤️❤️
❤️
قسمت هفتم 🤍🩵🧡موج نو درودبرشما سرکارخانم فرزانه سیف دین وند بزرگوار بسیار زیبا وعالی قلم زدید لذت بردم احسن برشما خداقوت بهتون میگم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌺🌺🌺🌺🌺
🪻🪻🪻🪻
🌼🌼🌼
🥀🥀
💮
قسمت هشتم 💛🤍🩵کاریکاتور رحیم جان عزیزمممممم ازدستتت عجب کارایی میکنی با این هوش مصنوعی واقعا جناب سعدی خوشگل بوده وچقدرهم جدی وجذاب هست استاد سعدی جایت در زمانه خالی هست 😂😂😂😂😂😂😂😂

قسمت نهم 🧡💛💙عکس ومکث بسیار دوستان عزیزم درشعرناب واساتید بزرگوار وگرامی وگرانقدر بسیار عالی قلم زدید قلمتان همیشه سبز ونویسا عزیزان دل
محسن جان ابراهیمی عزیزم ❤️❤️❤️❤️
دکتر هادی جان محمدی عزیزم ❤️❤️❤️❤️
استاد بانو مهربان سرکارخانم رجائی بزرگوار
استاد بانو گرامی وگرانقدر سرکارخانم تیر بزرگوار
استاد عزیزدلم جناب انصاری بزرگوار ❤️❤️❤️❤️❤️
واستاد عزیز جناب شیرازی بزرگوار ❤️❤️❤️
دوستان امیداروام همیشه سالم وسلامت وپرنشاط باشید دوستتون دارم ،رحیم جان عزیزم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم بسیار ممنونم از توجه ویژه شما به بنده که متن های منو میزاری واقعا ازت تشکر میکنم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️
❤️❤️
❤️
قسمت دهم💙💛🧡عکس ومکث رحیم جان عزیزم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم بسیار تصویر جالبی و سخت است حالا من مینویسم امیداروام مورد قبول واقع گردد
زندان شطرنجی
میله های زیبا ولی پرماجرا
شطرنج بازان سرسخت ولی حرفه ای
دوحریف گردن کلفت ولی مهربان
صفحه های سیاه سفید
خانواده منتظر
بچه‌ها گریه کنان به دنبال بابا.....
زخم های بی امان
حرف های بی شمار
شکنجه های بی امان
سکوت دیوارهای سیاه
لبخند میله های کج
امان امان امان امان از زندان .........

قسمت يازدهم 💙💛💛قسمت دلنوشته، هم بسیار زیبا بود وپرمفهوم احسنت برشما خداقوت بهتون میگم رحیم جان عزیزم که این همه متن زیبا را جمع آوری میکنید ودرشعرناب درمجله. زیبایتان اشتراک می‌گذارید دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم 💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵
🩵💙💙💙
💙💙💙
🩵🩵
💙
قسمت دوازدهم 🧡💙💛
صورخیال ،بسیار دوستان عزیزم درشعرناب واساتید بزرگوار وگرامی وگرانقدر بسیار زیبا عالی نوشتيد وعالی قلم زدید لذت بردم احسن برشما پرمفهوم بود خداقوت بهتون میگم
ساسان جان عزیزمممممم ❤️❤️❤️❤️
علی جان عزیزم ❤️❤️❤️❤️
سرکارخانم تیر بزرگوار
استاد بانو زند بزرگوار
استاد عزیز جناب شیرازی بزرگوار ❤️❤️❤️❤️
سرکارخانم استاد بانو سمیعی بزرگوار
استاد عزیز جناب آروین عزیزم ❤️❤️❤️
استاد بانو گرامی وگرانقدر سرکارخانم رامینا یاراحمدی بزرگوار
خداقوت بهتون میگم انشالله همیشه شاد وسلامت وتندرست باشید عزیزان دل ،ورحیم جان عزیزمممممم بازهم ممنونم ازشما که متن بنده را به تصویر کشیدی دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️
❤️❤️
❤️
قسمت سیزدهم ❤️💛❤️💙صورخیال
احساس قلب را خودت حس کن
گرمای تو در دورنم را حس کن
دوست داشتن چه بسا دیوانگیست..
درمان من تو میدانی ....

رحیم جان حسمو نوشتم 😂😂😂😂کاش من هم متاهل شم 💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵
🩵💙💙💙
💙💙💙
🩵🩵
💙 قسمت چهاردهم 😂💙😂مسکن ممتاز هم بسیار جالب بود ازاستاد عزیزم جناب ایوری خداقوت بهتون میگم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم بسیار زیبا نوشتيد احسن برشما پرمفهوم بود احسنت برشم❤️❤️❤️❤️
وازسرکارخانم را مینا یاراحمدی بزرگوار خداقوت بهتون میگم بسیار زیبا بود وپرمفهوم احسنت برشما 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌺🌺🌺🌺🌺
🪻🪻🪻🪻
🌼🌼🌼
🥀🥀
💮
قسمت پانزدهم ❤️💙❤️بسیار مصاحبه جذابی وجالب بود با استاد عزیزم جناب شیرازی بزرگوار وگرامی وگرانقدر بسیار عالی جواب دادند وسوالات هم رحیم جان عزیزمممممم عالی نوشتيد احسنت خداقوت به هردو تون میگم دوستتتان دارم
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️
❤️❤️
❤️قسمت شانزدهم ❤️💛❤️قسمت کتاب هم عالی بود👌👌👌👌👌
قسمت هفدهم ❤️💛💙یکی بو یکی نبود
دوست دارید برسنگ قبرتان،چی بنویسید >>>دوستدارم بنویسید
آدم خوبی باشیم آدم خوب بودن بهترین چیزی هست که میتونی باخودت ببری.......
برسنگ قبر هنرمندی یا فرهیخته ویاسیاست مدارهم مینویسم همینو>>>> آدم خوبی باشیم خوب بودن بهترین چیزی هست که‌ می‌تونی با خودت ببری......
بسیار رحیم این قسمت وبلاگ منو تحت تاثیرگذاشت دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️
❤️❤️
❤️

قسمت هجدهم 💛💛🩵شعر نو ،،درودبرشما زیبابود استاد عزیزم جناب انصاری بزرگوار وگرامی وگرانقدر بسیار زیبا بود وپرمفهوم احسنت برشما خداقوت عزیزدلم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم قلمتان همیشه سبز ونویسا باشدعزیزدل ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️
❤️❤️
❤️
قسمت نوزدهم 🩵🩵💛شاید که ندانید بسیار عالی بود احسن برشما مسعود جان عزیزمممممم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم بیشتری هاشو میدونستم ولی بعضی هاشون الان دانستم البته با نوشتن شما دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم جات توقلبمه عزیزدلم ممنونم که وقت میزاری واین مطالب زیبا وعالی مینویسی دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم 💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵
🩵💙💙💙
💙💙💙
🩵🩵
💙قسمت بيستم 🧡🧡🧡درودبرشما مسابقه جذابی هست انشالله اگر شد متن را می‌نویسم وارسال میکنم البته درصفحه شعر استاد احمدی عزیزم ارسال کردم
قسمت بيست یکم۰💛💛💛قسمت ترانه هم عالی بود وزیبا بودند ممنونم رحیم جان عزیزم بابت اشتراک زیبایتان دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️
❤️❤️
❤️
قسمت بيست دوم🤍🤍💙اگر شعر نبود هم عالی وزیبا وپرمفهوم وعالی بود لذت بردم احسن برشما پرمفهوم بود احسنت برشما جناب نصرت رحمانی

