سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

پنجشنبه ۶ ارديبهشت

صفحه رسمی شاعر نیلوفر (دختر پاییز)


نیلوفر (دختر پاییز)

نیلوفر (دختر پاییز)



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۸۱

برج تولد:

برج قوس

گروه

:
عمومی

جنسیت

:
زن

تاریخ عضویت

:
يکشنبه ۲۱ شهريور ۱۳۹۵

شغل

:
بدون اطلاعات

محل سکونت

:
ایران

علاقه مندی ها

:
بسکتبال ...

امتیاز

:
۱۰۷۱
تا کنون 220 کاربر 1010 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
من دختر پاییزم نشان از برگ پاییزی... من دختری زاده پاییز و یک بسکتبالیست هستم....

لیست دفاتر شعر


۱

دختر پاییز


اشعار ارسال شده


آذر دخت...دختر شیرین بهر تلخ... ...
این شعر را ۲۰ شاعر ۳۱ بار خوانده اند.
عباسعلی استکی(چشمه) ، فاطمه رضایی برما(آینه عدم) ، اصغر ناظمی ، پرستو پورقربان (آنه) ، مجید فتاحی ( ام اف ) ، مهدی محمدی ، شریف شریفیان و ۱۲شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۹۰۶۲۲ در تاریخ سه شنبه ۸ مهر ۱۳۹۹ ۲۰:۳۱    نظرات: ۸

نترس از حیله باز و نترس از سد کوه چو افتاب بی باک ادامه بده ...
ثبت شده با شماره ۸۰۸۷۹ در تاریخ پنجشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۸ ۲۱:۰۶    نظرات: ۹

می گویم برایت درد من ؛ ای ماه من... تا بدانی درد من ...شاید کنی درمان من.... ماه خونی تو مرا دانست ...
ثبت شده با شماره ۷۶۴۷۲ در تاریخ جمعه ۱ شهريور ۱۳۹۸ ۰۱:۴۵    نظرات: ۴۴

به تنگنا امدم دیگر... دلتنگ بودنم کافیست... ...
این شعر را ۲۹ شاعر ۶۷ بار خوانده اند.
لیلا امرباس(پریسا) ، فاطمه غیبی پور ، نیلوفر (دختر پاییز) ، منوچهر منوچهری (بیدل) ، شکیب داودی ، عباسعلی استکی(چشمه) ، همایون طهماسبی (شوکران) و ۲۱شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۷۴۶۰۴ در تاریخ پنجشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۸ ۱۸:۳۸    نظرات: ۴۶

گریه های بی صدا... ضجه های خاموش.... ...
ثبت شده با شماره ۷۴۳۵۱ در تاریخ سه شنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۸ ۰۲:۵۷    نظرات: ۳۸

مجموع ۲۴ پست فعال در ۵ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر نیلوفر (دختر پاییز)


روز سختی بود.اولین بار بود که زبانم به کلی در بیداری گرفته بود.چون بیشتر اوقات در خواب هایم صدایم گرفته بود ونتوانسته بودم حرف بزنم.بگذریم.جریان آن روز از این قرار بود:
از چند روز قبلش مادر و پدر
سه شنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۶ ۰۶:۴۵    نظرات: ۵۸

ه نظرم آن منطقه خیلی مشکوک بود منطقه ای که هیچکس در آن زندگی نمیکرد.....آن اطراف کسی جرأت نمی کرد خانه بخرد........با رفتن ماشین بر روی مانع و تکان شدیدی که خورد به خود آمدم...تمیسا که هم سرویسی ام بو
جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶ ۰۸:۵۴    نظرات: ۱۵
مجموع ۱۲ پست فعال در ۳ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1