سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 11 آذر 1403
  • شهادت ميرزا كوچك خان جنگلي، 1300 هـ ش
1 جمادى الثانية 1446
    Sunday 1 Dec 2024
    • روز جهاني مبارزه با ايدز
    مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

    يکشنبه ۱۱ آذر

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    ايل ملكشاهى، تاریخ مملکت و ایل ملکشاهی (چمشگزگ) قسمت چهارم (آخر).
    ارسال شده توسط

    حسین حبیب ملکشاهی (سوباری)

    در تاریخ : جمعه ۶ تير ۱۳۹۹ ۰۲:۳۸
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۵۲ | نظرات : ۳

    ايل ملكشاهى
    تاریخ مملکت و ایل ملکشاهی (چمشگزگ)
    قسمت چهارم (آخر).
    نویسنده : حسین حبیب ملکشاهی
    اربیل ٢٠٢٠/٥/١
    فرمان محمد على ميرزا قاجار، به ايل ملكشاهي(چمشگزگ) در ايلام و معروف است به (فتح نامه).
    از طرف شاهزاده محمدعلی میرزا قاجار با دستخطی والى حسن خان فيلى ، به تاریخ ماه ذوالحجه سال 1236 هجری قمری به پاس رشادت ایل ملکشاهی در نبرد با متجاوزان عثمانی و تسخیر سلیمانیه شارزور، موصل و کرکوک و سامرا و محاصره نمودن بغداد از شهرهای امپراتوری به ایل ملکشاهی داده شده بود. در این نبرد عديى زيادى از ایل ملکشاهی به سرداری  بزرگان اين ايل در رأس سپاه ایران قرار گرفته بوده اند. [٥٣][٥٤][٥٥][٥٦]
    شمیم در کتاب خود، در مورد نقش ایل ملکشاهی به ریاست و سرداری بزرگان ايل ملكشاهى و حسن خان والی- والی ایلام و لرستان - که در رکاب محمد علی میرزا دولتشاه شاهزاده قاجار و فرزند فتحعلی شاه قاجار بوده‌اند و به دولت عثمانی حمله برده و بغداد را محاصره کرده‌اند، چنین نوشته‌است: سپاه دیگر ایران به فرماندهی دولتشاه، در حوالی شهر زور و کنار سیروان رود با کمک حسن خان فیلی و جنگجویان فیلی پشتکوه به خصوص ایل ملکشاهی سپاه محمد آقای کهیا و محمود پاشا را شکست دادند و فراریان ترک را تا کرکوک عقب راندند. دولتشاه سلیمانیه را متصرف شد و از راه سامرا به طرف بغداد حمله برد. داودپاشا، حاکم بغداد  در محاصره افتاد و شیخ موسی پسر شیخ جعفر نجفی را برای شفاعت نزد دولتشاه فرستاد. اتفاقأ دولتشاه در همان اوقات بیمار شد و در محل طاق کسری وفات یافت.
     
    هدایت در مورد رشادت سواران فیلی و ایل ملکشاهی در حمله به سپاه عثمانی در سال 1236 هجری قمری و دریافت فتح نامه چنین نوشته ‌است: سواران فیلی در هلاک و قتل مبارزان ینی چری  با قابض ارواح، سهیم و شریک گشتند. [٥٧]
    همچنین ، این واقعه توسط محمد تقی خان لسان الملک سپهر در کتاب (ناسخ ‌التواریخ) پشتیبانی می شود. [٥٨]
     
    اسناد رسمی که در سال ۱۸۲۱ میلادی مطابق سال 1236 هجری قمری وجود دارد و مهر محمدعلی میرزا شاهزاده قاجار بر روی این اسناد وجود دارد. در این اسناد آمده ‌است : پادشاه قاجار به كدخدايان وريش سفيدان چمزی و باباهاى بير محمد عليه الرحمه و چشمه آدینه نيا، اجازه داده‌است تا در قسمت بالای مناطق تحت سیطره ایل ملکشاهی، مراتع گسترده‌ای را برای کوچ‌های تابستانی برای احشام خود بکار آورند. همچنین از مزار امامزاده پیرمحمد نیز که یکی فرزندان امام موسی بن جعفر است مواظبت و مراقبت نماید. البته این چنین فرمانی و لطفی از جانب شاه قاجار، به سبب نقش مهمی که این مردمان در آزاد نمودن موصل و کرکوک داشته‌اند، بدان‌ها واگذار گردیده‌است و دربرابر این لطف شاهانه، مردمان این منطقه می‌بایست سالانه تعداد پانزده رأس گاومیش و ده رأس گاو و ده من روغن حیوانی را به دولت پرداخت نمایند.
     