قسمت بيست سوم 💛🧡🤍ادبیات جهان هم مثل همیشه عالی بود
قسمت بیست چهارم🤍🧡🤍نکته نظرهم عالی نوشتيد وتوضیحات دادی رحیم جان عزیزم
باهوش مصنوعی با شاهزاده خانم چه کرده👌👌👌😂😂😂😂👌👌😂😂عالی شده رحیم عزیزم منم تاج میخوام برایم تاج بزار 😍😍😍😍😍😍
قسمت بیست پنجم🤍💙💛
تندیس زرین شعر ناب به دوستان عزیزم تبریک میگم انشالله همیشه شاد وسلامت وتندرست باشند ورحیم جان عزیزمممممم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم که منوهم جزاین،تندیس قرار گرفته ام دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️واینکه اشعار دوستان عالی بود دراین هفته خداقوت به همشون میگم
❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️
❤️❤️
❤️قسمت بيست ششم 🧡💙💛عکس ومکث، ،استاد بانو گرامی وگرانقدر سرکارخانم عجم بزرگوار
واستاد بسیار توانا امیرجان عزیزم واستاد بزرگوار سرکارخانم سمیعی بزرگوار بسیار عالی وزیبا قلم زدید دوستان عزیزم انشالله هزاران سال پرافتخار مثل خورشید درخشان باشید مثل ماه تابان باشین وهمیشه سالم وتندرست باشید 💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵
🩵💙💙💙
💙💙💙
🩵🩵
💙
قسمت آخر رحیم جان عزیزم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم بسیار ممنونم از این وبلاگ پرانرژی وباحال وخاطره انگیز دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم جات توقلبمه عزیزدلم زیاد
نوشتم میدونم دوستان عزیزم درشعرناب ازمن ‌کلافه شدند چون زیاد مینویسم وزیادهم گل میزارم دوستان عزیزم بازهم معذرت میخواهم دوستتون دارم


🖋جوادکاظمی نیک 🖋

سلام مجدد خدمت دوستان عزیزم درشعرناب واساتید بزرگوار وگرامی وگرانقدر ورحیم جان عزیزمممممم درصفحه اول مجله هشتم شاعر بزرگ ایران زنده یاد استاد بانو سرکارخانم فروغ فرخزاد بود من یکسری مطالب جمع آوری کردم انشالله مورد قبول واقع گردد
فروغ‌زمان فرخزاد (۸ دی ۱۳۱۳ – ۲۴ بهمن ۱۳۴۵) شاعر اهل ایران بود. او شش دفتر شعر منتشر کرد که از نمونه‌های شایان شعر نوی فارسی هستند. فرخزاد با مجموعه‌های اسیر، دیوار و عصیان در قالب شعر نیمایی کار خود را آغاز کرد. او یکی از پیشگامان شعر نوی فارسی دانسته شده‌است.[۳]نام اصلی
فروغ‌زمان فرخزاد[۱]
زاده
۸ دی ۱۳۱۳[۲]
تهران، ایران
درگذشته
۲۴ بهمن ۱۳۴۵ (۳۲ سال)
تهران، تهران
تصادف رانندگی
آرامگاه
گورستان ظهیرالدوله
پیشه
شاعر
زمینه کاری
ادبیات
در زمان حکومت
پهلوی
سال‌های فعالیت
۱۳۴۵–۱۳۲۹
دیوان اشعار
اسیر
دیوار
عصیان
تولدی دیگر
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
همسر(ها)
پرویز شاپور (طلاق)
فرزند(ان)
۲، شامل حسین منصوری (فرزندخوانده)
پدر و مادر
محمد فرخزاد
توران وزیری‌تبار
خویشاوندان
فریدون فرخزاد (برادر)
پوران فرخزاد (خواهر)
سپس آشنایی با ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلم‌ساز سرشناس ایرانی و همکاری با او، موجب تحول فکری و ادبی در فرخزاد شد. فرخزاد در بازگشت دوباره به شعر، با انتشار مجموعهٔ تولدی دیگر ستایش گسترده‌ای برانگیخت. سپس مجموعهٔ ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را منتشر کرد تا جایگاه خود را در شعر معاصر ایران به عنوان شاعری برجسته تثبیت کند. آثار و اشعار فرخزاد به زبان‌های انگلیسی، ترکی، عربی، چینی، فرانسوی، اسپانیایی، ژاپنی، آلمانی و عبری ترجمه شده‌اند.

فرخزاد از عامه‌ترین جلوه‌های فرهنگی فمینیسم در تاریخ ایران بوده‌است. شعرها و گفتاوردهای او در طی زندگی کوتاه هنری خود مورد تحسین منتقدان و محبوبیت فراوان نزد مردم و ادبیات دوستان بوده‌است. او در ۳۲ سالگی بر اثر واژگونی خودرو درگذشت.فروغ‌الزمان فرخزاد، ۸ دی ۱۳۱۳ در تهران به دنیا آمد.[الف] او فرزند چهارم محمد فرخزاد و توران وزیری‌تبار بود.[۵] او سه برادر به نام‌های امیرمسعود، فریدون و مهرداد و دو خواهر به نام‌های پوران و گلوریا داشت.[۶] فرخزاد از نوجوانی استعداد خود را نشان داد و پدرش او را تشویق به سرودن شعر کرد.[۷]فروغ فرخزاد در سال‌های ۱۳۳۰ در ۱۶ سالگی[۸] با پرویز شاپور، طنزپرداز ایرانی که نوه پسرخالهٔ مادر وی بود، ازدواج کرد. این ازدواج در سال ۱۳۳۴ به جدایی انجامید. حاصل این ازدواج، یک پسر به نام کامیار (۲۹ خرداد ۱۳۳۱–۲۵ تیر ۱۳۹۷)[۹] بود. فروغ پیش از ازدواج با شاپور، با وی نامه‌نگاری‌های عاشقانه‌ای داشت. این نامه‌ها به همراه نامه‌های فروغ در زمان ازدواج این دو و همچنین نامه‌های وی به شاپور پس از جدایی از وی، بعدها به دست کامیار شاپور و عمران صلاحی در کتابی به نام اولین تپش‌های عاشقانهٔ قلبم منتشر شد.[۱۰پس از جدایی از شاپور، فروغ فرخزاد برای گریز از هیاهوی روزمرگی، زندگی بسته و یک‌نواخت، روابط شخصی و محفلی به سفر رفت. او در این سیر و سفر کوشید تا با فرهنگ اروپا آشنا شود. با آن‌که زندگی روزانه‌اش به سختی می‌گذشت، به تئاتر و اپرا و موزه می‌رفت. وی در این دوره زبان ایتالیایی، فرانسه و آلمانی را آموخت. سفرهای فروغ به اروپا و آشنایی‌اش با فرهنگ هنری و ادبی اروپایی، ذهن او را باز کرد و زمینه‌ای برای دگرگونی فکری در او فراهم کرد.آشنایی با ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلم‌ساز سرشناس ایرانی و همکاری با او موجب تغییر دیدگاه‌های اجتماعی و در نتیجه تحول فکری و ادبی در فروغ شد. نامهٔ منتشرشدهٔ فروغ برای ابراهیم گلستان نشانگر وجود رابطه عاشقانه بین این دو است.[۱۱]

در سال ۱۳۳۷ سینما توجه فروغ را جلب می‌کند و در این مسیر با ابراهیم گلستان آشنا می‌شود و این آشنایی مسیر زندگی فروغ را تغییر می‌دهد. این دو چهار سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۱ فیلم خانه سیاه است را در آسایشگاه جذامیان باباباغی تبریز می‌سازند. فروغ در سال ۱۳۴۲ در نمایشنامه شش شخصیت در جستجوی یک نویسنده اثر لوئیجی پیراندلو به کارگردانی پری صابری بازی چشمگیری از خود نشان می‌دهد. در زمستان همان سال خبر می‌رسد که فیلم خانه سیاه است برنده جایزه نخست جشنواره اوبر هاوزن شده و باز در همان سال انتشارات مروارید مجموعهٔ تولدی دیگر را با تیراژ بالای سه هزار نسخه منتشر کرد.

فروغ در سال ۱۳۴۳ به آلمان، ایتالیا و فرانسه سفر کرد. سال بعد در دومین جشنواره سینمای مؤلف در پزارو شرکت می‌کند که تهیه‌کنندگان سوئدی ساختن چند فیلم را به او پیشنهاد می‌دهند و ناشران اروپایی مشتاق نشر آثارش می‌شوند. پس از این دوره، وی مجموعه تولدی دیگر را منتشر کرد. اشعار وی در این کتاب تحسین زیادی برانگیخت؛ پس از آن مجموعه ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را منتشر کرد.

