سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

شنبه ۳ آذر

صفحه رسمی شاعر عبدالله خسروی (پسر زاگرس)


عبدالله خسروی (پسر زاگرس)

عبدالله خسروی (پسر زاگرس)



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۰۰

برج تولد:

برج حوت

گروه

:
افراغ اندیشه

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
سه شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۱

شغل

:
نویسنده و روزنامه نگار

محل سکونت

:
ایلام

علاقه مندی ها

:
ادبیات -موسیقی وسینما-سفر وکوهنوردی

امتیاز

:
۶۰
تا کنون 90 کاربر 200 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
با سلام ...امیدوارم بتوانم با نوشته هام لحظات باارزشی را برایتان به ارمغان بیاورم

اشعار ارسال شده


یکسال گذشت از مرگ پارسال و دیشب زیر نور ماه دردت را باز گریستم آزادی ...
ثبت شده با شماره ۶۶۸۰۶ در تاریخ شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۷ ۰۱:۵۶    نظرات: ۱۰

وقت آن رسیده بعضی واژه ها را غلط نوشت ...
ثبت شده با شماره ۵۳۳۵۰ در تاریخ جمعه ۸ بهمن ۱۳۹۵ ۱۱:۳۹    نظرات: ۳

تا اینکه آمد ابری از دوردست ها ...
ثبت شده با شماره ۴۹۸۱۰ در تاریخ دوشنبه ۸ شهريور ۱۳۹۵ ۱۹:۵۲    نظرات: ۴

وقت آنست رگ ظلم را زد ...
ثبت شده با شماره ۴۷۹۴۸ در تاریخ جمعه ۲۸ خرداد ۱۳۹۵ ۱۴:۰۸    نظرات: ۶

نیمه های شب دلم پر میشود از خیال ...
ثبت شده با شماره ۴۷۷۹۱ در تاریخ يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ۱۴:۲۱    نظرات: ۴

مجموع ۲۰۴ پست فعال در ۴۱ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر عبدالله خسروی (پسر زاگرس)



دوران کتاب خوب گذشت ...
کوکب خانم در روزهای پیری وناتوانیش از جور روزگار در خانه های بالای شهر نظافتچی شده است ...
حسنک باز هم گمشده ولی دیگر کسی سراغش را نمیگیرد ...این شهر پر از گمشد
جمعه ۲۱ تير ۱۳۹۲ ۰۳:۵۹    نظرات: ۱۰


مست وعابد ...نوشته عبدالله خسروی(پسرزاگرس)
شب بود وسیاهی وسکوت..بیرون شهر ..قبرستانی بود پر از زندگان دیروز وفراموش شدگان امروز ...بادی کم رمق وخفیف بر سکوت گورستان وحشت می افزود ..
در
شنبه ۱۵ تير ۱۳۹۲ ۰۹:۱۸    نظرات: ۱۲


دلقک ..نوشته :پسر زاگرس (عبدالله خسروی)
برای هزارمین بار بود که پسر بر سر پدر فریاد میکشیدوبخاطر شغلش او را موجب سرافکندی خود میان دوستانش میدانست ...پدرش بقول دوستانش دلقکی مسخره بود ودر س
پنجشنبه ۱۳ تير ۱۳۹۲ ۰۵:۳۲    نظرات: ۱۲


عاشق ..نوشته : عبدالله خسروی(پسرزاگرس)
از وقتی این دختر چشم سیاه وبلند قد به کوچه شان آمده بود آرام وقرار نداشت ..بدجور گلوش پیش همسایه جدید گیر کرده بود ..هر روز اونو همراه مادرش میدید که
چهارشنبه ۵ تير ۱۳۹۲ ۲۳:۰۲    نظرات: ۷


یه روز دوستی ازم رسید :عبدالله نظر تو در مورد میوه ها چیه ؟
من هم گفتم :من نمیدونم میوه را با دال می نویسند یا نون ،ولی من از انار اصلا خوشم نمیادچون میدونی کیوی شبیه سیب زمینیه ،ولی یکبار
جمعه ۳۱ خرداد ۱۳۹۲ ۱۸:۴۱    نظرات: ۹
مجموع ۱۳۵ پست فعال در ۲۷ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
2