    آخرين جنگ ايل ملكشاهى با عثمانى ها در ايلام:
    در سال 1326 هجری قمری عثمانی‌ها با نیرویی مرکب از دو هنگ و مجهز به توپخانه، با هدف غارت محصول کشاورزان، به مهران واقع در جنوب غربی استان ایلام حمله کردند، غلامرضا خان والی پشتکوه، عده‌ای تفنگچی به سرکردگی سید جواد، پسر عموی خود برای کمک به مردم ایل ملکشاهی اعزام نمود، قوای متحد ایل ملکشاهی (چمزی و گچی) و والی در این جنگ شجاعانه جنگیدند و عده زیادی از سپاهیان عثمانی کشته و اسیر شدند و به غائله مرزی خاتمه دادند.
    در بهار سال ١٣٢٦ هجری قمری که ارتش عثمانی به صیفی و ملخطاوی هجوم آوردند و امام زاده سید حسن را به آتش کشیدند، سواران و تفنگچی‌های ایل ملکشاهی از طوایف (چمزی و گچی) به سرکردگی شاه محمد یار(شامگه) فرزند یار محمد و پهلوان آكنه فرزند بى خان از طايفه سرايلوند(سوبارى) و حاج فرامرز اسدی، و  رضا فرزند قنبربگ تفنگچی باشی و  رئيس بگ و مهه م قيسى و به همراه ديگر مبارزان ملكشاهى به دور کردن آن‌ها می‌پردازند و عديى از سپاهیان عثمانی را نیز اسیر می‌کنند، در این جنگ رضا فرزند قنبر بگ تفنگچی باشی در هنگام گرفتن تفنگ از یک سرباز زخمی عثمانی کشته می‌شود. بزرگان ایل ملکشاهی یک گوش از همهٔ آن‌ها می‌برند و آن‌ها را به تهران اعزام می‌کنند. پس از این جنگ، دیگر ارتش عثمانی به مرزهای ایران تعرض ننمود. [٥٩][٦٠]
    اما در بخشهاى ديگر مناطق ملكشاهى در (کردستان ترکیه) ، کردستان (سوریه) ، اقليم کردستان عراق و استان خراسان در شرق ايران ايل ملکشاهی (چمشگزگ) با حاکمان عثمانی و دیگران در جنگهای مداوم بوده اند ، زیرا در آن مناطق حضور ملکشاهى با ملكشاهى هاى ایلام و عراق فرق داشت ، زیرا در کردستان تركيه امارات بزرگى داشتند و صاحب شهرهاى زيادى بوده اند و در خراسان نیز شهرهای (قوچان _ بجنورد _ چناران)را در اختیار داشتند. و به همین دلیل باید از شهرها و فرمانروایی مستقل اماری خود دفاع می کردند وآنها مجبور بودن حملات متجاوزان را دفع کنند.
    روابط ايل ملكشاهى(چمشگزگ)، و واليان فيلى (پشتكوه).
    خاندان والیان فیلی همواره مناسبات دوستانه‌ای با ایل ملکشاهی داشته‌اند. این بدان معنا بوده‌است که والیان فیلی به هیچ عنوان در مناسبات و قوانین داخلی ایل ملکشاهی که توسط هیئت توشمال و کدخدایان تصویب می‌شده‌است حق مداخله نداشته‌اند و همواره از ایل ملکشاهی به عنوان متحدان خود استفاده نموده‌اند. از آنجا که ايل ملکشاهی دارای توشمال و قوانین ايل خاص خود را داشته و بقیه ايلات در منطقه چنین سيستم قبيله اى و قوانینی را نداشتند مانند ملکشاهی در ایلام. [٦١]
    در زمان حكم احمد خان والى، رياست ايل ملكشاهى در عهده توشمال دوست محمد(دوسگه) بوده است و رياست تمام ملكشاهى داشته و معروف به توشمال چمزى و گچى بوده است، و احمد خان والى برادر رضاعى توشمال دوسگه است. بعد از فوت توشمال ملكشاهى رياست ايل ملكشاهى به فرزند وى توشمال گهزاد خان رسيده. و در این میان پشتكوه توسط سه برادر اداره می شد که (احمد خان ، حیدر خان و عباس خان) فرزندان والی ، حسن خان الفیلی هستند. و آنها حكم منطقه پشتكوه را بین خود تقسیم کرده بوده: احمد خان فیلی بیشترین سهم رهبری را داشت و حاكم مانطق (چرداول _ شيروان _ كارزان _ ملكشاهى) و مناطق (ديناروند _ كايده خودرو _ شوهان) در عهده عباس خان و مناطق (اركوازى بدره _ عليشيروان _ روستاى هندمينى _ پنجستون _ كلاه پهن ملكشاهى _ عالى بيگى _ ديوالاى _ بولى) در عهده حيدر خان فيلى. [٦٢]