ابراهیم گلستان در مصاحبه‌ای با سعید کمالی دهقان از روزنامه گاردین در بهمن سال ۱۳۹۵ — پنجاه سال پس از درگذشت فروغ — گفت که رابطه او با فروغ دوطرفه بوده‌است. او دربارهٔ این‌که آیا فروغ تبدیل شده بود به یک عضو خانواده، گفت:

«خانواده چیست؟ اصلاً خانواده معنی ندارد. [تبدیل شده بود به] یک عضو شخصیت من.»[۱۲]
در میان سال‌های ۱۳۴۲–۴۳ فروغ یک‌بار دست به خودکشی زد. او یک جعبه قرص گاردنال خورد ولی خدمتکارش در هنگام غروب متوجه شد و او را به بیمارستان البرز برد.[۱۳حادثه در ساعت ۱۶:۳۰ بعد از ظهر دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ هنگام رانندگی با خودروی جیپ ابراهیم گلستان،[۱۴] در مسیر بین دروس و قلهک خیابان لقمان‌الدوله ادهم (بعداً شهید کماسایی) چهارراه مرودشت (بعداً شهید سوری) ۳۵°۴۶′۱۳٫۷۸″ شمالی ۵۱°۲۶′۵۳٫۲۱″ شرقی اتفاق افتاد.[۱۵] به گفته ابراهیم گلستان، فروغ قرار بود برای امور فنی فیلمی را به استودیو من (که اکنون در اختیار سیمافیلم است) ببرد. تصادف در مسیر برگشت و در صدمتری استودیو اتفاق می‌افتد. فروغ به علت این‌که با چند بچه که با بی‌احتیاطی به خیابان دویده‌اند برخورد نکند، چپ می‌کند و ماشین جیپ او در جوی بزرگ کنار خیابان می‌افتد. مستخدمی که همراه فروغ بوده، ابراهیم گلستان را خبر می‌کند و او را به بیمارستان هدایت که در بیست متری استودیو بود، می‌برند اما به این علت که او بیمه کارگری ندارد در آن بیمارستان پذیرفته نمی‌شود و در نهایت او را به بیمارستان رضا پهلوی (بیمارستان شهدای تجریش) می‌برند که در آن بیمارستان فروغ فوت می‌کند.[۱۶]

روز چهارشنبه ۲۶ بهمن جسد او را در امامزاده اسماعیل (زرگنده) شستشو دادند و با حضور خانواده، دوستان و علاقه‌مندانش در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپردند. صادق چوبک، ابوالقاسم انجوی شیرازی، جلال آل‌احمد، مهدی اخوان‌ثالث، احمد شاملو، هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، بهرام بیضایی، نجف دریابندری، احمدرضا احمدی و بسیاری دیگر از هنرمندان و نویسندگان در این مراسم حاضر بودند.[۱۷] ناصر تقوایی تصویر بخش‌هایی از این مراسم را در فیلم مستند فروغ فرّخزاد ۱۳ دی ۱۳۱۳ - ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ آورده‌است
سفر به آلمان و ایتالیا
۱۳۳۸ سفر به انگلستان جهت مطالعهٔ سینما و امور تشکیلاتی فیلم
۱۳۳۹ بازی در فیلمی مستند، دربارهٔ مراسم خواستگاری، به سفارش مؤسسهٔ فیلم ملی کانادا.
۱۳۳۹ تهیهٔ سومین قسمت فیلم آب و گرما.
۱۳۴۰ سفر مجدد به انگلستان جهت مطالعهٔ امور سینمایی – بازگشت به ایران و تهیهٔ یک فیلم کوتاه برای مؤسسه کیهان با همکاری سهراب سپهری
۱۳۴۱ سفر به تبریز جهت مقدمات فیلمی دربارهٔ جذامی‌ها.
۱۳۴۱ سفر مجدد به تبریز همراه سه تن، اقامت در تبریز به مدت ۱۲ روز و تهیهٔ فیلم خانه سیاه است، دربارهٔ جذامی‌ها.
۱۳۴۲ تهیهٔ فیلم‌نامه برای فیلمی که هرگز ساخته نشد.
۱۳۴۳ همکاری در فیلم خشت و آینه ساختهٔ ابراهیم گلستان.
۱۳۴۳ ترجمهٔ نمایشنامهٔ ژان مقدس اثر برنارد شاو دربارهٔ زندگی ژاندارک که قرار بود به روی صحنه بیاید و فروغ عهده‌دار نقش ژاندارک باشد.
۱۳۴۳ ترجمهٔ سیاحت‌نامهٔ هنری میلر در یونان به نام ستون سنگی ماروسی. (چاپ نشد)
۱۳۴۳ چاپ برگزیدهٔ اشعار فروغ
۱۳۴۵ سفر مجدد به ایتالیا و شرکت در دومین فستیوال مؤلف.

درود ها جواد عزیز و مهربانم
صبحت بخیر عزیزم
ممنون که سطربه سطر خواندی و پر انرژی پاسخ نوشتی
فقط لطفا اشعارت را مجزا در یک کامنت بنویس تا بعدا" راحت پیدایش کنم
مخلصت هم هستم جواد جان

شعرهایش
محمد حقوقی زندگی ادبی فروغ را به دو بخش تقسیم می‌کند: دوره اول (۱۳۳۲ تا ۱۳۳۹) که اسیر، دیوار و عصیان ماحصل آن است و دوره دوم (۱۳۳۹ تا ۱۳۴۵) که تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را سرود. به گفته وی، شعرهای او در هر دو دوره، «بی‌زنگار» و «نماینده ذهنیات زنی صمیمی و اصیل» است. به نظر حقوقی، شاعر دوره اول «زنی تنها و معترض» و سرشار از «تلاطم احساسات زنانه و مادرانه» است که در برابر سنت‌های اجتماعی و خانوادگی قیام کرده‌است. شعرهای فروغ در این دوره در قالب چارپاره است و خط محتوایی آنها عمیق نیست. اما به نظر حقوقی، دوره دوم، بیانگر زنی همچنان تنها ولی با تفکر و تخیلی جهانی است که در قالب آزاد شعر می‌سراید و شعرهایش خواننده را در عمق به پیش می‌برد و به تأمل وامی‌دارد.[۱۸]فروغ موضوعاتی را در شعر خود مطرح کرد که به گفته سیروس شمیسا در حدوداً هزار و دویست سال ادبیات فارسی سابقه نداشته‌است؛ مثلاً شاعران کهن کمتر در مورد زندگی خصوصی خود سخن گفته‌اند و اگر هم گفته‌اند، معلوم نیست صادقانه بوده یا خیر. اما فروغ عاطفه و احساس خود را صمیمانه بیان کرده‌است.[۱۹]

از طرف دیگر، نگاه زنانه فروغ، به گفته شمیسا، در ادبیات فارسی سابقه نداشته‌است؛ چنان‌که شعرهایش بی‌پرواست اما رکیک نیست. او بر خلاف پروین اعتصامی از شوهر و پدر و فرزند و معشوق خود گفت و از چرخ خیاطی و جارو و آشپزخانه. طرح این مسائل در شعر در ادبیات و اجتماع دوران فروغ، تازگی داشت و از این رو شعرهای فروغ با (به تعبیر شمیسا) پیش‌داوری‌های عجولانه و غیرعلمی مواجه شد؛ در حالی که ادبیات فارسی به این نگرش نیاز داشت.[۲۰]

تا قبل از فروغ، معشوق در شعرهای شاعران فارسی‌زبان، در مقام معشوق زن توصیف می‌شد. حتی در شعرهای رابعه و مهستی، معشوق مرد چهره مشخصی نداشت و قابل تفکیک از معشوق زن نبود. فروغ، بیشتر و صریح‌تر از دیگران چهره مرد زمینی را به‌عنوان معشوق توصیف کرده‌است. از طرف دیگر، معشوقِ شعرهای فروغ، دارای فردیت است؛ در حالی که تا قبل از آن معشوق یک موجود جمعی است و هویت مشخصی ندارد.[۲۱]

شمیسا بن‌مایه‌های[ب] شعر فروغ را در کتاب نگاهی به فروغ فرخزاد فهرست کرده‌است.به تعبیر محمد حقوقی، در شعر فروغ بیش از هرچیز، نگرانی و اضطراب، تنهایی و بیهودگی، مسخ و دگردیسی، وحشت و تاریکی موج می‌زند و همه این مفاهیم با درونمایه اصلی شعر او؛ یعنی «دلهره زوال» پیوند می‌خورد. شاعر گاه در گرداب زوال گرفتار می‌شود و تلاش می‌کند از آن بگریزد و گاه پیروزمندانه بر آن فائق می‌شود و رویش دوباره خود را به مخاطب نشان می‌دهد.[۲۳]

