پست های وبلاگ

زمستان همیشه برایم خاطره های به یاد ماندنی به یادگار میگذارد ..حتی تلخی هایت هم به کامم شیرین می نماید ..تو را که حس خودنمایی نیست چون بهار و سردیت گرما بخش خانه هاست چون تموز ...
به یادتم تا اعماق کودکی هایم ..تا روزهای شیرین سپید !!..چون بروی دلم برایت تنگ میگیرد ..!تو نیز با من هم خاطره شو و مرور کن ..یادت هست ؟ من آن کودک شیرین دیروزم که غبار زمان بر چهره ام نشسته است ..مرا یادت هست ؟
آه ..ای ...!!..
آنکه چکمه هایش را بقل میگرفت تا گردی از روشنایی برف بر رخسار زمین میدید ! و تو او را همراهی میکردی با دانه های سپید بر گونه هایش ..گاهی وجودمان یخ می بست اما غمی نبود چون قلبهایمان گر م گرم ..حتی با چراغی نفتی ...و به ذوق تو با دستهای کوچکش می بافت هدیه هایی برای تو ...چون بروی دلم برایت سخت میگیرد ...بهار با همه زیبایی اش جای تو را هرگز در قلبم نخواهد گرفت.....بر سفره ی عید جای سین سپید تو خالی می ماند ..!و من منتظر تو خواهم ماند تا باز گردی ای فصل سپید زیبا...