    ميره بگ برادر توشمال دوست محمد ، حاكم منطقه زرباطيه از توابع بدره بوده است و هم اكنون زرباتیه وابسته به استان واسط در عراق است. این رابطه بین ايل ملکشاهی (چمشگزگ) و والى هاى فیلى ، با درگذشت توشمال دوست محمد ملكشاهى و احمد خان والى، روز به روز ضعیف شده است و بعد از اینکه یکی از برادران احمد خان تنها در منطقه حكم كرده حكم  آن نوعی بی عدالتی و ظلم بر مردم منطقه  بوده است، وبه همین دلیل ملكشاهى به رهبری توشمال (گهزاد خان) حکومت او را نپذیرفته اند، وعلیه آن شورش کرد و حکومت او را تغییر داد. اما بعد از آنکه فیلى ها با کمک دولت مرکزی توانستند به حکومت خود برگردند آنها شش برادر توشمال گهزاد خان را تبعيد کردند، این امر باعث شد ملكشاهى در مورد خانواده فیلى نفرت بیشتر داشته باشد و با پاسخی محکم تر به آنها پاسخ داد، توشمال گهزاد خان و برادرش شیرخان ، سپاه  بزرگی از ملكشاهى برای حمله كردن به فيلى ها در پشتكوه آماده كردند ،از سوی دیگر فیلی ها همچنین یک نیروی نظامی دولتى برای مقابله با ملكشاهى آماده کردند، این دو ارتش در منطقه ملکشاهی ، در نزدیکی زمین های کلک سیاب(كلک نقى) با یکدیگر جنگيدند. ارتش ملكشاهى به فرماندهی امیرشان توشمال گهزاد خان ، پس از درگیری های شدید بین دو طرف نیروهای ملکشاهی توانستند ارتش فیلى را شکست دهند و خسارات سنگینی را به آنها وارد کنند، ارتش فیلی پس از کشته شدن بیش از هفتاد سرباز و به جا ماندن بیش از صد اسب و عده زيادى اسلحه خود فرار کردند. پس از آنكه ارتش فیلى در نبرد با ملكشاهی شكست خورد ،عباس خان فيلى خواست كه با امير ملكشاهى توشمال گهزاد خان ملاقات كند، بس از ملاقات عباس خان  و توشمال گهزاد خان ، عباس خان خواستار مصالحه از گهزاد خان داشت وتنفيذ و اجرای تمام شرایط ملكشاهى. توشمال گهزاد خان به عباس خان والى مى گويد: با اینكه ما صاحبان این سرزمین هستیم و بر سرزمین های خود حكم مستقیمی داریم و شما حق ندارید آنطور كه ​​می خواهید رفتار كنید و ما كسانی بودیم كه چندین بار از این سرزمین دفاع كردیم در مقابل حملات عثمانی ها و دیگران. [٦٣]
    این رابطه در زمان حسین قلی خان و پسرش غلام رضا خان بهبود یافت. وسید هاشم صفرى از طايفه سرایلوند (سوباری) وزیر در حكومت حسین قلی خان بوده است و قنبر بگ فرزند يوسف بگ از طايفه(كاظم بگ) ملكشاهى از رشيدترين مبارزان حسينقلى خان و مسؤول حفظ راه ها بوده است.
    در سال 1308 هجرى خانواده فیلى  پس از مهاجرت به عراق در فکر بازگشت به ایلام بودند و به دست آوردن حكم پشتكوه و مرجعیتی که در آن زمان در دست دولت ایران بود، یدالله خان فرزند ارشد غلامرضا خان فیلی از بزرگان طوايف ملكشاهى درخواست کرد تا برای شورش علیه رضا شاه کمک کنند و او با ۵۰ تفنگچی وارد ایل می‌شود !! توشمال حاج فرامرز اسدى به آن‌ها جواب رد می‌دهد که در این کار توشمال شهباز و توشمال نامدار رحیمی نیز با وی همراهی می‌کنند و فرزندان والی را از قلمرو خود دور می‌سازند. یدالله خان نیز به ناچار دست یاری به سوی شاه محمد یاری از بزرگان ايل ملكشاهى و  کدخدای طایفه نقی، دراز می‌کند در آن زمان شاه محمد یاری و قهرمان آكنه بی خان  از طايفه سرايلوند(سوبارى) و از بزرگان و كدخدايان ساير طوايف ملكشاهى برای شورشی علیه دولت مركزی آماده سازى می كردند، و به همین دلیل يدالله خان از این فرصت استفاده کرد تا از آنها بخواهد که در شورش شرکت کند، شاه محمد یاری و آكنه بى یک نیروی نظامی از طوايف ملکشاهی وطوايف كرد ایلام آماده کردن و همچنین يدالله خان فيلى در شورش علیه رضا شاه شرکت کرد اما بعداً بزرگان ملكشاهى فرزندان والی را کنار می‌زنند، زیرا آنها اهداف خانواده فیلی و چگونگی برنامه ریزی برای دوباره کنترل كردن پشتكوه را درک کردند. [٦٤] [٦٥] [٦٦][٦٧][٦٨]
    انقلاب ویا قیام علیه رضا شاه پهلوی در ایلام ومعروف به جنگ رنو و روابط ايل ملكشاهى(چمشگزگ) با خاندان بارزان در کردستان عراق.
    با روی کار آمدن رضا شاه بر سر قدرت خود را بیشتر در ایران تقویت می كرد و یكی از اهداف وی از بین بردن همه امارات در ایران از جمله امارات جغرافى و ايلى  و از جمله امارت ايل ملكشاهى در ایلام بود.