زبانبه گفته سیروس شمیسا، زبان فروغ، زبانی آهنگین، ملایم، صمیمانه و روان است و در عین حال که زبانی ادبی است، به طبیعت کلام عادی بسیار نزدیک است. شعر فروغ سخت عاطفی و مؤثر است و بوی صداقت و صمیمیت می‌دهد؛ چنان‌که خود فروغ از آن با عنوان «شعر صمیمانه» یاد کرده و آن را در مقابل «شعر فاضلانه» نشانده‌است. به عقیده شمیسا، ادبی بودن شعر فروغ از جنس امروزی است و از واژگان و اصطلاحاتی استفاده کرده‌است که در زمان خودش مرسوم بوده.[۲۴] به گفته شمیسا، زبان فروغ، در عین حال، زبانی سمبولیک است؛ چون بیش از شاعران دیگر از زندگی خصوصی خود با صداقت صحبت کرده و درنتیجه آگاهانه یا ناخودآگاه وجه سمبولیکی برای واژگان قائل شده‌است. شمیسا از واژگانی مانند حجم، دست و آینه نام می‌برد که در شعر فروغ هاله معنایی و کاربردی خاص خود را پیدا کرده‌اند.[۲۵] محمد حقوقی، همنشین کردن صفت‌ها و مضاف‌الیه‌های تازه با کلمات را، به خصوص در دوره دوم شاعری (تولدی دیگر به بعد)، از مشخصات زبان فروغ برمی‌شمارد.[۲۶]

م. آزاد، شعر فروغ را دو قِسم می‌داند؛ یکی حدیث نفس که بداهه‌سرایی‌ها و زمزمه‌های او را تشکیل می‌دهد و دیگری، حساسیت شدید که موجب دقت سریع و غیرطبیعی به اشیا می‌شود. قسم دوم، منشأ کشف رابطه در چیزهای ظاهراً بی‌ربط و ایجاد تداعی‌های تازه می‌شود.[۲۷]فروغ اهمیت زیادی برای وزن قائل بود و چنان‌که سیروس شمیسا گفته‌است، «همه اشعار او وزن دارد اما گاهی نه وزنی که دقیقاً مبتنی بر قواعد عروض شعر کلاسیک باشد.» به گفته وی، همه اشعار فروغ که در قالب‌های سنتی و نیمه‌سنتی (مانند چارپاره) سروده شده‌است و همچنین تعدادی از شعرهای او در قالب نیمایی، از نظر عروضی اشکالی ندارد اما در بعضی از شعرهای نیمایی او، دو وزن در هم آمیخته شده یا به جای بعضی از ارکان عروضی، از ارکان متفاوتی استفاده شده‌است که این امر در عروض سنتی مرسوم نیست.[۲۸] مثلاً در شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد»، که در وزن مجتث (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن) سروده شده‌است، در جاهایی به جای مفاعلن از مستفعلن، مفاعلُ، مفاعیلن یا فعولن استفاده کرده و در جاهایی نیز مفعولن یا فاعلاتن را به جای فعلاتن نشانده‌است.[۲۹]

به گفته شمیسا فروغ که در جایی گفته‌است: «من هیچ اوزان عروضی نخوانده‌ام.»،[۳۰] بدون توجه به نکات فنی مربوط به عروض و با تکیه بر ذوق و حس موسیقایی خود، توانست به عروض فارسی وسعت بیشتری ببخشد و امکان نزدیک شدن شعر و طبیعت گفتار امروزی را فراهم کند.[۳۱] بر خلاف نیما یوشیج و پیروانش از جمله مهدی اخوان ثالث، فروغ برای نوآوری در وزن شعر، فقط به کوتاه و بلند کردن مصراع‌ها از طریق انبساط یا انقباض طولی (یعنی تکرار غیرمساوی ارکان عروضی در مصراع‌ها) اکتفا نکرد؛ بلکه انبساط یا انقباض درونی مصراع‌ها را نیز به کار برد. منظور از انبساط درونی این است که یکی از ارکان عروضی (یا بخشی از آن) در مصراع تکرار شود. به‌طور مثال، وزن مصراع «و این غروب بارور شده از دانش سکوت»، مفاعلن (مفاعلن) فعلاتن مفاعلن است. این وزن، نسبت به وزن اصلی (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن)، رکن «فعلن» را کم دارد (انقباض طولی) و رکن مفاعلن که در پرانتز آمده، تکراری است (انبساط میانی).[۳۲]شاعران ایده‌آل فروغ در ابتدای دوران شاعری، به گفته خودش، نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج و فریدون مشیری بودند. به گفته محمد حقوقی، آشنایی با اشعار احمد شاملو و نیما یوشیج در آستانه بیست سالگی، تحولی در نگاه شاعرانه فروغ ایجاد کرد که ماحصل آن کتاب تولدی دیگر و شعرهای بعدی او بود که جایگاه او را به عنوان یک شاعر برجسته و صاحب سبک تثبیت کرد.[۳۳] حقوقی، تأثیر پذیری فروغ از شاملو را نه از حیث محتوا، بلکه به لحاظ زبان می‌داند. وی وجود واژگان مشترک بین شعرهای این دو شاعر (مانند «خطوط پیکر» یا «نی‌نی چشم») را ناشی از ارتباط کوتاه مدت فروغ با دفتر هوای تازه شاملو دانسته‌است و معتقد است بین این دو شاعر هیچ تشابه فکری وجود نداشت.[۳۴]

حقوقی یکی از منابع مهم تاثیرپذیری فروغ را تورات می‌داند؛ چنان‌که شعر «آیه‌های زمینی» از نظر محتوا و شیوه بیان، به تورات شباهت پیدا کرده‌است. او از این منظر، شباهت شعر فروغ به شعرهای ادیت سیتول را ناشی از مشترک بودن منبع الهام این دو شاعر می‌داند: «وقتی خاستگاه دو شعر از دو شاعر از یک منبع بود، دیگر نمی‌توان از تأثیر یکی بر دیگری سخن گفت».[۳۵] وی همچنین تجربه سینمایی فروغ، به خصوص حضور در جذامخانه تبریز را از عوامل تأثیرگذار بر شعر او می‌داند.[۳۶]

خود فروغ فرخزاد در نامه‌ای که ابراهیم گلستان، گفته‌است: «ای کاش می‌توانستم مثل حافظ شعر بگویم و مثل او حساسیتی داشته باشم که ایجادکننده رابطه با تمام لحظه‌های صمیمانه تمام زندگی‌های تمام مردم آینده باشد.»[۳۷محمدرضا شفیعی کدکنی، سبک و زبان فروغ فرخزاد را دارای تشخص و استقلال می‌داند و سه ویژگی برای آن برمی‌شمارد: اول این که زبان شعر فروغ ساده و نزدیک به زبان محاوره است. دوم این که فروغ قدرت و مهارت زیادی در فراخوانی واژگان دارد و به خوبی و آزادانه آنها را برای بیان دریافت شخصی خود انتخاب می‌کند و سوم نوآوری او در توسعه وزن عروضی شعر و به‌طور خاص، انبساط میانی وزن شعر است که در کتاب تولدی دیگر کاملاً مشهود است. به گفته شفیعی کدکنی، توسعه ارکان عروض در شعر فارسی، در قرن چهارم هجری سابقه داشته‌است، اما به فراموشی سپرده بود.[۳۸]

