جمعه ۷ دی
شب
ارسال شده توسط فاطمه داوری دولت آبادی در تاریخ : يکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ ۰۳:۴۷
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۲۸ | نظرات : ۷
|
|
شب
اشک
فکرهای تو در تو...
شب را اگر خودش نخواهد نمیشود با هیچ قیچی تیزی کوتاه کرد
خواب را نمیشود به زور میهمان چشمهای بیخواب کرد
شب، آمده است تا بروز کند
خستگیهایت، دلتنگیهایت
سؤالات و تردیدهایت
و تو را حیران معصومیت یک اعتماد فروخورده کند
«این تویی که باید گذشتن را بلد باشی
پرواز را آموخته باشی
و شب را با لبخند به خورشید بسپاری»
•••
شاید باید بخشی را که شعارزده است
از صفحه ذهنم پاک کنم
همان بهتر بود...
همان که زندگیام شده
شب...
اشک...
فکرهای تو در تو...
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۱۳۰۰ در تاریخ يکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ ۰۳:۴۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
سلام ممنونم. حتمٱ | |
|
سپاس از حضور و نگاهتان | |
|
درود بر شما. سپاس | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
به سایت شعرناب خیلی خوش آمدید
لطفاً دلنوشته تان را به بخش ارسال شعر بفرستید.
( سمت چپ صفحه ورودی / ورود به میزکاری / ارسال شعر )
اینجا بخش وبلاگ سایت هست که معمولاً نقدها و متون ادبی را میفرستند.