    این موضوع برای ملكشاهيا غیرقابل قبول بود و به همین دلیل آنها این اقدامات را نپذیرفتند و تصمیم گرفتند به صورت جدی در مقابل رضا شاه پهلوی بایستند ، در عین حال عده از بزرگان و تشمالان ایل ملکشاهی به نام شاه محمد یاری معروف به ((شامگه رضاخان)) و آكنه بى خان نوى حاج رستم بگ چمشگزگ قیام سال ۱۳۰۸ هجری شمسی پشتکوه استان ایلام را رهبری نمودن. شاه محمد یاری از طايفه نقى ملکشاهی و از طرف  مادری از طایفه سرايلوند دوسگه(سوبارى)، دايى شامگه  پهلوان (آکنه بى خان)از طايفه (سوبارى) است، یکی از قویترین قهرمانان ملكشاهى وكرد است و دايهاى شامگه برای موفقیت انقلاب خیلی حمایت کردند و همین قهرمان آکنه بی خان  در این انقلاب مشارکت فعالى داشت و دووم رهبر اين قيام بوده است. در این قیام که هسته مرکزی آن ایل ملکشاهی بود، مردمی از ایل میشخاص، ایل ملخطاوی، ایل علی شروان بدره، ایل خزل، ایل شوهان، ایل ده بالایی، ایل ارکوازی، طایفه عالی بیگی، طایفه طولاب، ایل کرد دهلران، ایل بیرانوند در دره شهر، طایفه قجر و… نیز شرکت داشتند که تعداد کلی شرکت کنندگان در قیام را تا چهار هزار نفر تخمین زده‌اند. شاه محمد که نیروهایش اسلحه کافی در اختیار نداشتند، تعداد زیادی سلاح و مهمات از طریق خانقین و کردستان عراق جمع ‌آوری کرد تا در نبرد علیه دولت و نظامیان استفاده نمایند. این عمل او نشان می‌دهد که شاه محمد و اسلافش با کردهای بارزانی که آن زمان تحت فرماندهی احمد بارزانی بودند رابطه گرم و صمیمانه‌ای داشته ‌است قیام با حرکت شرکت کنندگان از مرکز ایل ملکشاهی شهر ارکواز و تصرف حسین‌آباد پشتکوه که بعدها به شهر ایلام تغییر نام یافت و پیشروی بیش از ۱۰۰کیلومتر تا تنگه رنو ایلام (تنگه‌ای در مسیر شهر ایلام به شهر کرمانشاه ادامه داشت. هدف از پیشروی قیام کنندگان تسلط به شهرهای گیلان غرب، سومار، قصرشیرین و کرمانشاه و همراه نمودن مردم این شهرها با خود وگسترش قیام در سراسر غرب ایران بود. این قیام با خیانت رؤسای بعضی ایلات و تجهیزات بی‌شمار ارتش رضا شاه که سرتیپ رزم آرا فرماندهی آن را به عهده داشت، پس از چندین روز درگیری خونین و کشته‌شدن تعدای از قیام کنندگان و کشته شدن تعدادی از نیروهای نظامی به سرانجام نرسید و شاه محمد یاری نیز با عفو روبرو شد. [٦٩] [٧٠] [٧١][٧٢][٧٣][٧٤] [٧٥][٧٦][٧٧][٧٨][٧٩][٨٠][81] [82] [83].
    كوه كاتوره:
    این کوه به نام توشمال عاليقدر كاكا كاتوره بگ ملکشاهی، نوى پادشاه حاج رستم بگ چمشگزگ نامگذاری شده است. این کوه در جنوب شرقی شهر ایوان واقع شده است و متعلق به استان ایلام است که به (كوه كاتوره) معروف است.
    تشمال كاكا كاتوره بگ ​​آنقدر در ایلام و ایوان تأثیر داشت كه همه كاروان های تجاری كه از آن منطقه عبور می كرده اند مالیات به وى می دادند، و همه طوايف كرد براى او احترام ميگذاشتند، اکنون در شهر ایوان در دامنه کوه مانشت و  از شمال کوه بانكول ، و از جنوب کوه شیره زول و کوه کاتوره در جنوب شرقی قرار دارد، همچنین وی تأثیر گسترده ای در گذرگاه های رودخانه كنگير در ایوان و سومار داشت شهر و روستاهاى مندلى، نفت شهر ، روستای پليه و سياهگل و ژاومرگ، که در آن زمان یکی از مهمترین گذرگاه ها و نقاط بازرگانی بین ایران و عراق بوده است.
    منطقه گچ دوسگه (کلک دوسگه) .
    اين منطقه بنام توشمال دوست محمد (دوسگه) ، توشمال ايل ملكشاهی نامگذاری شده است.
    همچنین كوهی در زمينهاى این منطقه وجود دارد كه در اراضی منطقه ملكشاهی به نام (گچ دوسگه) واقع شده است.
    شعرى درباره بزرگى توشمال عالى شأن دوست محمد(دوسگه).
    نه وادەێ ماد و ساسان             ميرخاسِ هووزِ خاسان
    تا ڕووژێ كورد بمێنێ              باسِ تۆ ها ژە باسان
     