فروغ به نوعی شعر محض گرایش دارد که مسیر خیال و احساس او در شعر، بدون اندیشه قبلی ثبت می‌شود. او بنیادگذار این شیوه نیست اما به نظر شفیعی کدکنی، «نمونه‌هایی ارجمند» از این نوع شعر از وی بر جای مانده‌است. وی شعر غنایی ساده‌ای را ارائه کرده‌است که حد اعلای دریافت‌های فردی او، به عنوان یک زن، از روابط عشقی و غریزی است؛ عشقی زمینی و ساده.[۳۹] سیروس شمیسا استفاده از واژگان اروتیک را، حتی به صورت ناخودآگاه، از مختصات سبکی فروغ می‌داند.[پ][۴۰] با این حال، شعر فروغ به جنبه‌های اجتماعی هم پرداخته‌است؛ چنان‌که به عقیده شفیعی کدکنی، شعرهایی مانند «آیه‌های زمینی»، «عروسک کوکی»، «ای مرز پرگهر» و «دیدار شب» از منظر دریافت اجتماعی با شعر تواناترین شاعران معاصر در این حوزه، مانند احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث برابری می‌کند.[۴۱]به گفته شمیسا، شاعران بسیاری تحت تأثیر زبان فروغ قرار گرفته‌اند و از سهراب سپهری نام می‌برد که زبانش بیش از دیگران به فروع شبیه است.[۴۲] به گفته شمیسا، از آنجا که سهراب بهترین شعرهای خود را در اواخر عمر فروغ و پس از وی سروده‌است، سهراب تحت تأثیر لحن و زبان فروغ بوده‌است.[۴۳] محمد حقوقی نیز به تأثیرگذاری فروغ بر شیوه‌های بیانی سهراب اشاره کرده‌است و در جلد چهارم از مجموعه شعر زمان ما، از قطعه‌شعرهایی نام می‌برد که به زعم وی، الهام‌بخش سهراب در صدای پای آب بوده‌است.[۴۴]

ضیاءالدین ترابی مبدع انبساط میانی در وزن را فروغ می‌داند و می‌گوید که شاعران هم‌دوره یا بعد از فروغ هم به تناسب و ضرورت از آن استفاده کرده‌اند.[۴۵] وی در کتاب فروغی دیگر، نمونه‌هایی از اشعار نصرت رحمانی، رضا براهنی، محمدعلی سپانلو، طاهره صفارزاده، منوچهر آتشی و شاعران دیگر را فهرست کرده که از این شگرد استفاده کرده‌اند.[۴۶]

محمد حقوقی همچنین به تأثیر منفی فروغ بر شاعران جوان و به خصوص شاعران زن در دهه ۱۳۴۰ اشاره کرده‌است.[۴۷]
آثار اشعار
۱۳۳۱ - اسیر، شامل ۴۳ شعر
۱۳۳۵ - دیوار، شامل ۲۵ قطعه شعر
۱۳۳۶ - عصیان، شامل ۱۷ شعر
۱۳۴۱ - تولدی دیگر، شامل ۳۵ شعر
۱۳۴۲ - ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، شامل ۷ شعر

تقدیم با احترام خدمت پسر گلم جواد جان

درودو ادب استاد فخوری مهربان و همه ی دوستان
حقیقتش چندبار آمدم بنویسم دررمجله یقبل نیز اما منصرف شدم تا دوباره این بار که عکس را دوباره دیدم ،

قبلا عرض شد خود رسانا مدیا در اختیار سیاهیست
و هرچندیک بار اخباری را نشان می دهند جهت خواب ناخودآگاه جمعی و جهت دادن به اهدافشان ،شخصی که در عکس هست به گمانم اصلا انسان نیست ،از میمیک صورت و ...کاملا مشخص است حالا شایدبکویید خوب درمانده است یا ....قبلا به نوعی خاص از موجودات اشاره شده بود که بین ما انسان ها زندگی می کنند و قادر به تغییر چهره هستند ...اگر فراموش نکرده باشم خبر مربوط به این اشخاص را همان یک بار از طریق رساه دیدیم با عقل هم که بنگریم از آداب و رسوم ما بعید بود که عده ای بخواهند در قبرستان سکنی گزینند ،مگر به هدفی خاص و برای ایجاد حس ترس و تنفر و انرژی های منفی به کل یک جامعه ،اهریمن و ایادی اهریمن کارشان همین هست بدن اینکه بدانیم از همه طریق ما را تخلیه انرژی و هوش می کنند ،همین حالا که دوباره پیرامو ن عکس می نویسم ضربان قلبم تغییر کرد ....پناه بر خدا ،چند سال پیش بود که طوفانی ناگهان تهران را دربرگرفت به یکباره برای چند لحظه کل تهران سیاه شد آن هم از اهداف شان بود که البته به یاری خداوند باز هم می گوییم عشق آمده است که بماند
نور آمده است که بماند

درپناه حضرت عشق باشید همیشه

خب دوستان عزیزم امیداروام مورد توجه وقبول واقع گردد
ورحیم جان ودوستان عزیزمممممم دوستتون دارم💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
🌺🌺🌺🌺🌺🌷
🍀☘️🌱🌹💐
🌿🌿🌿🍁
🪴🪴🪴
🏵🏵
💟

تقدیم با احترام خدمت استاد بانو قشقایی عزیز

عکس ومکث
زندان شطرنجی
میله های زیبا ولی پرماجرا
شطرنج بازان سرسخت ولی حرفه ای
دوحریف گردن کلفت ولی مهربان
صفحه های سیاه سفید
خانواده منتظر
بچه‌ها گریه کنان به دنبال بابا.....
زخم های بی امان
حرف های بی شمار
شکنجه های بی امان
سکوت دیوارهای سیاه
لبخند میله های کج
امان امان امان امان از زندان .........
🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️❤️💛❤️💙صورخیال
احساس قلب را خودت حس کن
گرمای تو در دورنم را حس کن
دوست داشتن چه بسا دیوانگیست..
درمان من تو میدانی ....🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️

تقدیم به قاب صور خیال..

نوشیدن یک فنجان قهوه
با طعم تلخ تنهایی..
به شیرینی یادت
میارزد..

ساسان نجفی( سراب)

قضیه آنقدر واضح گفته شده که به دنبالش نیستیم
بیرون زتو نیست هرچه در عالم هست در خود بطلب ....
جهان هستی کائنات آنطور که به مانشان داده اند نیست ،ما برای قرار گیری در کانال حقیقت بعد از مرگ نیاز داریم که بشناسیم که گمگشته نباشیم آنچنان که مارا ساختند

کاعنات درست از درون افراد شکل می گیرد ،خورشید و ماه و تمام ستارگان و کواکب و ....

خارج از بعد روحانی در بعد جسم وجود ندارد یا لااقل هنوز نتوانسته اند به مرحله ای برسند که بتوانند در این حوزه وارد شوند ،یعنی غیر قابل نفوذ است با این ماده آنچنان که خداوند فرمودند هیچ شخصی نمی تواند بگذرد که با شهاب های ثاقب هدف قرار خواهند گرفت

ما در یک محفظه اسیر ساختند بارها و بارها به دنیا می آییم برای سو استفاده از انرژیمان ،فضاو جو بعد از گنبد فقط آب است ،ابهای بالا ، در حقیقت ما هنوز هم در رحمی دیگر به سر می بریم ،تا آنجا که عقل و درکم رسید عرض شد ...نپیچانید ،نپیچانیم خودرا و کلمات را دنیای ما به اندازه ی کافی از حقیقت دور شده است برادر عزیزم خواهر عزیزم نیاز به هیچ پیچیدگی نیست

بنده ی خوب خداوند باشیم و بخواهیم عمل نیک انجام دهیم
از عشق می گوییم عشقی که شامل همه ی مخلوقات الهیست
حال جامعه و الانمان نیز همین است هرفرد درون حود بنگرد این عشق تا کجا گسترش می یابد ...کلماتی که می گوییم از فخراست به گمانمان سوادوعلم زیادمان است حاشا که علم بدون نور علم بدون آمیخته شدن با عشق علم بدون آگاهی ذره ای به کارمان بیاید ،در همین راستا سروده هایمان نیز بعداز رفتنمان از این جهان ....تنها ازعشق باز خواست می شویم و عشقی که گسترانیدیم و کلماتی که با آن باعث شدیم دیگران نیز به زیبایی خود به عشق بپردازند
⛔نیاز به درخشیدن ما نیست بلکه آنجور رفتارنماییم باشیم و سخن بگوییم که خداوند متجلی شود در جهان ⛔

