سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

شنبه ۸ ارديبهشت

صفحه رسمی شاعر مازیارملکوتی نیا


مازیارملکوتی نیا

مازیارملکوتی نیا



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
جمعه ۲ مهر ۱۳۵۵

برج تولد:

برج میزان

گروه

:
افراغ اندیشه

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۵

شغل

:
پس از سالها مجددا،تهیه کنندگی صدا و سیما و نویسندگی

محل سکونت

:
تهران

علاقه مندی ها

:
365

امتیاز

:
۴۵۲
تا کنون 58 کاربر 249 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
مازیار ملکوتی نیا =دژ بدون ورودی

اشعار ارسال شده


اینجا ..... حالا ..... باز من به دنیا آمدم تا..... ...
ثبت شده با شماره ۶۲۹۳۳ در تاریخ دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۶ ۰۳:۳۵    نظرات: ۵۷

گاهی دلم آنقدر از پاره تنم میگیرد که ..... ...
ثبت شده با شماره ۵۶۶۱۱ در تاریخ چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۶ ۱۱:۴۱    نظرات: ۱۹

مثل روز اول گم شده ای باز؟ ...
ثبت شده با شماره ۵۶۵۱۹ در تاریخ يکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶ ۰۹:۵۰    نظرات: ۱۵

ایستگاه آخره میدونی؟ ...
ثبت شده با شماره ۵۶۴۲۹ در تاریخ پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۶ ۰۳:۰۱    نظرات: ۱۷

یارا ...
ثبت شده با شماره ۵۶۱۸۷ در تاریخ دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۶ ۱۹:۵۱    نظرات: ۱۷

مجموع ۲۱ پست فعال در ۵ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر مازیارملکوتی نیا


سلام از دوستانی که تا این مرحله با نگاه های ارزشمندشون از افسانه مه آلود هاکو و پرشا حمایت کردند سپاسگذارم،قابل عرض اینکه به زودی افسانه بازسازی سایه های واقعی هم در کنار این افسانه تقدیم خواهد شد.درو
يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۵ ۰۶:۲۵    نظرات: ۰

جایی
دور دور
از پس لایه های نازک نوری که به سختی از شبکه های پنجره کهنه جوبی 
به بیرون میشه نگاه کرد
درست همونجایی که روبرومون تو دنیایی از ناشناخته ها ایستاده 
نگاه
پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵ ۰۴:۳۶    نظرات: ۲

خواب ملکه سرما
نور عجیبی به رگه های سرخ و سبز  برگهای بنفش که از شاخه های پیچ در پیچی  روی برکه رها شده بودند می تابید/دستهای ظریفو دخترونه ای که وقتی تو آب فرو میرفت / تازه زیبایی پوست
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵ ۰۴:۰۵    نظرات: ۶

شبیخون
صدای خش خش برگها زیر پای لشگرخاموش و روان شه بانو /شبیه خیال یک خزنده اسطوره ای عظیم الجثه بود/که  به دنبال شکاری باشه /شکاری که حتی خودش هم ازش واهمه داره /اشعه های نور ماه که با آرا
دوشنبه ۵ مهر ۱۳۹۵ ۰۱:۳۵    نظرات: ۰

حدیثه؟ خیانت ؟
پرشا تو شهری که برای تحصیل توش خوابگاه گرفته بود کسی رو بغیر از خانواده خالش و فرشاد که انتقالی گرفته بود و همراه پرشا به شهر دانشگاه پرشا اومده بود نداشت/خب گاهی میشد که فرشاد برا
شنبه ۳ مهر ۱۳۹۵ ۰۱:۵۹    نظرات: ۱۰
مجموع ۶۲ پست فعال در ۱۳ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1