    فەرماندەێ پاوەگەزدای             تۆ سەرداری تۆ پاشای
    بەرزە بەێداخت هێمان              تشماڵ دووسگەێ مەڵكشای
     
    خانِ خێڵ یادت وەخەێر             گەوراێ ئێڵ يادت وە خەێر 
    ناوت زنە، ڕووحت شاد            تا ئه به د یادت وە خەێر
     
                    تشماڵ دوسگەێ مەڵکشای
     
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
     
    [1] مير شەرەف خانى بدليسى: شەرەفنامه،مێژووى ماڵەميرانى كوردستان،وەرگيرانى مامۆستا هەژار،ئاراس،هەولێر،٢٠٠٦،ل224.
    [2] تاريخ الدول و الامارات الكردية في العهد الاسلامي،المجلد الثاني القسم الثاني،الفه باللغة الكردية،محمد امين زكي،نقله الى العربية وعلق عليه، الاستاذ محمد علي عوني،ص176-177).
    [3] هۆزەكانى كورد،نووسينى،ئى. جەى. ئار،هينرى فيڵد،وەرگێرانى و ئاماده كرندى،حسێن احمد جاف،ل59.
    [ 4] مێژووى كورد و كوردستان،شێخ محمد مەردوخى كوردستانى،وەرگێرانى،زانەر محمد،ل88-94-120-121.
    [5] تاريخ قبائل و أنساب فلكلور تراث قومي،نجم سلمان مهدي الفيلي،راجعة جرجيس فتح الله،ص164.
    [6] كورد له سەفەرنامەكاندا،كوردەكانى ئێران،لەسەردەمى سەفەوييەوە تا كۆتايى بەهلەوى،فەرامەرز ئاغا بەيگى،ل41.
    [7]اشمیت، رودیگر (ویراستار). راهنمای زبان‌های ایرانی، جلد دوم. چاپ دوم، ترجمه آرمان بختیاری، حسن رضایی بیغ‌آبادی و دیگران. تهران: انتشارات ققنوس، 1387، ص542-544.
    [8] رستم رفعتی. انساب شهری و عشایری استان ایلام. ایلام: انتشارات برگ آذین، 1386. ص 335.
    [9]ایلام و تمدن دیرینهٔ آن. ایرج افشار سیستانی. تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380. ص375.
    [10] دەرسيم له مێژووى كوردستاندا، د.نورى دەرسيمى،وەرگێرانى د.ئەحمەد فەتاح دزەيى،ل84-85.
    [11] كوردستان و كورد له روانگەى نەخشەوانييەوه، وريا رەحمانى،ل308-322.
    [12]مێژووى كورد و كوردستان،شێخ محمد مەردوخى كوردستانى،وەرگێرانى،زانەر محمد،ل٨٨-٨٩-٩١-٩٤-٩٥-٩٨-٩٩-١٠١-١٠٥-١٠٨-١٠٩-١١٧-١٢٠-١٢١.
    [13] كۆچى مێژوويى كورد بۆ خوراسان،بەشى يەكەم،كەليموڵڵا
    تەوەحودى،وەرگێرانى:عەدنان بەرزنجى،ل24-25-28-45.
    [14]هۆزەكانى كورد،نووسينى،ئى. جەى. ئار،هينرى فيڵد،وەرگێرانى و ئاماده كرندى،حسێن احمد جاف،ل19-26-27-38-54-55-56-59-68-71-72-74-78-79.
    [15] ٥٥٧-228-174-152-97-48,P,1,Vol,1892, Curzon.
    [16] 392, Page, 1921, Sykes.
    [17]تاريخ قبائل و أنساب فلكلور تراث قومي،نجم سلمان مهدي الفيلي،راجعة جرجيس فتح الله،ص164-165-166-167-168-169-170.
    [١٨]دەرسيم له مێژووى كوردستاندا، د.نورى دەرسيمى،وەرگێرانى د.ئەحمەد فەتاح دزەيى،ل67-68-69-70-71-72-73-74-75-76-77-78-79-80-81-82-83-85-86-87-88-89-90-91-92-93-94-95-96-97.
    [١٩]رستم رفعتی. انساب شهری و عشایری استان ایلام. ایلام: انتشارات برگ آذین، 1386. ص٣٣٥.
    [٢٠] ياقوت حەمەوى، معجم البلدان، ج2، ص362.
    [٢١] كورد و ناوجه كورد نشينەكان له كتێبى (معجم البلدان)ى ياقوت حەمەوى، تارا محمد دەشتى،ل173.
    [٢٢]اولیاء چلبی. سیاحتنامه. ترجمه فاروق کیخسروی. جلد2، ارومیه: انتشارات صلاح الدین ایوبی، 1364، ص222.
    [23] مير شەرەف خانى بدليسى: شەرەفنامه،مێژووى ماڵەميرانى كوردستان،وەرگيرانى مامۆستا هەژار،ئاراس،هەولێر،٢٠٠٦،ل ل224-428.
