سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 16 آبان 1403
    5 جمادى الأولى 1446
    • ولادت حضرت زينب سلام‌الله عليها، 5 هـ ق، روز پرستار و بهورز
    Wednesday 6 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۱۶ آبان

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      لوشان، لرستان گیلان
      ارسال شده توسط

      لیلا طیبی (رها)

      در تاریخ : سه شنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۵۱
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۵۰ | نظرات : ۰

      شهر "لوشان" در میانه‌ی راه قزوین به رشت قرار دارد و برخلاف سایر نقاط استان گیلان، دارای آب و هوای گرم و خشک است. این شهر، بخشی از شهرستان رودبار و مشهور به شهر آفتاب گیلان است. 
      لوشان شهری است که به فرمان کشور ایران و اما توسط مهندسی اهل روسیه و روس تبار به اسم "لوشانسکی لوشان" بنا گردید، بر همین اساس و متأثر از اسم سازنده‌ی آن نامگذاری شده است.
      بر اساس سرشماری ۱۳۹۰ این شهر، کمی بیش از سیزده هزار نفر جمعیت دارد، که بنا بر اظهار تعدادی از منابع آگاه، ساکنین آن شهر، ۶۰ درصد لر (چگینی)، ۱۵ درصد لک (غیاثوند، کاکاکاوند، شمسین) و مابقی کورد کرمانج، گیلک، تات، فیلی، آذری و اقلیت ارمنی و آشوری می‌باشند.
      به قاطعیت می‌توان گفت که، اکثریت جمعیت شهرستان لوشان، لر زبان هستند و در مجموع پنجاه و چهار روستا لرنشین دارد. مردمان لر زبان لوشان، اکثرأ از طایفه‌ی چگنی (نام فامیل اکثریت ساکنین نیز "چگینی" است) بوده و به زبان لری و اهالی لرستان عرق خاصی دارند. 
      طایفه‌های چگینی ساکن در لوشان به قرار زیر هستند:
      گودرزوند، بهادی‌وند، نظامی‌وند، کوگیر، پیرمردوند، کلهر، میرخوند، سردی‌وند، بابایی، مالمیر، جودکی، چگینی، چگینی شاد، چگینی‌زاده، چگینی قزوینی‌پور و...
      این شهر واقع در بین دو بخش عمارلو گیلان و مرکز بخش طارم سفلی، است و از دیرباز جزء بخش طارم سفلی قزوین بوده که به دلایل سیاسی از این استان منتزع شده و به استان گیلان الحاق می‌شود و از سال ۱۳۶۰ به عنوان شهر اعلام می‌گردد.
      لوشان به دو بخش تقسیم می‌شود، لوشان بالا (اکثرأ آذری زبان) و لوشان پایین، که لوشان بالا منطقه‌ای سرسبز و روستایی است، که مردم آن منطقه کماکان از لباس‌های محلی استفاده می‌کنند. پوشش زنان آنها، ترکیبی از گلونی (سربند یا روسری زنان لرستان) و دامن‌های چین‌دار و بلند زنان گیلکی است. لوشان پایین نیز با گذشت زمان تبدیل به منطقه‌ای شهری شده است.
      لوشان دارای یک شهرک صنعتی بزرگ و نیز تعدادی کارخانجات فعال، از جمله دو واحد کارخانه سیمان و نیروگاه برق و شهرک‌های کوچک و بزرگ است. معدن زغال‌سنگ سنگرود نیز در حوالی شهر لوشان واقع شده‌ است.
      از بناهای تاریخی این شهر "پل خشتی" لوشان است، که از بناهای دوره‌ی قاجاریه است و بنا به روایت تاریخی در سال ۱۲۳۵ قمری، روی رودخانه "شاهرود" در شهر لوشان ساخته شده است. رودخانه‌ی شاهرود از میان این شهر عبور می‌کند که موجب تقسیم کردن آن به دو بخش غربی و شرقی شده است.
      پل لوشان در قسمت عرض دارای ۲۰.۷ متر و در قسمت طول دارای ۱۰۲ متر اندازه می‌باشد. همچنین بستر پل را قلوه سنگ‌هایی پوشانده شده است.
      از دیگر اماکن تاریخی این شهرستان، آرامگاه امامزاده "محمد بن حنفیه" یا "قل قلی" است. این آرامگاه در گویش اهالی بومی به اسم "قل قلی" و یا "غلتان" شناخته می‌شود که محل قرارگیری آن در مسیر استان قزوین به استان گیلان و در فاصله‌ی ۱۵ کیلومتری لوشان، در روستای "بیورزن" می‌باشد. سنگ مرقد آن در دوران آل‌بویه ساخته و در محل خود قرار گرفت، و مرمت آن در ادوار مختلف به صورت‌های متفاوت انجام شده است. بنای آن بر اثر زمین لرزه‌ی رودبار به سال ۱۳۶۸ ویران گردید و مجددأ مرمت گردید.
      همین‌ نام عجیب محلی‌اش امامزاده "قل‌قلی"، تا به حال توجه خیلی‌ها را به این مکان جلب کرده و حتا به آن مکان کشانده است، نامی که از روایت‌های دهان به دهان مردم باقی مانده و ظاهرا هم هیچ سند مکتوب و مستندی که تأیید کننده‌ی رفتار مردم در این امامزاده برای گرفتن حاجت‌شان باشد، وجود ندارد.
      روایت است به این دلیل، این امامزاده را "قل‌قلی" می‌نامند که در زمان حیات "حنفیه"، ایشان داخل چاه می‌افتد یا شاید به چاه انداخته می‌شود، اسب ایشان طناب را داخل چاه می‌اندازد و با غلتیدن، "محمد بن حنفیه" را بیرون می‌آورد. نقل دیگری هم وجود دارد؛ بین یکی از امامزادگان و کفار درگیری می‌شود و در محلی که به شهیدگاه معروف است، به ایشان (محمد بن حنفیه) ضربه وارد می‌شود و از اسب می‌افتد و به حالت غلتان از آن مکان به محل دفن کنونی‌اش می‌رسد و به شهادت می‌رسد. برای همین سال‌ها است مردمی که به این امامزاده می‌آیند، طبق همین روایت‌ها، مسیری را غلت می‌زنند تا حاجت بگیرند.

      گردآوری و نگارش:
      #لیلا_طیبی (رها) 
       
      پ.ن:
      این مقاله در شماره‌ی ۶۵۸ هفته‌نامه‌ی سیمره چاپ و منتشر شده است.

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۳۰۸۷ در تاریخ سه شنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۵۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1