درد و رنج است اما خداوند ∞پندار ∞رانیز به انسان ها هدیه داد
با پرداختن به زشتی به بدی به ...اوضاع سامان نمی پذیرد با هی روزگار گفتن و در فکر فرورفتن

سهراب فرمودند چشم ها را باید شست
می گوییم
آی کجایی سهراب

صورت آیینه را باید شست
رو به تجلی برویم

تا می توانیداب را شارژ عشق نموده و بنوشیم و مقابل نور بایستیم یا ...زیرا نور حال حاضر نیز متفاوت است به دلیل قرا ر گرفتن زمین در منطقه ای خاص در کیهانعرض شد زمین در حال معراج است و تمام آنچه برزمیناست نیز باید همراه باشند وگرنه حذف ...به همین دلیل است که کفته می شود حتی در بعد فیزیکی و این بدن هم شاهد تغییرات خواهیم بو د به یاری پروردگار ،همین حالا هم هستند افرادی از بعد دیگر که چشمهای ما قادر بهدیدن آنها نیست زیرا در آن فرکانس قرار نداریم 🔴لطفا چنانچه مایل هستید فیلم پیشگوییهای آسمانی را ببینید تا آشنایی بیشتری با انرژی و آنچه عرض شد به دست آورید🔴

عرض می کردم تا می توانیم از خورشید استفاده نماییم زیرا اکتیو کننده ه است این نور در حال شفا دادن است و بدن فیزیکی مارا مهیای شرایط جدید می سازد پس آب کافی نیز باید بنوشیم که این بسته های نوری این الیاف و تا رو پود نوری در بدن متراکم ما بازشده و آن آگاهی را دریافت کنیم
فوتون نور از آنجا که ارسال می شود تا به مابرسد فریم به فرم عکس گرفته وقتی به ما می رسد بی نهایت آکاهیست ،آب ها نیز حافظه ی بی نهایت همراه دارند شارژ عشق شوند تمام ساختار آن متفاوت می شوند
خواستند سطح زمین را با صفحه هایی ها بپوشاند که نور به زمین نرسد اما مگر می توانند با طرح عظیم نورو عشق به جنگ بپردازند ...خیر اوست حاکم مطلق و فرمانروای کل جهانیان

پرودگارا شکر در هرنفس با هرنفس و برای هرنفس
سپاسگزارت هستیم برای نور برای روشنایی برای عشق
جاری بر زمین ،عاشقت هستیم

(این تصویر زیبای خورشید و ابر نیز همین حالا تقدیم به همه ی شما عزیزان ،آمده بودم پشت بام 🥰
همین دیگه و خداوند به تمام مخلوقاتش حواسش هست ماییم که گاهی فراموش می کنیم و کلا زندکیمان شده حول مادیات و ماده حول اینکه ناممان مدخوش نه مخدوش 😅شود ....جهان جز عشق محرابی ندارد وعشق است که بدادمان می رسد ....

رحمت خداوند بر شما باد و بریکایک ما🙏

درودبرشما ساسان جان عزیزمممممم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم بسیار زیبا نوشتيد وپرمفهوم احسنت برشما ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️
❤️❤️
❤️

شب و هوس اثر فروغ فرخزاد
در انتظار خوابم و صد افسوس
خوابم به چشم باز نمی‌آید
اندوهگین و غمزده می‌گویم
شاید ز روی ناز نمی‌آید

چون سایه گشته خواب و نمی‌افتد
در دام‌های روشن چشمانم
می‌خواند آن نهفته نامعلوم
در ضربه‌های نبض پریشانم

مغروق این جوانی معصومم
مغروق لحظه‌های فراموشی
مغروق این سلام نوازشبار
در بوسه و نگاه و هم آغوشی

می‌خواهمش در این شب تنهائی
با دیدگان گمشده در دیدار
با درد، درد ساکت زیبائی
سرشار، از تمامی خود سرشار

می‌خواهمش که بفشردم بر خویش
بر خویش بفشرد من شیدا را
بر هستیم بپیچد، پیچدسخت
آن بازوان گرم و توانا را

در لابلای گردن و مو‌هایم
گردش کند نسیم نفس‌هایش
نوشد، بنوشدم که بپیوندم
با رود تلخ خویش به دریایش

وحشی و داغ و پر عطش و لرزان
چون شعله‌های سرکش بازیگر
درگیردم، به همهمه درگیرد
خاکسترم بماند در بستر

در آسمان روشن چشمانش
بینم ستاره‌های تمنا را
در بوسه‌های پر شررش جویم
لذات آتشین هوس‌ها را

می‌خواهمش دریغا، می‌خواهم
می‌خواهمش به تیره، به تنهائی
می‌خوانمش به گریه، به بی‌تابی
می‌خوانمش به صبر، شکیبائی

لب تشنه می‌دود نگهم هر دم
در حفره‌های شب، شبی بی‌پایان
او، آن پرنده، شاید می‌گرید
بر بام یک ستاره سرگردان


شب و هوس
🖋فروغ فرخزاد 🖋

نگاه کن که غم درون دیده‌ام

چگونه قطره قطره آب میشود

چگونه سایهٔ سیاه سرکشم

اسیر دست آفتاب میشود

نگاه کن

تمام هستیم خراب میشود

شراره‌ای مرا به کام میکشد

مرا به اوج میبرد

مرا به دام میکشد

نگاه کن

تمام آسمان من

پر از شهاب میشود

* *

تو آمدی ز دورها و دورها

ز سرزمین عطرها و نورها

نشانده‌ای مرا کنون به زورقی

ز عاجها، ز ابرها، بلورها

مرا ببر امید دلنواز من

ببر به شهر شعرها و شورها

به راه پر ستاره میکشانیم

فراتر از ستاره مینشانیم

نگاه کن

من از ستاره سوختم

لبالب از ستارگان تب شدم

چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل

ستاره چین برکه های شب شدم

چه دور بود پیش از این زمین ما

به این کبود غرفه‌های آسمان

کنون به گوش من دوباره میرسد

صدای تو

صدای بال برفی فرشتگان

نگاه کن که من کجا رسیده‌ام

به کهکشان، به بیکران، به جاودان

کنون که آمدیم تا به اوجها

مرا بشوی با شراب موجها

مرا بپیچ در حریر بوسه‌ات

مرا بخواه در شبان دیر پا

مرا دگر رها مکن

مرا از این ستاره‌ها جدا مکن

نگاه کن که موم شب براه ما

چگونه قطره قطره آب میشود

صراحی سیاه دیدگان من

به لالای گرم تو

لبالب از شراب خواب میشود

به روی گاهواره‌های شعر من

نگاه کن

تو میدمی و آفتاب میشود

آفتاب می شود
🖋فروغ فرخزاد 🖋

عرض سلام و تبریک به تمام عزیزان
وتبریک خاص به استاد جان بخش جناب استاد فخوری عزیزم

پیش از تمام صفحه‌های مجله، اتنخاب عنوان "عکس و مکث" توجهم را به خود جلب کرد. عنوانی بسیار عالی و جالب و بدیع، احسنت بر این انتخاب شما.
در مورد صفحه‌های ناب مجله نمی‌توانم فی‌البداهه نظری دهم و به خوانشی چند باره و تاملی در خور نیاز دارم اینست که تا می‌خواهم نظرهای کامل بگذارم مجله‌ی بعدی منتشر شده است اما بگویم که تابه حال تمام آن‌ها و هر کدام به توع خودشان برایم جذاب و عالی بوده اند و حتمن خواهند بود.

پیروزتر از همیشه باشید.
♥️🌹

سپاس همه ی صفحه ها زیبا بودند و ارزشمند تمام بخش ها سپاس از همه ی دوستان ،و حال که بودیم و مجال هست شعری نیز برای قسمت صور خیال
۱.
زیبا برتنم پیچیده ای
چون پیراهنی از دیبایی
برقصانم در پیچ و تاب آغوشت
برویانم از سرانگشتان نوازشت
زندگی یک جان گفتن از ته دل
شنیدن دوستت دارم
یا
غرق دریای نگاهت شدن است

۲.
شکوه شاعرانه ای
شکوفه می بخشی برشعرم
به بادیه ی بهار و بنفشه می رسند
عاشقانه ها در آغوشت

۳.