    [٢٤]دەرسيم له مێژووى كوردستاندا، د.نورى دەرسيمى،وەرگێرانى د.ئەحمەد فەتاح دزەيى،ل١٠١.
    [25] دالمانى،هانرى رنه(1378)، از خراسان تا بختيارى،ترجمةى غلامرجا سميعى،ج2،ص97.
    [26] فيلد،هنرى،مردم شناسى ايران، ترجمەى عبدالله فريار، بى جا، از انتشارات كتابخانەى ابن سينا،صص298-299.
    [27]ياقوت حەمەوى، معجم البلدان، ج1، ص321، مج2، ص124، مج4، ص147.
    [28]دەرسيم له مێژووى كوردستاندا، د.نورى دەرسيمى،وەرگێرانى د.ئەحمەد فەتاح دزەيى،ل١٠١-١٠٢.
    [29] مير شەرەف خانى بدليسى: شەرەفنامه،مێژووى ماڵەميرانى كوردستان،وەرگيرانى مامۆستا هەژار،ئاراس،هەولێر،٢٠٠٦،ل ل224 -225.
    [30] مير شەرەف خانى بدليسى: شەرەفنامه،مێژووى ماڵەميرانى كوردستان،وەرگيرانى مامۆستا هەژار،ئاراس،هەولێر،٢٠٠٦،ل224.
    [٣١]دەرسيم له مێژووى كوردستاندا، د.نورى دەرسيمى،وەرگێرانى د.ئەحمەد فەتاح دزەيى،ل١٠٣.
    [٣٢] كوردستان و الامبراطورية العثمانية،دراسة في تطور سياسة الهيمنة العثمانية في كوردستان،1514-1851،الدكتور سعدي عثمان هروتي،ص49.
    [٣٣] گروه از مستشرقين،ص76.مەحمەد بايراقدار،ل17.
    [٣٤]دەرسيم له مێژووى كوردستاندا، د.نورى دەرسيمى،وەرگێرانى د.ئەحمەد فەتاح دزەيى،ل١٠٥.
    [٣٥] .45, cit, op, Imber
    [36]هاممەر(فون هامر):دولت عثمانيه تاريخي،مترجمى:محمد عطا،ج4،ص156.
    [٣٧]دەرسيم له مێژووى كوردستاندا، د.نورى دەرسيمى،وەرگێرانى د.ئەحمەد فەتاح دزەيى،ل١٠٥.
    [٣٨]دەرسيم له مێژووى كوردستاندا، د.نورى دەرسيمى،وەرگێرانى د.ئەحمەد فەتاح دزەيى،ل١٠٥-١٠٦.
    [٣٩]مير شەرەف خانى بدليسى: شەرەفنامه،مێژووى ماڵەميرانى كوردستان،وەرگيرانى مامۆستا هەژار،ئاراس،هەولێر،٢٠٠٦،ل
    ل٢٢٦،٢٢٧،٢٢٨،٢٢٩،٢٣٠،٢٣١،٢٣٢،٢٣٣،٢٣٤،٢٣٥،
    [٤٠]کەلیموڵڵای تەوەحودی،کۆچی مێژووی کورد بۆ خوراسان،بەشی یەکەم،وەرگێڕانی:عەدنان بەرزنجی،ل٢٢.
    [٤١]مير شەرەف خانى بدليسى: شەرەفنامه،مێژووى ماڵەميرانى كوردستان،وەرگيرانى مامۆستا هەژار،ئاراس،هەولێر،٢٠٠٦،ل٢٢٨.
    [٤٢]مێژووی کوردستان،م.س.لازاریف،وەرگێڕان،هوشیار عبدلله سەنگاوی،ل ل١٤٩-١٥٠.
    [٤٣]توحدى، كليم الله(1359)، حركت تاريخى كرد به خراسان ج1،ص508.
    [٤٤]کەلیموڵڵای تەوەحودی،کۆچی مێژووی کورد بۆ خوراسان،بەشی یەکەم،وەرگێڕانی:عەدنان بەرزنجی،ل ل٨٥-٨٦-٨٧-٨٨-٨٩.
    [٤٥]میرزا محمد مهدی استرآبادی، تاریخ جهانگشای نادری، نسخه خطی مصور متعلق به 1171 ه. ق با مقدمهٔ عبدالعلی ادیب پورمند. تهران: انتشارات سروش و نگار، 1370، صص247-248.
    [٤٦]محمد کاظم مروی، عالم آرای نادری، جلد3، تهران: نشر علم، 1369. ص937.
    [٤٧]مير شەرەف خانى بدليسى: شەرەفنامه،مێژووى ماڵەميرانى كوردستان،وەرگيرانى مامۆستا هەژار،ئاراس،هەولێر،٢٠٠٦،ل ل٢٢٥-٢٢٦.
    [٤٨]تاريخ قبائل و أنساب فلكلور تراث قومي،نجم سلمان مهدي الفيلي،راجعة جرجيس فتح الله،ص١٦٩.
    [٤٩]حسين حبيب ملكشاهى ، ميژووى خيلى مەليكشايى ، گؤڤارى خةبات مانگى 6 سالى 2016.
    [٥٠]تاريخ قبائل و أنساب فلكلور تراث قومي،نجم سلمان مهدي الفيلي،راجعة جرجيس فتح الله،ص١٦٥-١٦٦.
    [٥١] رستم رفعتی. انساب شهری و عشایری استان ایلام. ایلام: انتشارات برگ آذین، ۱۳۸۶. ص 345.
    [٥٢]دەرسيم له مێژووى كوردستاندا، د.نورى دەرسيمى،وەرگێرانى د.ئەحمەد فەتاح دزەيى،ل٤٦.
