پست های وبلاگ

 

فیلمهای طالعِ نحس که یادتان هست، کودکی که نحس بود و زیرِموهایش و روی پوستِ سرش نوشته شده بود : 666

همانگونه که مستحضرید ، چند روزپیش پیامکی از شرکت مخابرات ارسال شد که درآن نوشته شده بود :

" مشتری گرامی ، طبق مصوبه ی جدید ، ازتاریخ 1/6/1401 مبلغِ 20 هزارتومان بعنوانِ حداقل هزینه  ماهیانه ی تلفن ثابت درصورتحسابِ ماهیانه ی تلفن ثابتِ شما منظورخواهد شد بااین مبلغ میتوانید 4444 دقیقه مکالمه ی شهریِ رایگان داشته باشید "

قبل ازهراظهارنظری ، میخواستم در داخلِ پرانتز بگویم ( سانسورِ این واقعیتِ ملموس ، فقط پاک کردنِ صورت مسئله است و توجه تان  را به شعارِ انقلابیونِ راستینِ انقلابِ 57 جلب میکنم که : ننگ با رنگ پاک نمیشود ) دیگر خودتان میدانید ، که صلاحِ کشورِ خویش را خسروان دانند . 

با توجه به اینکه اجرای این طرح ، بیشتر به بهانه ی  ناتوانیِ این شرکت ، از پرداختِ معوقاتِ کارمندانِ محترمش بود و وقتی هم که به مرحله ی اجرا رسید ، هنوز معوقات  لِنگ درهواست و حتی حقوق ها با تآخیر پرداخت میشود .

من هیچ کاری ندارم که پیشنهاد دهندگان و تصویب کنندگانِ این طرح ، زیرِموهایشان و بر روی  پوستِ سرشان نوشته شده 666 یا نه، این راز پیشِ خودشان بمانَد ، گرچه خبردارم مبلغ پیشنهادیِ اولیه ، چیزی نزدیک به دو برابرِ 666 دقیقه بوده وطمع و تورمِ موجودی که هنوز زاده نشده بود او را به اینجا کشانده و چنین رشدش داده ، دوبرابر که میگویم ، چون بالاخره دراین موضوع ، دو گروه درکار بوده اند : پیشنهاد دهنده و تصویب کننده ، ولی صعودش تا این حد را نمیدانم چرا یکدفعه اینجوری شد .

آنچه  باعثِ سوزشِ  جای جای  این بدنِ  کوفتی ست ، همانا استعمالِ همیشگیِ منتی ست  که در واژه ی نامیمونِ " رایگان " نهفته . میگویم نامیمون ، چونکه سالهاست هرکسی از  واژه ی رایگان  استفاده کرده آنقدر روحِ گرانی درآن حلول کرده که آدمی دوست داشت رک وراست واژه ی گرانی را می شنید، چون لااقل درآن منتی وول نمیخورد . یعنی نمیتوانَد بخورَد وگرنه حتماً میخورد .

ناعدالتی دراین طرح که مورد اذعان همه ست ، چه رفیق وچه نارفیق ، برای من که کلاً ازصحبتِ تلفنی بیزارم، موردِ غریب تری ست. هزینه کردنِ قریب به دوساعت ونیم صحبتِ روزانه، بدونِ اینکه صحبتی بکنم " که اگرصحبت نکنم ازکیسه ام رفته " وتفکربه اینکه اصلاً چرا باید اینکاررا بکنم وآیا این، برطبق مصوبه ی آزادیِ انسانهاست یا مصوبه ی عدالت ، آزارم میدهد .

واقعاً  اینهمه  کلکسیونِ انتخابهایی کابوسین ، از هر مغزی زاده نمیشود ، باید برای هریک از این مغزها بادیگارد بگذارند تا ندزدن شان . لابد اینها پیروان همان تفکری هستند که میگوید ظلمِ بالسویه عدالتست . تفکری که مثلِ همین مصوبه ، نمیدانم از کجا زاده شده ، ولی  اگر بگردیم شاید اثری از 666 را بر سرِ خالق این نوع تفکر هم بیابیم .  

درهرحال زیاده گویی نکنم ، خوش بگذرد با تولدِ نوزادِ بدشگونی دیگر .

ضمناً توجه تان را به تاریخِ ذیلِ این نوشته جلب میکنم که بطورِ اتفاقی اینطور شده . نحسی انگار بر این دلنوشته تسلط دارد ، خرافاتِ حلول کرده در سیزدهِ  تاریخ اش هم جالبست .

سیزده بدر هم نیست که یه جورایی ، به درش کنیم و دربدرش کنیم .

به قولِ برره ای ها : من هم رفتم  وَمیرم .

یا علی            

 

بهمن بیدقی 1401/9/13