درود مجدد به جناب ربانی و میهمانان عزیز
نظریات بسیار جذاب و آموزنده ای مطرح کردید.
قبلا شنیده بودم که در دوران کهن، اشعار پیوند عمیقی با موسیقی داشتند و چه بسا شعر را می سرودند تا با موسیقی خوانده شود. اما اکنون که به این موضوع در جریان مرور تحولات دوره های تاریخی پرداختید جذاب تر و آگاهی بخش تر است.
دیگر اینکه این شور و شعف و غمی که به آن اشاره می کنید دقیقا هدف جستجو و پویش این مطلب است.
به گمانم کار ما با سوال اصلی این نوشتار به پایان می رسد و می توانیم با صراحت اعلام کنیم:
احساسات و عواطف افراد بسیاری از جمله ما چند نفر، به هر دلیل یا پیش زمینه ای، با اشعار پندآموز شاعران کلاسیک برانگیخته می شود. از منظر فلسفه هنر، گواهی خیل عظیمی از عوام و خواص از همه اقشار، طبقات و سطوح سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، تحصیلی و... جامعه کافی است که آثار سعدی و شاعران نامدار کلاسیک دیگر، هنر و به تبع آن شعر باشد.
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود
آیا با این بیت ذوق می کنید؟ آیا احساستان برانگیخته می شود؟
آیا فقط آن را پند می دانید یا شوری نیز به دنبال دارد؟
من و امثال من، هنوز با این اشعار صفا می کنیم. حال ممکن است ما را متهم کنند به «سهل ارضایی» یا «زودارضایی». خیالی نیست. در اصل ماجرا تغییری حاصل نمی شود.
دیگر اینکه تا به حال سه حکایت در مورد نقش شورآفرین اشعار شاعران کلاسیک در گذر تاریخ بیان شده است:
حکایت مقاومت شهر قلعه
حکایت جنگ چالدران
حکایت عارف نیشابوری
اگر شخص دیگری، تجربه شخصی یا تاریخی در این رابطه دارد و بیان کند بسیار لذتبخش خواهد بود و گامی در جهت تجلیل سعدی شیرین سخن و شاعران نامدار دیگر
و یک توصیه دوستانه دارم به همه عزیزان و میهمانان این صفحه. به سعدی و شاعران نامدار کلاسیک بپردازید و کاری به سبک های دیگر خصوصا با رویکرد سلبی نداشته باشید.
جنگلی که در نوشتارم به آن اشاره کردم جای کافی برای شکوفایی و گسترش همه گونه ها دارد و هیچ یک جای دیگری را تنگ نمی کند.
خدای مهربان به اندیشه و قلمتان برکت روزافزون دهد.
🤭
کوووفت..
واسه چی میخندی؟ اینم شد سوال؟
هویجوری!🙈
خواستم یکم شوخی کنم استاد معناگرا.. حرص نخوره
سلام استاد آرمان معناگراااا
مفهوم شعر برای من..
احساس مخاطب رو برمیانگیزه! و به سلام..چطوری..خدافظ ختم نمیشه..
شعری که از شعور آدمی سرچشمه گرفته..
حالا میخواد در هر قالبی سروده بشه.. مهم نیست..
متأسفانه، ما اصل رو رها کردیم و چسبیدیم به فرعیات..
بنظرم اصل شعر، محتوا و تاثیریه که روی مخاطب میذاره.. نه قالب!
خواهش میکنم.. جنگ قالبهارو تمام کنیم..
سپید و سیاه
شاخههای مختلف کلاسیک همه و همه.. یک هدف دارند و آن جاری کردن احساسات و تفکرات درون شاعر است..
ببخشید که زیاد حرف زدم..
سپاس از شما
در پناه نور و عشق الهی باشید