    [٥٣]قیام ایلام در عصر رضا شاه. عباس محمدزاده. ایلام: انتشارات زانا، 1389. چاپ دوم. ص 28.
    [٥٤]تاریخ روضه الصفای ناصری، هدایت، رضا قلی خان. جلد 9، تهران: انتشارات اساطیر، 1380. ص7780.
    [٥٥]حسين حبيب ملكشاهى، تاريخ مملكت و قبيلة ملكشاهي مجلة كولان العدد 123 الصفحات 22 ، 23.
    [٥٦]رستم رفعتی. انساب شهری و عشایری استان ایلام. ایلام: انتشارات برگ آذین، ۱۳۸۶. ص 29.
    [٥٧]علی اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار. تهران: انتشارات مدبر، 1384، چاپ یازدهم. صص118-119.
    [٥٨]محمد تقی لسان الملک سپهر. ناسخ التواریخ. به اهتمام جمشید کیانفر. جلد1، تهران: انتشارات اساطیر، 1377، ص 329-330.
    [٥٩]رستم رفعتی، انساب شهری و عشایری استان ایلام. ایلام: انتشارات برگ آذین، 1386، ص35.
    [٦٠]عباس محمدزاده، قیام ایلام در عصر رضا شاه. ایلام: انتشارات زانا: ۱۳۸۹، ص80.
    [٦١]رستم رفعتی. انساب شهری و عشایری استان ایلام. ایلام: انتشارات برگ آذین،1386. ص335.
    [٦٢]رستم رفعتی. انساب شهری و عشایری استان ایلام. ایلام: انتشارات برگ آذین، ۱۳۸۶. صص٢٩-٣٠.
    [٦٣]صید محمد درخشنده. دیوالا از ادوار کهن تا عصر پهلوی. ایلام: انتشارات مؤلف، ۱۳۹۴، ص ۱۳۹.
    [٦٤]عباس محمدزاده، قیام ایلام در عصر رضا شاه. ایلام: انتشارات زانا: 1389، ص81.
    [٦٥]عباس محمدزاده، قیام ایلام در عصر رضا شاه. ایلام: انتشارات زانا: 1389. ص 105.
    [٦٦]رستم رفعتی. انساب شهری و عشایری استان ایلام. ایلام: انتشارات برگ آذین، ۱۳۸۶، ص 46.
    [٦٧]نيكيتين،باسيل،الاكراد،دار الروائع،بيروت،دون سنة الطبع،ص214.
    [٦٨]مينورسكي،ف،الاكراد،ملاحظات و انطباعات،ترجمة،معروف خزندار،بغداد،1968،ص56-5٧.
    [٦٩]رحلة أوليفيية الى العراق 1794_1796، ت: د. يوسف حبى، بغداد 1988،ص 127.
    [٧٠]كوردستان و الامبراطورية العثمانية، د. سعدي عثمان هروتي، ص، 73.
    [٧١]جليلي وآخرون،الحركة الكوردية في العصر الحديث،ترجمة عبدي حاجي،ط1،دار الرازي،بيروت،1992،ص26_27_28_29.
    [٧٢]خالفين،ن،أ:الصراع على كردستان،ترجمة: د. احمد عثمان
    ابوبكر،بغداد،1969،ص90_91_95_101_114_115.
    [٧٣]جليل،جليلى:راپەرينى كوردەكان ساڵى 1880،وەرگێرانى: د. كاوس قەفتان، چاپخانەى زەمان،بەغداد،1987،55_59_189.
    [٧٤] الجميلي، قاسم خلف عاصي،العراق والحركة الكمالية 1919_1923،رسالة دكتورا غير منشورة،كلية الاداب_جامعة بغداد،1990،ص،90_91_180_182.
    [٧٥]لازاريف:كێشەى كورد، وەرگێرانى د.كاوس قەفتان ، چابخانەى الجاحظ، بغداد،1989، ل، 231.
    [٧٦]العزاوي، عباس، تاريخ اليزيدية واصل عقيدتهم، بغداد، 1935،ص،8 .
    [٧٧]د. نورى دةرسيمى ، دةرسيم له ميزووى كوردستاندا،وةركيرانى د. ئةحمةد فةتاح دزةيى.
    [٧٨]عالەم ئاراى عەباسى، بەرگى2، ل 631.
    [٧٩]عالم ئاراى عەباسى، ل، 819.
    [٨٠]نيكتين، الكورد، ص139. + مينورسكي،الاكراد، ص61. + كليم الله توحدي،ص 29-3١. + ابن بلخي، فارسنامه، نەشر ئاگاه، ل 19٩- نووسراوەى خاتوو لێمتون.
    [81] دەرسيم له مێژووى كوردستاندا، د.نورى دەرسيمى،وەرگێرانى د.ئەحمەد فەتاح دزەيى،ل39.
    [82] ميزووى كةلى كورد له كؤنةوه تا ئمرؤ، نوسينى صالح قةفتان،جابى يةكةم 1969جابى دووةم،2004،ل 110.
    [83] دەرسيم له مێژووى كوردستاندا، د.نورى دەرسيمى،وەرگێرانى د.ئەحمەد فەتاح دزەيى،ل39.

