شنبه ۴ اسفند
اشعار دفتر شعرِ فصل آخر شاعر فاطمه مرادقلی(خزان سرخ)
|
|
من عاشقت شدم.تو عاشقم شدی
این قصه واضحه.یک خوابه بیخودی
|
|
|
|
|
یه شب سایه تو پشت در دیدمو/
دویدم درو سمت تو وا کنم/
دویدم به سمت همه آرزوم/
دویدم که غم ها رو حا
|
|
|
|
|
تولد غمی که بیست ساله شد!
|
|
|
|
|
این روزا حال و هوام عجیب شده
مثل حال کسی که مسافره....
|
|
|
|
|
دارم از تو می نویسم،از تو که ازم بریدی
از تو که گذشتی از من،تو هراسمو ندیدی
|
|
|
|
|
یه وقتایی دلم تنگ میشه واست/یه وقتا از خودم دلگیر میشم
میون ِ این سکوت ِ تلخ ِ وحشی/ همین جایی که
|
|
|
|
|
با یه سبک جدید!
حالا اسطوره عوض شد اسطوره منم
|
|
|
|
|
برو برگرد همون جایی ،که روزی دل ازم کندی
برو برگرد به سال قبل، تو مرد ِ ماه ِ اسفنـــدی!!!
|
|
|
|
|
شاید چیزی شبیه عشق، میون ما دوتا گم بود....
|
|
|
|
|
من از چشم تو می خونم،که روزا مثل قبلا(قبلن) نیست
تو از دنیای من میری، نرو وقت گذشتن نیست
شده ع
|
|
|