صفحه رسمی شاعر صابرخوشبین صفت
|
صابرخوشبین صفت
|
تاریخ تولد: | يکشنبه ۲۰ شهريور ۱۳۰۰ |
برج تولد: | |
گروه: | شاعران کلاسیک |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۳ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | اهواز |
علاقه مندی ها: | بدون اطلاعات |
امتیاز : | ۴۸۵۵ |
تا کنون 215 کاربر 761 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: سلام
به خاطر زندگی و کار و درس و چاپ کتاب شعر و داستان و رمان بعضی وقتها نمی توانم در خدمت دوستان باشم .
در بیشتر سایتهای ادبی ایران و فارسی زبان فعالیت دارم .
هیچ عزیزی در لیست سیاه من نیست ولی نوع نگاه و نگرش من طوری است که نمی توانم با هرشاعری ارتباط داشته باشم .
از نقدهای تند و سازنده استقبال می کتم .
در ضمن یاد آور می شوم تمام نوشته های اینجانب ، قبل از ارسال و چاپ در سایت شعر ناب ، در سایتهای دارای مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به چاپ می رسند .
با تشکر : ح . پ .ب (صابر خوشبین صفت) |
|
|
|
|
لیست دفاتر شعر
۱ |
|
۲ |
|
۳ |
|
۴ |
|
۵ |
|
۶ |
|
۷ |
|
۸ |
|
۹ |
|
۱۰ |
|
۱۱ |
|
۱۲ |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
دل ایران به درد آمد ز باورهای زندانی
کجای قصه ای ای دل ، ...
|
|
ثبت شده با شماره ۴۴۷۴۵ در تاریخ يکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۴:۳۸
نظرات: ۳۱
|
|
با یاد تو و بهار بی نام وطن
نامی که نمانده از تو در خاطر من
افسوس ، امید سرزمین ما را چیدند
بی ی ...
|
|
ثبت شده با شماره ۴۴۷۰۳ در تاریخ جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۸:۱۹
نظرات: ۳۹
|
|
بهارمی آید و برمی گردم
شاید این ،
بی بهانه ترین آمدنی باشد
که دروازه ی انتظ ...
|
|
ثبت شده با شماره ۴۴۶۵۰ در تاریخ چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۳۵
نظرات: ۴۸
|
|
نگاهی بود و از فردا سخن داشت
گل یادی ز خاطرها به تن داشت
نگاهی بود و با یادی پر از شوق
همیشه خاط ...
|
|
ثبت شده با شماره ۴۴۵۸۷ در تاریخ دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۴:۰۸
نظرات: ۳۰
|
|
گریه هایش خفته در پاییز بود
انتظارش از صدا لبریز بود
خود نمیدانست ، اما در دلش
صد هزاران قص ...
|
|
ثبت شده با شماره ۴۴۴۱۲ در تاریخ سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ۰۴:۲۱
نظرات: ۴۴
مجموع ۶۵ پست فعال در ۱۳ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر صابرخوشبین صفت
|
|
نیمه های سال تحصیلی بود و معلم کلاس پنجم ما که مرد نسبتا آرامی بود و به خاطر مشکلی که برایش پیش آمده بود ، در یک صبح سرد زمستانی به کلاس آمد و بعد از سلام و احوالپرسی ، آخرین درس آن روز را
|
|
پنجشنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۹ ۰۴:۰۳
نظرات: ۰
|
|
االلل صدای سگها ، خوابش را به هم زده بود . پالتوی سیاه رنگ رفته اش را روی دوش انداخت و به سمت اصطبل اسبها رفت و نگاهی به داخل آن انداخت و در حالی که خیلی خسته بود به سمت گله ی گاو ها
|
|
دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۸ ۰۲:۵۰
نظرات: ۲
|
|
"مسافر قطار" صدای سوت قطار و مسافری که باز هم جا مانده است . بار اول نیست که به قطار نمی رسد و بارها و بارها این صحنه برایش تکرار شده است . چمدانش را به دست می گیرد و از ایستگاه بیرون می زند . مسیر قط
|
|
دوشنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۷ ۰۳:۱۷
نظرات: ۵
|
|
داستانک : "مترسک" پتو را کنار انداخت و نگاهی به ساعت اتاق انداخت . ساعت 5صبح بود . دراز شد که بخوابد ولی سرو صدایی که از بیرون می آمد او را متوجه خود کرد . خیلی خسته بود . با بی حوصلگی بلند شد و به سم
|
|
چهارشنبه ۲۲ فروردين ۱۳۹۷ ۰۴:۰۳
نظرات: ۹
|
|
از همه طرف صدا می آمد . ترس عجیبی سرتاپا وجودم را گرفته بود . از شدت ترس جرات نفس کشیدن هم نداشتم . پشت علفها پنهان شدم و از سوراخ کوچکی به دور و بر نگاه می کردم . سر و صداها که خوابید تا حدودی احساس
|
|
چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۶ ۰۷:۳۳
نظرات: ۱۴
مجموع ۱۴ پست فعال در ۳ صفحه |