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۱۰۱۰۲ در تاریخ جمعه ۶ تير ۱۳۹۹ ۰۲:۳۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقدها و نظرات
    درویش حسین ندری
    جمعه ۶ تير ۱۳۹۹ ۰۴:۲۴
    درودها دوست ادیب
    فریبا غضنفری  (آرام)
    جمعه ۶ تير ۱۳۹۹ ۱۲:۱۴
    درودها
    و سپاس از زحمتی که می کشید

    🙏🙏🌹🌹🌹
    ژاکان باران ملکشاهی
    جمعه ۶ تير ۱۳۹۹ ۱۵:۴۸
    درود دوست عزیزم ، مقالە ای مفید و بسیار سودمند بود
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    شاهزاده خانوم

    دیر زمانی ست که بارانی ام
    میر حسین سعیدی

    نای خاموش لبانت این دلم را تازه کرد ااا عاشق بی ادعا را صاحب آوازه کرد
    شاهزاده خانوم

    یک وجب از پنجره پرواز کن ااا گوش مرا معرکه ی راز کن
    نادر امینی (امین)

    توبودی دردل شب ناله کردی این دل وامانده را بیچاره کردی اااا به کنج خلوتی رفتی وباغم خانه کردی ااا ندیدی عاشقت درمانده شد از آه شبگیر وتولیکن اااا به شب را تا سحر بردر غمخانه ات داغ دلم را تازه کردی ااا دردلم دلشوره افتاد لیلی ام از بس فغان کرد جان بداددر گوشه میخانه من اااا هاتف آمد دادم ندا غمگین مباش می خور که لیلی عاقبت دیوانه کردی اا عقل در ره پیرطریقت پای لنگان است اااا لیلی ومجنون را تا ابد برسر جام قدح بشکسته ای درمانده کردی ااا عاقبت عشق وخرد درمرز مجنون با رخ لیلی بهم پیون خورند اااا آنگه که مجنون چون اسیر گیسوی لیلی شد و آن خانگه ویرانه کردی
    شهرام بذلی

    در دل تنگ ما بسی روزنه ی خیال نیست اااا شوق تو دارد این دلم عشق که وصف حال نیست

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1