به اشتیاق شانه ات
به شور شاعرانه ا م
زمان شراب می شود میان لحظه ها
ببین
پراز جوانه اند این عاشقانه ها


و برقرار باشید استاد فخوری مهربان و سپاس

عکس ومکث
زندان شطرنجی
میله های زیبا ولی پرماجرا
شطرنج بازان سرسخت ولی حرفه ای
دوحریف گردن کلفت ولی مهربان
صفحه های سیاه سفید
خانواده منتظر
بچه‌ها گریه کنان به دنبال بابا.....
زخم های بی امان
حرف های بی شمار
شکنجه های بی امان
سکوت دیوارهای سیاه
لبخند میله های کج
امان امان امان امان از زندان .........
🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️❤️💛❤️💙صورخیال
احساس قلب را خودت حس کن
گرمای تو در دورنم را حس کن
دوست داشتن چه بسا دیوانگیست..
درمان من تو میدانی ....🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️

به‌به چه مجله خوب و پربار و نابی
ای جانم حضرت عشق (جاودانه‌ی بیتکرار ــ صدای همیشه ماندگار) کنار ایرج خان جنتی عطایی... واویلا (طلایه‌دار: ای بزرگ موندنی ای طلایه‌دار روز) دستمریزاد استاد غوغا کردی❤

درود و عرض ادب و ارادت آقا رحیم جان عزیز و هنرمند
خداقوت و خسته نباشید عرض میکنم بزرگوار
فقط یک نکته بگم راجع به بداهه‌‌ای که ارسال کردم:
فقر
اعتیاد
تنهایی
کارتن‌خوابی
گورخوابی
سیاهی
سیاهی
سیاهی
_راستی اطراف شما زندگی چه رنگی‌ست؟_!

(سطر آخرش تایپ نشده! که احتمالا بخاطر حجم بالای تایپ و طراحی باشه وجداناً حق میدم؛ انصافاً میدونم کار سختیه و گاهی خطای تایپ پیش میاد)
عیبی نداره فدای سرتون

راستی آقا رحیم گل، در بعضی قسمت‌ها شفافیت و گرافیک نوشته‌ها تاحدودی پایین است و فکر میکنم بدلیل فونت مداد سیاه با کنتراست بالا باشد یا شاید نوع فونت و چاپ! که البته شما مقصر نیستید و این احتمالا بخاطر تفاوت ابزار گرافیکی گوشی و طراحی سایت است.
قلمتان سبز و تنور دلتان گرم

تقدیم با احترام خدمت استاد علامیان عزیز

درود بر مرد نیک روزگار استاد فخوری هنرمند شاعر و ادیب دوستداشتنی سایت💥🎉👏💐💯🧿🪷🤞🏝️🏝️⭐🌻🌻💫💫🌸👏


سپاس از شما ارجمند بابت این همه زیبای،هنر،خلاقیت،منش،روش،تلاش بی وقفه وشب زنده داری و ....،کسانی که برای اعتلای هنر،ادب و فرهنگ این سرزمین زحمت میکشند نزد اهورامزدای ادیب،هنرمند بزرگ قطعا سربلند و سرفراز هستند و از اوست که هدیه میگیرند،سلامتی و شادکامی سهم دل مهربانت استاد فخوری عزیز 💯💐🎉💥👏🌸💫💫🌻⭐⭐⭐🏝️🏝️🤞🤞🪷🪷🪷🧿☄️☄️☄️☄️☄️🙏🙏🙏🌼🌼🍂🍂🥀🥀🌱🌱🪴❤️❤️❤️❤️❤️🫂🫂🫂🫂🫂

سپاسمندم از همه ی ادبای سایت که با قلم،قدم،تحسین،ابراز احساسات خود کمک شایانی به سایت و مجله ی خودمان میکنند.


همه ی مطالب یک به یک زیبا،دلنشین،اموختنی ست دست همه ی عزیزان درد نکند،سلامتی و بهروزی باشد همه ادبا و فرهیختگان باهم و در کنار هم،آمین🌸

🌸❤️🪴🌱🌱🥀🍂🍂🌼🙏☄️🧿🧿🪷🪷🤞🤞🏝️🏝️⭐⭐🌻🌻💫💫👏💥💥🎉🎉💐💐💯💯✍️✍️✍️🔥🌾❤️‍🔥🌠☘️🌟🌟🍃🌲🌲🙏🌼🍂🥀🪴🪴❤️🫂🫂🌸☄️🧿🧿🪷🪷🤞🤞🏝️🏝️⭐⭐🌻🌻💫💫👏💥🎉💐💐💯💯💯✍️🌲🍃🌟☘️🌠❤️‍🔥🌾🔥🌸🌸🌸🌸🌸🙏🙏🙏🙏🙏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏🙏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏🙏

تقدیم به استاد فخوری فخر ایران زمین🙏👏👏🌸🔥🔥🌾🌾❤️‍🔥❤️‍🔥🌠🌠☘️☘️🌟🍃🍃🌲✍️💯💯💐🎉🎉💥💫💫🌻⭐⭐🏝️🏝️🤞🤞🪷🪷🧿🧿☄️☄️❤️❤️❤️🪴🪴

ایستاده به احترام ابر مرد فخرآفرین دست می زنیم




همه ی مطالب شکوهمندانه و ارزش افرین
خداوند به قلمتان حرکت و به حرکتتان برکت ارزانی نمایند

عکس ومکث
زندان شطرنجی
میله های زیبا ولی پرماجرا
شطرنج بازان سرسخت ولی حرفه ای
دوحریف گردن کلفت ولی مهربان
صفحه های سیاه سفید
خانواده منتظر
بچه‌ها گریه کنان به دنبال بابا.....
زخم های بی امان
حرف های بی شمار
شکنجه های بی امان
سکوت دیوارهای سیاه
لبخند میله های کج
امان امان امان امان از زندان .........
🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️❤️💛❤️💙صورخیال
احساس قلب را خودت حس کن
گرمای تو در دورنم را حس کن
دوست داشتن چه بسا دیوانگیست..
درمان من تو میدانی ....🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️

فروغ فرخزاد آنقدر عزیز است که درگذشت پسرش ، اندوهگین مان کند ؛ انگار وجود کامیار شاپور ، دست بیرون مانده فروغ از گور بود در میان ما ، دستی که فروغ عقیده داشت که سبز خواهد شد ، اما نشد !
نبوغ بی نظیر فروغ در کامیار تکرار نشد و او حتی نتوانست مثل پرویز شاپور ، هنری در خور نام و خانواده اش داشته باشد ، اما کامیار یا به قول فروغ «کامی» ای که خوانندگان شعر می شناسند ، کامیاری نبود که همراه پدرش زندگی می کرد و نهایتا در این تیرماه گرم ، درسن 66 سالگی درگذشت ؛ کامی ِ فروغ ، پسرک کوچکی است که فروغ درشعر «دیو شب» برایش لالایی می خواند و انگار که مقهور دیو شب شده ، از پسرش می خواهد که سر از دامان گناه آلودش بردارد.
این شعر فروغ ، اگر چه متعلق به دوران پیش از «تولدی دیگر» است و جزو شعرهای درخشان و بی نظیر او نیست ؛ اما بن مایه های آن شعرهای درخشان را دارد ؛ گویی روایتی دیگر از شعر «وهم سبز» است : « مرا پناه دهید ای اجاقهای پر آتش ، ای نعل‌های خوشبختی / و ای سرود ظرفهای مسین در سیاهکاری مطبخ / و ای ترنم دلگیر چرخ خیاطی / و ای جدال روز و شب فرشها و جاروها ...» . فروغ در دیو شب ، در قالب لالایی برای پسرکش ، به او می گوید که دیو شب ، برای بردن بچه ها می آید اما وقتی که من می گویم که از تو مادرانه ، حمایت می کنم ، آن دیو می گوید که دامن من از گناه سیاه است و برای همین واهمه ای از من ندارد . دیوِ شب در این شعر ، می تواند نمادی باشد از جامعه ای که می خواست کامیار کوچک را از فروغ بگیرد ، جامعه ای که سیاهکاری اش بسیار است اما در مواجهه با زنی همچون فروغ ، همه بدی هایش را فراموش می کند و چنان انگی به زنانی چون فروغ می زند ، که او ناچار می شود سر کودک دلبندش را از دامانش جدا کند تا لااقل او را از سرزنش جامعه نجات بخشد .
فروغ در زندگی خانوادگی چنین کرد ، پس از طلاق از پرویز شاپور ، گاهی دورادور به دیدن پسرش می رفت که از مدرسه به خانه می رود ؛ اما در کنار این داغ و حسرت همیشگی ، شعرهایش روز به روز درخشانتر می شد و نام فروغ ، نامی ماندگار در قله ادبیات فارسی شد .
درگذشت کامیار شاپور می تواند بهانه ای باشد برای بازخوانی شعر «دیو شب» فروغ فرخزاد ؛ شعری که با آن «کامیار فروغ» ( و نه کامیار شاپور ) هم در ادبیات ایران جاودانه شد :لای لای، ای پسر کوچک من
دیده بربند، که شب آمده است
دیده بربند، که این دیو سیاه
خون به کف، خنده به لب آمده است

