دوشنبه ۳ دی
اشعار دفتر شعرِ نفیسه1 شاعر میثم قره باغی(تنهایی)
|
|
اينقدر اگر
گرفتارِ عشقِ
تو نمي شدم
شايد دوباره
عاشقِ
كسي ديگر مي شد
|
|
|
|
|
نشسته ي مي نوشي استكانِ چايت را
لايِ دفترِ خاطراتت را باز كن
بابونه هاي خشكيده ي هستند
كه در
|
|
|
|
|
به حال مستی ام بنگر؛ به ليوان های خالی
خداوندا نگير از قلبم این آشفته حالی
به هر دودی دهم پیوند،
|
|
|
|
|
چراغ ها خاموش شده بودند
سکوت بود و تاریکی
و شب
پرده ي بود
بر پنجره ی درهم شكسته ی روياهای سبزم
|
|
|
|
|
قهوه يِ تلخ
بغضِ وا مانده در گلو
حسِ دلتنگي
خاطرات جا مانده
در كودكي
ابرِ سياهي اس
|
|
|
|
|
انتظار سخت است
در غياب تو
همه يِ خانهِ پراز غم شده است
وقتي از كوچهِ دل
مي گ
|
|
|
|
|
باعاشق شدنم
لرزيد ناگهان دست هايم
خواستم عشق
باشد
تاپناهگاه دلواپسي هايم
خواستم ب
|
|
|
|
|
ساعت تيك تاك مي كند
وحال من
نه خوب است ونه بد
طعع چاي بي مزه شده
يا من چقدر اندوه،خيره ماندم سا
|
|
|
|
|
قامتت مانند گل،عطر و جمالت همچو گل
.....برده ای هوش از سرم ،این دل شده آواره ات
|
|
|
|
|
دلم اینجا
برایت
تنگ و تنگ
است........
|
|
|
|
|
درسیاهی روزگار
عشق را هم چو عروسی
نوسپید
..........
|
|
|
|
|
وقتی که نیستی
بغض می گیرد
گلویم را فقط..........
|
|
|
|
|
تو جان وماه دنیایی من باش
همین یک جمله هست کافی
.........
|
|
|
|
|
در غروب جمعه ای
غمگین
نشسته ام
انگارکه
شکسته ام
........
|
|
|
|
|
آمدی تو؟
بار دیگر عشق را
گستراندی درکوچه ای دلتنگی من
............
|
|
|
|
|
نفیسه
من همان بغضم
که در سینه
می نالد
هنوز
........
|
|
|
|
|
تمام گل ها
پژمردگی را
لمس کردند
وقتی دوچشم
خمارآلودت
پراز شبنم شد.
|
|
|
|
|
شب شد ویار نیامد کوی دل من
یارکجا وکجا خانه ی متروکه ی من
یار چه در پای تو
|
|
|
|
|
دور که می شوی
انگار نزدیک تری
بامن بمان
هم سفرباشیم.......
|
|
|
|
|
نشسته بودم
کنج دیوار
تنها
بی رمق
.............
|
|
|
|
|
چشم هایت
ابهت همچوبهاراست
همان قدر زیبا
|
|
|
|
|
بوی خدا درهمه جا پیچیده
سطربه سطر
|
|
|