سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

سه شنبه ۱۹ فروردين

صفحه رسمی شاعر مازیارملکوتی نیا


مازیارملکوتی نیا

مازیارملکوتی نیا



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
جمعه ۲ مهر ۱۳۵۵

برج تولد:

برج میزان

گروه

:
افراغ اندیشه

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۵

شغل

:
پس از سالها مجددا،تهیه کنندگی صدا و سیما و نویسندگی

محل سکونت

:
تهران

علاقه مندی ها

:
365

امتیاز

:
۴۵۲
تا کنون 59 کاربر 250 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
مازیار ملکوتی نیا =دژ بدون ورودی

اشعار ارسال شده


اینجا ..... حالا ..... باز من به دنیا آمدم تا..... ...
ثبت شده با شماره ۶۲۹۳۳ در تاریخ دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۶ ۰۳:۳۵    نظرات: ۵۷

گاهی دلم آنقدر از پاره تنم میگیرد که ..... ...
ثبت شده با شماره ۵۶۶۱۱ در تاریخ چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۶ ۱۱:۴۱    نظرات: ۱۹

مثل روز اول گم شده ای باز؟ ...
ثبت شده با شماره ۵۶۵۱۹ در تاریخ يکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶ ۰۹:۵۰    نظرات: ۱۵

ایستگاه آخره میدونی؟ ...
ثبت شده با شماره ۵۶۴۲۹ در تاریخ پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۶ ۰۳:۰۱    نظرات: ۱۷

یارا ...
ثبت شده با شماره ۵۶۱۸۷ در تاریخ دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۶ ۱۹:۵۱    نظرات: ۱۷

مجموع ۲۱ پست فعال در ۵ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر مازیارملکوتی نیا


من
چیزی به آرامی به صورتش کشیده میشد /چیزی شبیه به پر/شبیه ملایمت نوازش دستهای قوی و مهربون راسده /کاش اینجا بود /شاید یکی از دلیلهای اینجا بودن ماطب رفتن ناگهانی راسده بود /یعنی اینبار که چشمهاش
سه شنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۰۲:۴۵    نظرات: ۷

پناه برچیزی که ازش فرارکردم  همیشه
روی زمین سرد دراز کشیده بود شه بانو / مه  خفیفی / کمی از سطح زمین رو پوشانده بود / به آسمون خیره بود / به زیبایی آسمون که با طلوع خورشید لحظه به لحظه
دوشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۰۲:۱۱    نظرات: ۲

برای فرمانده ماشیم آفتاب کجابود ؟
از طلوع آفتاب چیزی نگذشته بود / روبروی ورودی دره های کوه های دره نای ایستاده بود / تنها ؟ /قطعا با شمشیر آخته وآغشته به خون ناپاک دژخیمان تنها به نظر نمی اومد /
چهارشنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۰۵:۲۹    نظرات: ۴

ورود پارادیشها به پایان
دشت وسیع سنگلاخی پر شده بود از الماسهای درخشانی که به همراه گدازه های آتش از آتشفشان کوه های دره نای به آسمان و زمین می پاشیدن و بعد از سرد شدن به الماسهای برانی تبدیل میش
سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۶ ۰۳:۴۰    نظرات: ۰

نگاره پنجم
از این پس...
توراهرویی بود که شکل معدنهای قدیمی روگرفته بود به خودش/دیوارهایی گلی وتراشیده شده احتمالا با بیلچه و نیم کلنگ /تنها فضایی که برای عبور ازش وجود داشت به اندازه دو نفر
شنبه ۱۲ فروردين ۱۳۹۶ ۰۳:۵۱    نظرات: ۴
مجموع ۶۲ پست فعال در ۱۳ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1