صفحه رسمی شاعر فاطمه ضیاالدینی
|
فاطمه ضیاالدینی
|
تاریخ تولد: | سه شنبه ۲۰ آذر ۱۳۶۳ |
برج تولد: | |
گروه: | شاعران سپید |
جنسیت: | زن |
تاریخ عضویت: | شنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۴ | شغل: | دانشجوی ارشد حسابداری |
محل سکونت: | کرمان |
علاقه مندی ها: | بدون اطلاعات |
امتیاز : | ۶۱۸۵ |
تا کنون 265 کاربر 1750 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: هر کجای دنیا دختری دیدی/ خسته از آمدوشد آدم ها/ خسته از خودش/ خسته از تنهایی/ تکیه داده باشد به دیواری/ نرده ای/ نیمکتی/ خاطره ای/ درختی.../
دستش را بگیر و دوستش داشته باش/
شاید من باشم...
\\\\\\\\\\\\\\"فاطمه ضیاالدینی\\\\\\\\\\\\\\"
|
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
چند روز دیگر/ خُرمالوها می رسند ...
|
|
ثبت شده با شماره ۳۹۲۸۱ در تاریخ جمعه ۹ مرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۳۴
نظرات: ۹۹
|
|
هر چیز خانگی اش ماندگاری بهتری دارد/
نـــان خانـــگی/
شیـــرینی خـــانگی/
دوستــان خــانگی/
...
|
|
ثبت شده با شماره ۳۹۲۵۰ در تاریخ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴ ۲۲:۵۸
نظرات: ۱۴۱
|
|
آسمان کویر/ بی خورشیدتر از آن است / که در کتاب ها می خوانیم ...
|
|
ثبت شده با شماره ۳۹۲۰۹ در تاریخ سه شنبه ۶ مرداد ۱۳۹۴ ۱۵:۲۷
نظرات: ۵
|
|
این گنجشک ها که می بینی/ گنجشک نیستند/ منـــم... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۳۹۱۱۵ در تاریخ شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۴ ۰۷:۲۵
نظرات: ۴
|
|
عاقــــلان را بــــگو/ هــــفتاد ضربه شــــلاق آمـــــاده کـــــــنند...!
...
|
|
ثبت شده با شماره ۳۹۰۰۲ در تاریخ سه شنبه ۳۰ تير ۱۳۹۴ ۱۱:۵۰
نظرات: ۱۱
مجموع ۱۰۲ پست فعال در ۲۱ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر فاطمه ضیاالدینی
|
|
تـــو مهـربـان بــاش ..! بــگـذار بگـوینـد ســاده اســت .. زود میــبــخـشـد .. ســالــهاســت دیــگـر کـســی در ایـن سـرزمیـن،ســـاده نـیســت .. از همــان وقـتی کــه دیـوار کاهگــلـ
|
|
جمعه ۹ مرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۳۸
نظرات: ۱۶
|
|
نازنینم! می دانم که می دانی چقدر دوستت دارم می دانی که می دانم چه اندازه جوانی ات را دوست داری بگذار سالهایمان بگذرد نازنین چین و چروک صورتت که زیاد ش
|
|
پنجشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۵۶
نظرات: ۱۱
|
|
به نام خدا سلام با توجه به اينكه در جهان پيرامونمان انسانهاي تاثير گذاري وجود دارند كه خلاء وجودشان نسبت به ديگران بسيار محسوس تر بوده به گونه اي كه چنين انسانهاي وارسته و فرهيخته
|
|
پنجشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۴ ۱۷:۴۷
نظرات: ۱۳۲
|
|
آدمها عطرشان را با خودشان می آورند جا می گذارند و می روند آدمها می آيند و می روند ولی توی خوابهای مان می مانند<
|
|
چهارشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ ۰۰:۱۴
نظرات: ۹
|
|
میپرسی تنهایی ؟ تنهایم ، تنها ... مثلِ هواپیمایی که گیج میزند آن بالا وصل نمیشود تماسش با برجِ مراقبت مثلِ هواپیمایی که آمادهی فرود است روی اقیانوس &h
|
|
جمعه ۲۲ خرداد ۱۳۹۴ ۱۹:۲۶
نظرات: ۱۴
مجموع ۸ پست فعال در ۲ صفحه |