سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 11 آذر 1403
  • شهادت ميرزا كوچك خان جنگلي، 1300 هـ ش
1 جمادى الثانية 1446
    Sunday 1 Dec 2024
    • روز جهاني مبارزه با ايدز
    مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

    يکشنبه ۱۱ آذر

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    بانوی چشم قهوه ای من
    ارسال شده توسط

    محمد راد

    در تاریخ : دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ ۰۵:۴۹
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۸۱ | نظرات : ۲

    بعد تو نوشته هایم دیگر رنگو بویی ندارد...
    اخر تا تو بودی 
    شعر چشمانت بود...
    شعر موهایت بود....
    شعر لبخندت ....اخ که شعر لبخندت عجب سرودنی بود
    اما حالا که نیستی برای چه کسی شعر بگویم
    چه کسی میتواند به مانند تو با چشمانی که نه رنگ دریا بود نه رنگ سبز زار. از من دل ببرد
    این مردم خسته شدند از بس برایشان خاطرات تلخت را گفتم ....
    دیگر از صدای گریه هایم خسته اند
    میفهمی خستگی از گریه های یک مرد یعنی چه؟ نه نمیفهمی بانو....
    اما من خسته نمیشوم آنقدر از تو میگویم آنقدر از تو مینوسم تا اخر یا خودت دلت بسوزدو برگردی یا این مردم تو را به برگشتن راضی کنند
    مگر کافئین چشمانت چقدر بود که اینگونه معتادم کردی
    اعتیاد من به چشمانت نه چیز تازه ایست نه جرم است
    پس بگذار اینگونه بگویم بانوی چشم قهوه ای من
    من بیمارم بانو
     بیمار چشمان زیبایت 
    تا ابد هم بیمار میمانم چه بیایی چه نیایی

    پ.ن :ولی برگرد بانوی چشم قهوه ای من
    بند بند قلبم دلتنگت است
    دلتنگ نگاهت

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۱۰۲۵۸ در تاریخ دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ ۰۵:۴۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقدها و نظرات
    افسانه هادی(رخشانه)
    چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ ۰۲:۱۶
    ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق؟
    برو ای خواجه ی عاقل ،هنری بهتر از این
    فاطمه دریکوندی
    چهارشنبه ۵ شهريور ۱۳۹۹ ۲۳:۲۰
    در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
    من خود به چشم خویشتن دیدم که
    جانم میرود...
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    شاهزاده خانوم

    یک وجب از پنجره پرواز کن ااا گوش مرا معرکه ی راز کن
    نادر امینی (امین)

    توبودی دردل شب ناله کردی این دل وامانده را بیچاره کردی اااا به کنج خلوتی رفتی وباغم خانه کردی ااا ندیدی عاشقت درمانده شد از آه شبگیر وتولیکن اااا به شب را تا سحر بردر غمخانه ات داغ دلم را تازه کردی ااا دردلم دلشوره افتاد لیلی ام از بس فغان کرد جان بداددر گوشه میخانه من اااا هاتف آمد دادم ندا غمگین مباش می خور که لیلی عاقبت دیوانه کردی اا عقل در ره پیرطریقت پای لنگان است اااا لیلی ومجنون را تا ابد برسر جام قدح بشکسته ای درمانده کردی ااا عاقبت عشق وخرد درمرز مجنون با رخ لیلی بهم پیون خورند اااا آنگه که مجنون چون اسیر گیسوی لیلی شد و آن خانگه ویرانه کردی
    شهرام بذلی

    در دل تنگ ما بسی روزنه ی خیال نیست اااا شوق تو دارد این دلم عشق که وصف حال نیست
    افسانه نجفی

    ت ااا میان من و تو ااا همیشه ما ااا می لنگید
    میر حسین سعیدی

    مرا بی خود شدن در دل به خود نیست ااا چو بینم ماه نو من دیگرم کیست ااا چو مستی آید از هر پیچش مو ااا نگه بر آسمان و مه چه نیکیست

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    2