سر به دامان من خسته گذار
گوش کن بانگ قدمهایش را
کمر نارون پیر شکست
تا که بگذاشت بر آن پایش را

آه بگذار که بر پنجره ها
پرده ها را بکشم سرتاسر
با دو صد چشم پرازآتش وخون
می کشد دم به دم از پنجره سر

از شرار نفسش بود که سوخت
مرد چوپان به دل دشت خموش
وای، آرام که این زنگی مست
پشت در داده به آوای تو گوش

یادم آید که چو طفلی شیطان
مادر خسته خود را آزرد
دیو شب از دل تاریکی ها
بی خبر آمدوطفلک را برد

شیشه پنجره ها می لرزد
تا که اونعره زنان می آید
بانگ سر داده که کو آن کودک؟
گوش کن، پنجه به در می ساید

نه برو،دور شو ای بد سیرت
دور شو، از رخ تو بیزارم
کی توانی برباییش از من
تا که من در بر او بیدارم

ناگهان خامشی خانه شکست
دیو شب بانگ برآورد که آه
بس کن ای زن که نترسم از تو
دامنت رنگ گناه است، گناه

دیوم اما تو زمن دیوتری
مادرو دامن ننگ آلوده!
آه، بردار سرش ازدامن
طفلک پاک کجا آسوده؟

بانگ می میرد و در آتش درد
می گدازد دل چون آهن من
می کنم ناله که کامی، کامی
وای بردار سر از دامن من......

محمدحسین روانبخش

درودی دیگر جناب استاد فخوری معزز
باتشکر وقدر دانی وآرزوی سلامتی وتوفیق روز افزون حضرتعالی

تقدیمتان با احترام

درود مجدد و عرض خسته نباشید خدمت شما استاد فخوری
بهترین خیاط این کوچه 👌😊👏👏👏
شعر جناب ملایری و نقد جناب عزیزیان بسیار عالی👏👏👏👏👏
داستان کوتاه از گی دو موپاسان چقدر قشنگ بود این داستان💔💔💔
مقاله پاورقی شعر+ من از جناب علامیان:
هنرمند نمی تواند ناراضی نباشد چرا که هنر در رضایت می میرد👌 احسنت جناب علامیان👏👏👏

چه شعر موج نو زیبایی از بانو فرزانه سیف دین وند👏👏👏
کاریکاتور:
ذهنیتم از سعدی یکجور دیگه بود😉
عکس و مکث: شعر همه دوستان خوب بود👏👏
اما این عکس همیشه برایم تازگی دارد و امیداورم هیچ وقت هم یادمان نرود چه کشیدیم

جناب فخوری
عکس ومکث این هفته:

بنده رو یاد نژادپرستی انداخت
همیشه با نژادپرستی مشکل دارم
و بدتر اینکه خود ما ایرانی ها تبرئه نیستیم ازش

درود بر فروغ فرخزاد گرامی
جهان سوم طرز فکر ماست

درودبرشما استاد بانو مهربان سرکارخانم عجم بزرگوار بسیار زیبا بود احسن برشما 💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵
🩵💙💙💙
💙💙💙
🩵🩵
💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵
🩵💙💙💙
💙💙💙
🩵🩵
💙

💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
🌺🌺🌺🌺🌺🌷
🍀☘️🌱🌹💐
🌿🌿🌿🍁
🪴🪴🪴
🏵🏵
💟
عکس ومکث
زندان شطرنجی
میله های زیبا ولی پرماجرا
شطرنج بازان سرسخت ولی حرفه ای
دوحریف گردن کلفت ولی مهربان
صفحه های سیاه سفید
خانواده منتظر
بچه‌ها گریه کنان به دنبال بابا.....
زخم های بی امان
حرف های بی شمار
شکنجه های بی امان
سکوت دیوارهای سیاه
لبخند میله های کج
امان امان امان امان از زندان .........
🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️❤️💛❤️💙صورخیال
احساس قلب را خودت حس کن
گرمای تو در دورنم را حس کن
دوست داشتن چه بسا دیوانگیست..
درمان من تو میدانی ....🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️

درود و عرض ادب استاد گرامی
و عرض ارادت خدمت دوستان ناب
سلامت باشید و سعادتمند
امیدوارم همگی در کنار هم در راه اعتلا و پیشرفت ادب و ادبیات فارسی موفق باشید و سربلند
تمام مطالب عالی بود
به جای مقدمه را خیلی دوست داشتم

درودتان استادبانو دخت آذر
ممنونم از همراهی صمیمانه شما

تقدیم با احترام

عکس ومکث
زندان شطرنجی
میله های زیبا ولی پرماجرا
شطرنج بازان سرسخت ولی حرفه ای
دوحریف گردن کلفت ولی مهربان
صفحه های سیاه سفید
خانواده منتظر
بچه‌ها گریه کنان به دنبال بابا.....
زخم های بی امان
حرف های بی شمار
شکنجه های بی امان
سکوت دیوارهای سیاه
لبخند میله های کج
امان امان امان امان از زندان .........
🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️❤️💛❤️💙صورخیال
احساس قلب را خودت حس کن
گرمای تو در دورنم را حس کن
دوست داشتن چه بسا دیوانگیست..
درمان من تو میدانی ....🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️

دست مریزاد استاد فخوری گرانقدر و سایر دوستانی که در خلق این مجله ادبی آثار زیباشونو به اشتراک گذاشتن
پیروز باشید

درودی دوباره- مقاله هنرمند در مقام کنشگر
بخش اول مقاله جناب علامیان برادر نواندیش، فرهیخته و باسوادم را خواندم و بسیار همسو با دیدگاه ایشان در این مقاله هستم.
آنقدر جامع بود که نکته ای نمی ماند که اضافه کنم . توفیقات روزافزون برای تان خواستارم و چه نیک که چنین محفلی است که آراء و دیدگاه های اهل نظر را بر شعر و هنر بخوانیم

تقدیم با احترام

باسلام
وعرض ادب

سلام تقدیم می‌کنم:

صور خیال

تو را دیدم در کنارم آمدی زیبا نشستی
پای بر سر، چنگ در چشمم، دل ببستی
خواب شیرین تو را دیدن به این شکل
شبانه‌شب‌های مرا با شمع زیبا شکستی
بداهه…

تقدیم با احترام

درود جناب فخوری
تعبیر صور خیال

همسفر با پنجره
سرشار از همنوشی اند
غرق در عمق افق
تصویرشان زیباتر است
هر دو در آغوش هم
همسر گرایی می کنند
تحت تأثیر سفر
تقدیرشان زیباتر است

تقدیم با احترام

درود استاد عزیزم
استاد ببخشید دو سه روزیه دلم گرفته کمتر از قبل خدمتتون بودم

این شعر قدیمی هم تقدیم به شما:

گاهی نمی شود جلوی بغض را گرفت
مردانه زمین خورد و کمی بعد پا گرفت
گاهی غرور واجبمان می خورد زمین
با یک تلنگری نشسته اشک در کمین
گاهی تمامِ باورمان تیر می کشد
لبریز سکوتیم و دل آژیر می کشد
لعنت به سکته سکته های مرد در نفس
نفرین به آخرین تلاش بغض در قفس
این آخرین توافق یک مرد با خود است
این قامتی که آخرش از درد تا شد است